سالي که باران نباريد و شش قصه ی ديگر
۱۴۰۱-۰۴-۰۵

پدیدآور: محمود پوروهاب؛ تصويرگر: حميدرضا بيدقي

مشخصات نشر: تهران: محراب قلم، کتاب‌هاي مهتاب، 1386.

مشخصات ظاهری: 24 ص.: مصور(رنگی)

شماره دیویی: 234 س 297/68 ک

معرفی کتاب:

پیامبر ظرف شیر را به طرف حسن گرفت. حسین خودش را جلو حسن انداخت. دو دستش را بلند کرد. پدربزرگ! پدربزرگ! به من بده، به من... پیامبر حسین را دور زد و دوباره ظرف شیر را به طرف حسن گرفت. هر چه قدر حسین سعی کرد ظرف را بگیرد، پیامبر به او نداد. بالاخره ظرف شیر را به حسن داد و حسن شیر را نوشید. پیامبر دوباره به حیاط رفت. کمی شیر دوشید و آمد به حسین داد. فاطمه که متوجه رفتار پدرش بود، گفت: « پدرجان! مگر حسن پیش شما عزیزتر از حسین است؟ چرا شیر را اول به حسن دادی؟» پیامبر هر دو نوه اش را بغل گرفت و گفت....می توانید دلیل این برخورد پیامبر صلوات الله علیه و آله را با مطالعه ی داستان « من تشنه ام» از کتاب « سالی که باران نبارید و شش قصه ی دیگر» متوجه شوید.

کتاب « سالی که باران نبارید و شش قصه ی دیگر» به قلم « محمود پورهاب» برای کودکان به نگارش درآمده و توسط « حمیدرضا بیدقی» تصویرگری شده است.

« خاطره ی شیرین» ، « من تشنه ام» ، « دست های زخمی» ، « گردنبند امانتی» ، « یار وفادار» ، « سالی که باران نبارید» و « مزد کارگر» عناوین داستان های شیرین و جذاب کتاب حاضر را تشکیل می دهند.

این کتاب، جلد سیزدهم از مجموعه کتاب « قصه های خیلی قشنگ» است که داستان های آن بر اساس گفتار و رفتار ائمه معصومین علیهم السلام می باشد. داستان های هر جلد از این مجموعه به موضوعی خاص مانند مهربانی با حیوانات، ارزش کار و تلاش، شوخی و خنده، مهربانی با همسایه، مهمان نوازی و ... اشاره دارد.

موضوع داستان های کتاب « سالی که باران نبارید و شش قصه ی دیگر» ، « رعایت انصاف و عدالت» می باشد که مناسب گروه سنی « ب» و « ج» می باشد.

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
برداشت نویسنده از کتاب
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید