متن زیر بخشی از مجلس چهارم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه خدا، یعنی مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در کاظمین بر پا شده، در کتاب « فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط « محمدبن علی اشرف طالقانی» از شاگردان علامه گردآوری شده است. بخشی از مجلس چهارم از نظرتان میگذرد:
میهمانی ماه مبارک رمضان غیر از مائدهی الهیِ عمومی است که دائماً گسترده است، این یک میهمانی ویژه و برای اشخاص مخصوصی است.
نمیدانم سلوک و رفتار شما با این میهمان که رسول اکرم(ص) آن را به میان ما آورده و بدان سفارش کرده است، چگونه است؟ آیا احترام آن را نگه میدارید؟ یا به او اهانت میکنید؟ آیا او را بزرگ میشمارید؟ یا چند بار در روز به آن تازیانه میزنید؟ مراقب باش که به او صدمهای نزنی. مراقب باش که ظالمانه از بینش نبری. مراقب باش که با شمشیر آن را تکه تکه نکنی.
ماه خدا مانند خانه خدا است. همچنان که گناه در خانه خدا، مضاعف است، در ماه خدا نیز دو برابر است. از ارتکاب گناه در این ماه بر حذر باشید. قبلا گفتیم روزه مانند نماز، نیازمند قصد قربت است. میتوانی این نیت را تا ظهر انجام دهی و بعد از آن باید نیت قضا به جای آوری و این کار را مستمراً در طول ماه انجام دهی.
میخواهیم درباره سه موضوع سخن بگوییم: اول معرفت خدا، دوم ترس خدا و سوم طاعت و عبادت خدا است. معرفت خدا مهمتر از هر چیزی است، چراکه اگر کسی با شک و شبهه درباره خدا بمیرد، مشرک مرده است. همانطور که حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «هر کس خداوند را به مخلوق تشبیه کند، نسبت به خداوند بزرگ کافر شده است». بله هر کس آفریننده هستی را به مخلوق شبیه سازد، یا محلی برای او تعیین کند، چنانکه بگوید او در آسمان است، چنین کسی کافر است، چراکه خداوند سبحان، از مرور زمان و حلول مکان منزه است. اینکه ما دستان خود را به سوی آسمان بلند میکنیم به سبب وجود عرش در آسمان است و آن جایی است که فیوضات از آن نازل میشود. از این رو ما مأموریم دستان خود را به سوی آسمان بلند کنیم وگرنه آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خدا است. ما باید این (باور) را در قلب خود بپذیریم تا از شک و شبهه رها شویم و چیزی از آن باقی نماند. اگر چیزی از این شک و شبهه در قلب یکی از ما باقی بماند باعث میشود ثمری از اعمال خود به دست نیاورد، حتی اگر در روز عاشورا و در رکاب حضرت سیدالشهدا(ع) به شهادت رسیده باشد، او وارد آتش میشود و در آتش جهنم جاودان است.
پس آگاه باشید و شک و شبهه درباره خداوند را از قلبهای خود دور کنید، چراکه هلاک میشوید. در اینجا موضوع دیگری است که انسان را هلاک میکند و آن این است که برخی از مردم به وجود خدا ایمان دارند، اما برای او یک شبیه قرار میدهند. واجب است که خداوند را منزه کنید و شبیهی برای او قرار ندهید.
مسئله دیگر، ترس از خدا است. چه بسیار از افرادی که زیادهروی در گناه کرده بودند و با ترس از خدا اعمال خود را اصلاح کردند؛ مانند شخصی که کفن میدزدید، پس وصیت کرد بعد از مرگ، جسد او را بسوزانند و خاکسترش را به باد دهند و خانوادهاش چنین کردند. به امر خدا، خاکستر او جمع شد، دلیل این کار از او پرسیده شد. پاسخ داد: خدایا من از تو میترسم. خداوند به سبب این ترس او را آمرزید. یا شخصی که وصیت کرد او را در قبرستان مسلمانان دفن نکنند و بعد از مرگ ریسمانی به گردن او ببندند، او را روی زمین بکشند و بگویند: این بنده از خدا، گریزان است. طبق وصیت با او چنین کردند. بعد از آن ندایی از آسمان آمد که او را رها کنید که اصلاح شد. «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها» (آیه ۴۵ سوره نازعات).
باید خدای تعالی را در هر مکانی یاد کنیم و از او خشیت و ترس داشته باشیم که این خشیت و ترس انشاءالله مقدمه امیدواری است و باید به رجا و امیدواری خالص و کامل دست پیدا کنیم، تا سبب نجات ما شوند.
در ابتدای ماه مبارک رمضان گفتیم کمی جانهای خود نسبت به ورود ماه مبارک رمضان را یادآوری کنید. حق مراعات الهی را به جای آورید. همانطور که گفتم زمانی که ماه مبارک رمضان وارد میشود خودت را خطاب قرار بده و به خودت اینطور بگو:« اللَّهُمَّ إِنَّهُ قَدْ دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ».
امروز میخواهم سخنی بگویم که ترس و هول آن بیشتر است: «آیا درباره وجود خدا چیزی شنیدهای؟» اگر شنیده و تصدیق کرده باشی، پاسخ میدهی: «آیا ما را مسخره کردهای، مگر ممکن است نشنیده باشیم ما از کودکی او را شناختهایم». ما میگوییم بر فرض که تو این سخن را تصدیق کرده باشی، اما گویا تو به خدایی خواب و غافل اعتقاد داری. از ظاهر حال تو میفهمم تو گناهانی مرتکب میشوی. گویا تو به یک خدای غافل اعتقاد داری. ای بیچاره، به خودت چنین بگو: عذاب پروردگار تو شدید است. ای نفس من، خداوند قهار و جبار است. آیا میخواهی دروغت، وقتی میگویی پروردگاری دارم، آشکار شود؟ آیا اعتقاد داری که خداوند صاحب جلال و اکرام، نعمتهای زیادی به تو بخشیده است که مخصوص و خالص برای تو است؟ ای بیچاره، آیا تاکنون چیزی را خالصانه به خدا تقدیم کردهای؟ خداوند داراییهایی به تو عطا کرده، سپس از تو خواسته از آنچه به تو عطا کرده به او قرض بدهی. بگذار ببینم، آیا با خداوند صادقانه رفتار میکنی یا خیر؟ آیا در ارتباط با خدا صدق و راستی داری؟
اگر به یک سر پیاز نیاز پیدا کنی، میگویی باید آن را بخرم، اما چگونه آن را میخری؟ زمانی که چیزی برای آخرتت ذخیره نکردهای، چه بسا بگویی «خدا کریم است». چگونه برای خریدن پیاز، نیازمند پول هستی، اما برای آخرت نیازمند هیچ سرمایهای نیستی؟! وقتی در پایان عمر به قبر منتقل میشوی از اوضاع دینت از تو خواهند پرسید، در حالی که دروغ تو در همه امور روشن شده است. دروغ تو حتی در گفتن کلمه «لا اله الا الله» آشکار میشود. غفلت بر شما چیره شده است. باید در این ماه مبارک عملی انجام دهیم.
در زمان افطار خداوند هزاران نفر را از آتش رهایی میبخشد. در روز جمعه خداوند هزاران نفر از مردم را در هر ساعت از آتش رها میکند و الان زمانی که خداوند هزاران نفر را در هر ساعت از آتش رهایی بخشد نمیدانم آیا ما از آتش الهی رها شدهایم، یا خیر؟ باب میهمانی الهی باز شده است و ما باید وارد آن شویم. برای این میهمانی، فواید و مائدههای بسیاری است که برخی از آنها را گفتیم. یکی از آنها قرائت سوره مبارکه قدر است. اگر شخصی این سوره را در وقت افطار و یا سحر بخواند و بین این دو زمان از دنیا برود، اجر شهیدی دارد که در راه خداوند کشته شده است.
دیروز دانستیم دری برای ورود به این میهمانی الهی برای ما پیدا نمیشود و گفتم بیایید از خداوند مسئلت کنیم. ما افراد سائل را دیدهایم که پشت در خانههای مردم میگویند «یا الله، یا کریم». گفتیم ما همگی وهم داریم، چرا که معصوم در دعا عرضه میدارد: «لعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَنِي وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفا بِحَقَّكَ فَأَقْصَيْتَنِي»: (شاید مرا از درگاهت راندهای، و از خدمتت عزل نمودهای، یا مرا دیدهای که حقّت را سبک میشمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی).
میترسم که به ما اجازه دهند دعا کنیم و مسالت بجوییم: «أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی»: (یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی). این دعا یک فراز دیگر دارد: «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی» (یا شاید مرا در گروه غافلان دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی). آیا این را میشنوی و از اینکه وضعیت تو به چنین سطحی رسیده است، نمیلرزی؟ او میگوید: «رحمت من، بعد از این هرگز شامل تو نمیشود ای بنده من» اگر به این درجه برسیم چه کنیم؟ زمانی که هیچ امیدی باقی نمیماند راه حل چیست؟ آنچه از این فقره دعا میفهمم این است که راه حل نیست. پس از ورود به میهمانی اول(ماه رمضان) ناامید شدیم، و میترسیم که از میهمانی بزرگ قیامت نیز ناامید شویم، روزی که شیطان هم در آن امیدوار است.
این فرازها را از دعای ابوحمزه ثمالی بخوان و نگاه کن تمام صفاتی که سبب یأس و ناامیدی میشوند، به من شجاعت و امید دادهاند؟ و آن « فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انْتَهَرْتَني ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَ لا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ» (به عزتت سوگند، اگر مرا از درگاهت برانی، جای دیگری نمیروم و دست از ستایش و کرنش در برابر تو برنمیدارم.)!
ای خدای من، من بزرگی جز تو ندارم. جایی ندارم. پس به سوی تو میآیم و میخواهم به سختی این حالت را نگهدارم و هر بار مرا برانند، جای دیگری نمیروم و بدتر از همه خطاب « إِنَّا نَسِينَاکُم » (سجده، ۱۴): ما شما را فراموش کردیم. سخنی که در نهایت به گناهکاران گفته میشود. پس ما میگوییم: خدایا ما فراموش نمیکنیم و میخواهیم در این ساعت از روز جمعه در جمع قافلهای باشیم که از آتش رها میشوند. به شرط عمل به این فقره از خطبه رسول اکرم(ص) در پاسخ به امیرالمؤمنین(ع) که پرسش کردند: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ ایشان فرمودند: بهترین عمل در این ماه پرهیز از محارم الهی است.