حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران، شامگاه ۲۳ تیرماه در نشست علمی «مواجهه با غدیر در گذرگاه تاریخ»، گفت: اگر کسی غدیر را منکر شود اساس و بنیاد اسلام را منکر شده است؛ حادثه غدیر عملا عینیتبخش رهبری و مرجعیت دینی تکوینی در گذرگاه زمان است از این جهت تامل در حادثه غدیر و برآیند آن برای همه مؤمنان به اسلام ضرورت دارد.
پرهیز از برخی مسامحات درباره ولایت علی(ع(
وی با بیان اینکه برخی تسامحات در به کارگیری اصطلاحات درباره غدیر وجود دارد، افزود: در بسیاری از نوشتهها و سخنرانیها از نصب امام علی(ع) به عنوان خلیفه پیامبر(ص) و امام در غدیر سخن گفته میشود که در عین درستی نوعی تسامح هم دارد زیرا روزی که رسولالله، اسلام را عرضه کردند همان روز علی بن ابیطالب(ع) را به ولایت نصب کردند و مواجهه با ولایت علی بن ابیطالب(ع) از همان روز آغاز شد،.
مهدویراد ادامه داد: وقتی پیامبر در یومالانذار، اقربین و عشیره خود را جمع کردند همان روز علی(ع) را به ولایت برگزیدند آنجا که فرمودند چه کسی حاضر است وصی و وزیر و خلیفه من باشد و سه بار تکرار کردند تنها علی(ع) حاضر به همکاری شد و از همین روز هم مواجهه با امام علی(ع) آغاز شد و تاکید بر جایگاه امامت و مرجعیت دینی علی(ع)، بیش از ۲۵ مورد است و نه اینکه صرفا منحصر به غدیر باشد.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: بنابراین ولایت از روز اول بعثت وجود داشت و تنها در غدیر اوج ابلاغ ولایت است. از نکات تاملبرانگیز که به وضوح ولایت امام علی(ع) را نشان میدهد لیلة المبیت است، شبی که پیامبر(ص) تصمیم گرفتند از مکه به سمت مدینه حرکت کنند، علی بن ابیطالب(ع) بدون هرگونه تردید در بستر رسول الله آرمید. عبدالکریم خطیب تحلیل بسیار قابل توجهی در این زمینه ارائه کرده است و میگوید آفرینش این صحنه، الهی و خدایی است تا خدا بگوید اگر کسی در یک صحنه که دلهرهآورترین و سختترین و دشوارترین ماجرا است و هر لحظه ممکن است علی(ع) جانش را فدا کند میپذیرد جای رسول الله بخوابد همان فرد هم باید ادامهدهنده فکر و مکتب و فرهنگ رسول الله هم باشد. بنابراین جریان رویارویی با علی بن ابیطالب(ع) از همان دوره مکه آغاز شد و ادامه یافت.
مهدویراد اضافه کرد: اگر به سال آخر زندگانی رسول الله(ص) دقیق بنگریم میبینیم که ایشان از هر فرصت ریز و درشتی بهره میبرد تا موضوع ولایت علی بن ابیطالب(ع) و اهل بیت(ع) را مطرح کند و به همان میزان دشمنان امام(ع) هم از هر فرصت ریز و درشتی برای مخدوش کردن چهره ایشان بهره بردهاند.
ابلاغ ولایت در حجة البلاغ
وی با بیان اینکه غدیر و جوهر اسلام است، افزود: در اسناد تاریخی و روایی فریقین داریم که پیامبر(ص) در سال آخر به هر سرزمینی که نماینده اعزام میکرد تلاش و کوشش داشت تا جریان غدیر و امامت علی(ع) را بیان کند و پیام به همه جامعه اسلامی آن روز برسد.
وی ادامه داد: البته به تعبیر امروز، هیچ ابزار آگاهیبخش و اطلاعرسانی جز حج که بتواند این مطلب و حقیقت و واقعیت را در حد امکان به همه جامعه اسلامی آن روز برساند نبود ایشان در حجة البلاغ(الوداع) به ابلاغ پیام الهی در نصب امام علی(ع) پرداخت. پیامبر(ص) به تمام بلاد اسلامی حتی در جاهایی که افراد کمی حضور داشتند نماینده فرستاد که امسال به حج بیایید تا پیام مهمی را برای شما ابلاغ کنم.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: قاعدتا منافقان و دشمنان امام علی(ع) هم از طراحی پیامبر(ص) آگاه شده بودند و با اقسام حیلهها برخورد میکردند. در این حج که عنوان درست آن حجة البلاغ است ۵ خطبه خواندند و در تمامی خطبهها به جایگاه عترت پرداختند و در خطبه غدیر هم بارها و بارها به آن پرداختند. اگر آنطور که حضرات میگویند بنا بود شرایع اسلامی تکمیل شود، این کار تا آن مقطع انجام شده بود.
وی افزود: اولین مواجهه با غدیر ماجرای کسی است که سبب شد تا سوره معارج نازل شود، وقتی پیامبر(ص) خطبه به آن گستردگی و دقت و عظمت را قرائت فرمودند (که بماند چه بلایی بر سر اصل خطبه آوردند) این فرد سیاه بخت به پیامبر(ص) گفت شما به ما گفتید که نماز بخوانید و ما خواندیم، روزه بگیرید و ما گرفتیم، حج بروید و رفتیم ولی این چه ماجرایی است که بر گرده ما تحمیل میکنید؟ پیامبر(ص) فرمودند که فرمان و وحی الهی بود، آن فرد هم با گستاخی گفت که اگر چنین است عذابی از خدا برای من بخواه و چنین شد و آن فرد به درک رفت.
استدلال نادرست برای تحریف یک ماجرای حقیقی
مهدویراد بیان کرد: یک چالش بسیار مهمی بین متکلمان، مفسران، محققان و مفسران شیعه و سنی وجود دارد که شیعه براساس روایات فراوان نقل شده در منابع اهل سنت و شیعه، بر این باورند که ماجرای سوره معارج(سال سائل بغذاب واقع) متعلق به مسئله غدیر است ولی دو مفسر جدلی اهل سنت، گفتهاند که ساختار و محتوای سوره، مکی است ولی جواب داده شده که چه بسا سورههای مکی است که آیه مدنی دارد و برعکس.
وی افزود: براساس روایت صحیحی که کافی نقل کرده است این سوره در مکه نازل شده بود و پیامبر(ص) بعد از اینکه آن فرد به علت عذاب به درک واصل شد مجدد این سوره را خواندند و نیازی به چنین استدلالها هم نیست.
مهدویراد با تاکید بر اینکه باید به تطور معنایی واژگان در طول تاریخ توجه کنیم، اظهار کرد: قاضی نعمان گفته است که وقتی آن شخص عذاب را خواست و عذاب هم آمد، جبرئیل مکرر بر پیامبر(ص) وارد شد و فرمود که یا محمد اقراء «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ...» مواجهه دیگر با غدیر مواجهه حسان، شاعر رسول الله(ص) است، همین که پیامبر(ص) از فراز جایگاهی که درست کرده بودند پایین آمدند حسان بن ثابت تقاضا کرد شعری بخوند و ایشان اجازه فرمودند و حسان شعر ارزشمند خود را خواند و پیامبر(ص) خطاب به ایشان فرمودند که حسان هماره روح القدس در زبان تو میدمد و تو در دفاع از حق و حقیقت سخن میگویی و بعد فرموده هماره تو مؤید به روح القدس هستی.
وی افزود: متاسفانه حسان که فردی ترسو و متزلزل به لحاظ روحی بود در ادامه نه تنها موضع غدیر را انکار کرد و حتی به جایگاه خود خط بطلان کشید بلکه گاهی مواضع زشتی هم گرفت و علامه مجلسی و امینی و بزرگواران دیگر از این تعبیر رسول الله به این نکته رسیدند که انحراف حسان در کلام پیامبر(ص) مستتر است.
مهدویراد بیان کرد: در خطبه کامل پیامبر(ص) بارها از عترت طاهره و مرجعیت و امامت و خلافت ائمه(ع) سخن به میان آمده است؛ علی(ع) مکررا با کسانی که نعل وارونه میزدند مناظره داشتند. در روایتی بیان شده وقتی که غدیر و روز جمعه به هم رسیدند علی بن ابیطالب(ع)، خطبهای ایراد فرمودند که البته در نهجالبلاغه نیامده ولی برخی منابع دیگر آن را ذکر کردهاند. در طلیعه این خطبه ایشان فرمودند که خداوند برای شما مردم دو عید قرار داده است.
تحریف محتوایی تعبیر مشهور غدیر
استاد دانشگاه تهران گفت: متاسفانه جریان تحریف و نفاق به شعر خیلی حساس بودند زیرا در آن دوره، شعر جریانسازی بزرگی بوده است و به همین دلیل مزدوران حاکمیتها دست به تحریف میزدند. در تاریخ نقل است که مهمترین علت شهادت ابن سکیت، این بود که تحریف اشعار را برملا میکرد و به اثبات ولایت آلالله میپرداخت. با این وصف، نتوانستند حتی به تحریف الفاظ، تعبیر «من کنت مولاه فعلی مولاه» بپردازند و به همین دلیل رو به تحریف معنای ولی آوردند.
وی تاکید کرد: فخررازی اولین کسی است که به محتوا پرداخت و گفت که ولی در اینجا به معنای محبت و دوستی و ... است و نه رهبری و مرجعیت و افراد دیگری هم این خط را در پی گرفتند و اموی مسلکها از کسانی هستند که حتی تلاش کردند تیرهجانی خود را در اینجا بیان کنند.