پانزدهمین جلسه از دوره تفسیر پژوهی به همت آکادمی بینالمللی حکمت، شب گذشته، ۲۸ فروردین، با موضوع « تفسیر عرفانی قرآن» و با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
متن مباحث این جلسه را بخوانید؛
ابتدا تذکر این نکته بسیار مهم است که تفسیر عرفانی در میان تفاسیر مختلف از اهمیت و ضرورت خاصی و در عین حال حساسیت بالایی برخوردار است و این ضرورت و حساسیت ما را بر این میدارد که نسبت به این تفسیر از معارف دقیق، عمیق و لطیف استفاده کنیم و در عین حال، موازین و معیارهای یک تفسیر مصطلح نسبت به آیات قرآن را نیز منظور کنیم. در باب تبیین مفهومیِ تفسیر عرفانی، توجه به این نکته لازم است که اگر مفاهیم دقیق و در جای خود تبیین نشوند، ممکن است که سرچشمه مغالطات لفظی، معنوی، اشکالات، مشکلات و کاستیهایی شود چراکه به تعبیر اهل منطق و حکمت، تصدیق بلاتصور محال است.
هدف تفسیر پردهبرداری است نه پردهدری
اگر میخواهیم تفسیر عرفانی را مورد اثبات یا نفی قرار دهیم باید معنا و ماهیت خودِ تفسیر عرفانی را مورد سنجش قرار دهیم و آنگاه نسبت به مقوله تفسیر عرفانی اظهار نظر کنیم لذا باید یک تصور و تلقی همه جانبه و شفاف از آن داشته باشیم. بدین سان، تفسیر که از ماده «فَسر» بیان شده به معنای پردهبرداری است اما آیا پردهبرداری از آیات قرآن یا پرده برداری از ساحت عقل و دل انسانی مراد است که میخواهد با قرآن کریم و این کتاب هدایت و نور الهی رابطه وجودی برقرار کند؟ در اینجا سخن از پردهدری نیست بلکه قرار است پرده برداری روشمند صورت گیرد که یک منطق کاملاً مشخصی دارد نه اینکه بدون موازین، قواعد و هندسه معرفتی خاصی باشد.
این را هم بدانیم که قرآن کریم تفسیرپذیر است و ضرورت تفسیر آن هم یک امر عقلی و شرعی است، بدین معنا که هم شرایط و مختصات و ظرفیتهایی که مخاطبان قرآن کریم دارند و هم مختصاتی که خود آیات دارند، ما را به این وا میدارد که برای پاسخگویی به نیاز مخاطب و روشن شدن موقعیت، جایگاه و شرایط مخاطبان و در نهایت آنچه در درون آیات به لحاظ لفظی و معنایی وجود دارد به تفسیر قرآن بپردازیم. خدای سبحان در آیه ۴۴ سوره نحل فرموده است: «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ ما هر رسولی را با معجزات و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی و برای آنکه عقل و فکرت کار بندند» خداوند در اینجا پیامبر را ترجمان قرآن معرفی میکند چون ذکر یکی از اوصاف سلوکی قرآن همانند نور، هدایت، شفا، حکمت و امثالهم است. به تعبیر علامه طباطبایی این آیه حجیت بیانات پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و اهل بیت(ع) را نیز برای ما روشن میکند لذا تفسیر پیامبر و اهل بیت(ع) برای ما از حجیت ارزش شناختی خاصی برخوردار است.
منظور از تفسیر عرفانی چیست؟
خدای متعال در آیات ۷۷ و ۷۸ سوره واقعه فرموده است: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ؛ که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد» به فرموده خداوند این قرآن کریم حقایقی دارد و آنها که از زمره مطهرون هستند به لوح محفوظ اشراف و احاطه وجودی و معرفتی دارند. در آیه ۳۳ سوره احزاب نیز مطهرون را معرفی میکند و میفرماید: «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ و در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید (و بیحاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین با آرایش و خود آرایی بیرون نیایید، و نماز به پا دارید و زکات (مال به فقیران) بدهید و از امر خدا و رسول اطاعت کنید. خدا چنین میخواهد که هر رجس و آلایشی را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند» مطهرون به لحاظ مصداقی نیز اهل بیت(ع) هستند که در آیه تطهیر از
آنان سخن به میان آمده است. اینها به تنزیل قرآن، ظاهر و باطن آن اظراف دارند و از طهارت ظاهر و باطن برخوردار هستند.
وقتی از تفسیر عرفانی سخن میگوییم یعنی عارفانی که در مقام عرفان به شهود عین الیقینی و بالاتر از آن شهود حق الیقینی دست پیدا کردهاند، اینها میتوانند در مرحله خودشان به تفسر قرآن بپردازند. عرفا هم میتوانند به شهود قلبی و شنیداری برسند. پیامبر نیز فرموده است اگر انسانها طوافگر دنیا و تعلقات دنیایی نباشند و نگذارند که شیطان گرداگرد کعبه وجودی آنها طواف کند راه برای آنها باز میشود که به مقام الهی و نبوت تعریفی و استعدادی و شأنی دست پیدا کنند.
عارفان حقیقی ما به این مرتبه ولایت الهی راه پیدا کردهاند و وقتی اعتلای روحی پیدا کردهاند به فهم خطاب محمدی یعنی قرآن مجید رسیدهاند. اگر ما اشکالات و نارساییهای خودمان را از بین بردیم میتوانیم به چنین مرتبهای دست پیدا کنیم. عارفان ابتدا تزکیه نفس و سپس تزکیه عقل انجام دادهاند و کسی که اهل تقوا باشد به این تزکیه عقلی دست پیدا میکند. پس از آن نفس خودشان را قربانی کردهاند و به مقام فناء فی الله رسیدهاند بنابراین فهمی بیش از ما انسانهای معمولی از آیات قرآن کریم دارند. البته آنچه عارفان در اختیار ما قرار میدهند ممکن است در این تبدیل حقایق شهودی به دانش معرفتیِ عرفانی، خطا و لغزشهایی داشته باشد و به همین دلیل معیارهایی را برای تفسیر عرفانی تعیین کردهاند.
منظور از طهارت باطنی همان طهارت اخلاقی است
عالم وجود دارای مراتبی است و طبیعتاً قرآن کریم هم مراتبی دارد. بر اساس مبانی هستیشناختی قرآن کریم کسی نمیتواند به حقایق قرآن دست پیدا کند مگر اینکه طهارت باطنی داشته باشد و منظور از طهارت باطنی همان طهارت اخلاقی و عرفانی است. تفسیر عرفانی یک مبانی انسان شناختی دارد چراکه انسان ساختار تو در تویی دارد و دارای جسم و جان و ظاهر و باطن است بنابراین برای تفسیر عرفانی باید بر این مسائل تسلط داشت. لذا ما میتوانیم بر اساس مبنای انسان شناختی در حقایق قرآنی نفوذ کنیم و بر اساس مرتبه وجودی خودمان قرآن را تفسیر کنیم.
مبنای دیگر مبنای غایت شناسی است یعنی ما هرچه بیشتر به قرآن ورود پیدا کنیم تقرب وجودی ما به خدا بیشتر میشود و بهتر به لقای رب میرسیم و انس و الفت و محبت ما نسبت به حق بیشتر خواهد شد. در جلد اول المیزان آمده اگر توجه به ظاهر و باطن توأمان باشد و شخص مفسر هم مدعی آن نشود که آیه قرآن غیر از این تفسیر باطنی، تفسیر دیگری ندارد، در تفسیر قرآن رعایت روش شده است. اگر میخواهیم به تفسیر حقیقی قرآن را پیدا کنیم باید قرآن و عترت را با هم داشته باشیم چون تفسیر قرآن منهای عترت و ولایت دارای اشکالاتی است.