اسلام به عنوان یک دین کامل و اجتماع ساز و تامین کننده سلامت دنیوی و اخروی انسان، دستورات و توصیه های اخلاقی و حقوقی را برای همسایه داری در نظر گرفته است که با مراعات آن، انسان ها می توانند در کنار هم به راحتی و آسایش زندگی کنند.
آیه:
وَ بِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى و َالْمَسَاكِينِ وَ الْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ
نیکوئی کردن و به صاحب قرابت و یتیمان و درماندگان و همسایه صاحب قرابت و همسایه بیگانه و همراه در پهلو... .
روایت:
رسول اکرم صل الله علیه و آله می فرمایند:
لَيْسَ الْمُؤْمِنُ بِالَّذِي يَشْبَعُ وَ جَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ
هرکس سیر باشد و همسایه اش گرسنه، مومن نیست.
حکایت:
مرد طماع و خسیسی بود که درخت نخلی در خانه داشت، شاخه ای از آن به خانه همسایه رفته بود. یک روز مرد کیسه ای به گردن انداخت و از درخت بالا رفت تا خرماها را بچیند از قضا یک دانه خرما از درخت به خانه همسایه افتاد. بچه های همسایه شادی کنان به طرف خرما دویدند. مرد طماع فریاد زد حرام خوارها نخورید، آن خرما مال من است و چون از درخت پائین آمد که برود و خرما را بگیرد چند دانه دیگر هم به آنجا افتاد مرد هراسان به خانه همسایه رفت تا بچه ها را تنبیه کند و خرماها را بستاند.
پدر بچه ها جلو آمد و گفت: ای مرد از بچه ها درگذر که گرسنه اند هروقت داشتم پول آنها را به تو می دهم.
مرد طماع فریاد زد: پولت کجا بود باید الان خرماهایم را بدهی. پیامبر از موضوع آگاه شدند و هر دو نفر را خواستند.
به مرد طماع گفتند: ای مرد درخت خود را به من ببخش تا نخل بهشتی به تو عطا کنم.
مرد گفت: نمی خواهم، نخل بهشت را به یارانت ببخش.
یکی از یاران پیامبر گفت: ای رسول خدا نخل بهشت را به من عطا کن که این مرد قدر آن را نمی داند.
و بعد رو به مرد کرد و گفت: چهل نخل پربار به تو می دهم در عوض یک نخل خانه ات.
مرد طماع راضی شد و پیامبر تبسم فرمودند نخل بهشتی ارزانی تو باد.
سپس به مرد فقیر گفتند: ای مرد نخل از آن توست هربار که میوه می دهد میروی و تمام خرماها را برای کودکانت جمع می کنی.