نشست «جایگاه سُلَمی در انتقال تعالیم عرفانی» صبح روز دوم اسفندماه 1400 در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
در این نشست نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه و عرفان با موضوع اصالت تفسیر امام صادق(ع) در حقایق التفسیرِ سُلَمی، سخنرانی کرد که گزیده سخنان او را میخوانید؛
سلمی و آثار او از جمله حقایق التفسیر که قدیمیترین تفسیر صوفیه است موضوعی است که من حدود سی و پنج سال پیش به آن پرداختم، در حالی که در آن زمان کمتر کسی در ایران با آثار سلمی آشنایی داشت. اگر تفسیر سلمی و به تبع آن تفسیر امام صادق(ع) را در نظر میگیریم باید در نظر داشته باشیم این اولین اثر تفسیری است که جمعآوری شده است و قبل از آن کسی را نداریم این قطعات را جمعآوری کرده باشد. نکته دیگر تفاوت میان تفسیر امام صادق(ع) با سایر تفاسیر است. اینکه میگوییم تفسیر ایشان با تفاسیر دیگر فرق دارد یعنی با تفاسیری که بعد از این تفسیر به وجود آمده است تفاوت دارد. البته فرق این تفسیر با سایر تفاسیر مانند فرق میان مفسرین قدیمی نیست که پیرامون تفسیر یک آیه باشد، مثلا ابن عباس یک چیزی میگفته، حسن بصری یک چیزی میگفته است و اینها با هم اختلاف داشتند. این نوع اختلاف مورد نظر من نیست.
دیدگاه مفسرین درباره حیات طیبه
برای روشن شدن مسئله یک مثال ذکر میکنم. آیه قرآن میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یعنی هر کس چه مرد و چه زن کاری نیک و درست انجام دهد مومن است، پس ما او را به زندگانی پاک، زنده میگردانیم و پاداشی به او میدهیم بهتر از کاری که میکرد. مسئله بر سر حیات طیبه است. حیات طیبه چیست؟ این مسئله فوقالعاده مهم است. خود قرآن میگوید این پاداش بهتر از عملی است که شخص انجام داده است، پس چیز کمی نیست. قرآن میتوانست بگوید به او نعمت بهشتی میدهیم ولی میگوید چیزی که میدهیم حیات طیبه است. پس معلوم میشود حیات طیبه چیز خاصی است و بهتر از اعمالی است که شخص انجام داده است. پرسش این است حیات طیبه چیست؟ نه نعمتهای دنیا است، نه نعمتهای اخروی است.
مفسرین راجع به این بحث کردند که حیات طیبه چه نوع زندگی است. ما میتوانیم آن را به زندگی پاک ترجمه کنیم. پاک در زبان فارسی در مقابل هر چیز زمینی و مادی است. از این جهت حیات طیبه را میتوان به حیات پاک ترجمه کرد. فرق مفسران از پاسخشان به این پرسش معلوم میشود. ابن عباس میگوید منظور از حیات طیبه؛ رزق حلال و اعمال صالح و نداشتن غم و غصه در زندگی است. در تفسیر دیگری میگوید حیات طیبه، داشتن قناعت و خرسندی است. بعد توضیح میدهد باید قدمهایی برای رسیدن به خرسندی برداشت، از جمله اینکه قوت و غذای هر روز به انسان برسد و انسان بیش از آن نخواهد. بعد توضیح میدهد این نحوه زندگی، زندگی رسول الله و صالحین است. به این ترتیب ابنعباس زندگی را پاک میداند که بر اساس فلسفه رواقی و مبتنی بر اصل خرسندی باشد.
در مقابل این تفسیر رواقی، حسن بصری تفسیر دیگری از حیات طیبه ارائه میکند و از حیات طیبه برداشت دیگری دارد و میگوید حیات طیبه مربوط به زندگی دنیوی نیست بلکه نوع دیگری از زندگی است که بعد از مرگ حاصل میشود. هیچ کس به حیات طیبه نمیرسد مگر در بهشت، یعنی حتی اگر انسان بعد از مرگ زنده شود لزوما زندگی بعد از مرگ در روز قیامت حیات طیبه نیست بلکه موقعی است که در قیامت به اعمال انسان رسیدگی کرده باشند، بعد حیات دیگری به او میدهند. پس حیات طیبه چیزی است که در آخرت به اشخاص داده میشود. این دو نوع تفسیر بود که یکی حیات طیبه را در دنیا و دیگری در آخرت تفسیر میکند.
تفسیر امام صادق(ع) از حیات طیبه
اینکه گفتیم تفسیر امام صادق(ع) با تفاسیر دیگر فرق میکند همینجا است. امام صادق(ع) اصلا ورق را برمیگرداند و تفسیر دیگری از حیات طیبه ارائه میدهد. تفسیرش این است که میفرماید منظور از «حیات» زندگی نیست، خواه دنیوی باشد و خواه اخروی بلکه منظور از آن معرفت به خدا است. «الحیاه الطیبه المعرفه بالله». معرفت به خدا چیست؟ خودش یک مسئله دیگری است که معرفت به خدا چیست. منظور خداشناسی معمولی که عامه مردم دارند نیست، بلکه مقصود، شناختی به الله است که خودش به نیروی الهی انجام میگیرد، یعنی معرفتی که عارف و معروف یکی هستند و الله خودش را در شخص مومن میشناسد. به همین خاطر امام در توضیح معرفت میفرماید: حیات طیبه حیاتی است که هرچه در آن است از آن خدا و برای خدا است. در این معرفت فقط باید الله باشد یعنی حتی من شناسا در آن نباشد. این معرفت معرفتی است فوق ابژه و سوبژه. معرفتی است که عارف و معروف در آن یکی است و من در آن نیست و از هر چیزی که غیر الله است پاک شده است.
این تفسیر تفسیری عرفانی است. تفسیری که حیات طیبه را معرفت مینامند جز تعریف عرفانی چه میتواند باشد. من در مقالهای توضیح دادم که ما در زبان فارسی لفظ زندگانی را برای اشاره به همین زندگی به کار میبریم. به عبارتی تفاوت زندگی و زندگانی در همین است. منظور از زندگانی، زندگی پاک و به حق است که در آن شخص قائم به هستی پروردگار است. این مطلب روشن میکند تفاوت ماهوی میان این تفسیر و سایر تفاسیر وجود دارد.
امام صادق(ع) درباره این نوع تفسیر توضیح داده است. نخستین سخنی که سلمی از امام صادق(ع) نقل کرده این است که حضرت میفرمایند کتاب خدا چهار چیز است، «کتاب الله علی اربعه اشیا». «اشیا» ترجمه «چیز» فارسی است. «چیز» در زبان پهلوی به معنای هر چیزی است که جنبه معرفتی و علمی دارد و ظاهرا کلام امام تحت تاثیر معنای چیز در زبان پهلوی است. ما امروزه «چیز» را برای اشیای مادی به کار میبریم در حالی که اینگونه نیست و برخی فرقهها چیز را در مورد خود خدا به کار میبردند لذا در گذشته لفظ چیز خیلی پربار و معنویتر از امروز بوده است.
بعد حضرت میفرمایند آن چهار چیز عبارتند از: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. عبارت برای عوام است، اشارت برای خواص است، لطایف برای اولیا است و حقایق برای انبیا است. ما کاری با لطایف و حقایق نداریم. نظر ما درباره عبارت و اشارت است. تفاوت تفسیر امام صادق(ع) با دیگران هم در همین عبارت و اشارت نهفته است.