از آیاتی که درباره ی مناعت طبع در قرآن مجید آمده است آیه 8 سوره منافقون و آیه 10 سوره فاطر است:
يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ و َلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
آنها میگویند: اگر به مدینه باز گردیم عزیزان ذلیلان را بیرون می کنند، و حال آنکه عزّت مخصوص خدا و رسول او و مومنان است؛ ولی منافقان نمی دانند.
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ
کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد؛ و آنها که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می شود (و به جایی نمی رسد)!
روایت:
امام جواد علیه السلام می فرمایند:
عِـزُّ الْمُؤمِـنِ فی غِـناهُ عَنِ النّاسِ؛
عزّت مؤمن در بى نيازى از مردم است.
حکایت:
آورده اند که شیخ الرئیس ابوعلی سینا روزی با کوکبه (جمعیت) وزارت می گذشت. چاه کنی را دید که همچنان که چاه می کند این شعر را به آواز بلند می خواند:
گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر دل جهانت
شیخ لبخندی زد و گفت: الحق که خوب نفس خود را گرامی داشته ای که به چنین شغل پست دچارش ساخته ای.
چاه کن دست از کار کشید و رو به شیخ کرد و گفت: نان از شغل پست می خورم که بار منت رئیس نبرم