از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا
۱۴۰۱-۰۴-۲۶
عباس خامه‌یار، معاون فرهنگى و اجتماعى دانشگاه ادیان و مذاهب و رایزن فرهنگی پیشین ایران در لبنان در یادداشتی به مناسبت عید غدیر نوشت: در دهه‌هاى گذشته، شعرا، ادبا و شخصیت‌هاى مسیحی بنام و بزرگی وجود داشته‌اند که آن‌ها را با عنوان «مسیحیان ولایى» یا «مسیحیان محب اهل بیت» می‌شناسیم...
از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

عباس خامه‌یار نوشت: در طول چهار دهه گذشته افتخار دوستى، مصاحبت، رفاقت و تعامل با تعداد قابل توجهی از «مسیحیان ولایى» یا «مسیحیان محب اهل بیت» را داشته و کوشیده‌ام هر از چند گاهى و بیشتر به مناسبت‌هاى مذهبی و در حد بضاعت خود، از آن‌ها یاد و گوشه‌هایی از اندیشه‌ها و باورهای‌ آن‌ها را در این زمینه بیان کنم.

عباس خامه‌یار، معاون فرهنگى و اجتماعى دانشگاه ادیان و مذاهب و رایزن فرهنگی پیشین ایران در لبنان در یادداشتی به مناسبت عید غدیر نوشت: در دهه‌هاى گذشته، شعرا، ادبا و شخصیت‌هاى مسیحی بنام و بزرگی وجود داشته‌اند که آن‌ها را با عنوان «مسیحیان ولایى» یا «مسیحیان محب اهل بیت» می‌شناسیم؛ اگرچه به‌دلایل گوناگون، از جمله دلایل سیاسی و برخی ماجراجویی‌های مذهبی و فرقه‌ای، در سال‌های اخیر از تعداد چنین شخصیت‌هایی نسبتاً کاسته شده‌ است و کمتر چون گذشته شاهد ظهور و بروز چنین شخصیت‌هایی هستیم، اما هنوز با گنجینه فاخر و ارزشمندی از نوشته‌هاى گران‌سنگ و آثار اندیشمندان مسیحی ولایت‌دوستِ غایب و حاضر مواجهیم؛ آثاری که همواره ماندگار و جاودانه خواهند ماند.

در طول چهار دهه گذشته افتخار دوستى، مصاحبت، رفاقت و تعامل با تعداد قابل توجهی از چنین شخصیت‌هایی را داشته و کوشیده‌ام تا هر از چند گاهى و بیشتر به مناسبت‌هاى مذهبی و در حد بضاعت خود، از آن‌ها یادی كنم و ضمن تلاش برای معرفی‌شان به هموطنانم، گوشه‌هایی از اندیشه‌ها و باورهای‌ آن‌ها را در این زمینه عرضه کنم.

«مار ثاوفیلوس جورج صلیبا»، كاردینال ارتدكس سریانى جبل لبنان و طرابلس، یكى از این شخصیت‌ها است كه گرچه مدت دوستى‌مان هنوز از سه سال بیشتر نشده، اما این دوستی، بسیار صمیمانه، خالصانه و صادقانه، آغاز شده و دیدارها و گفت‌وگوهایمان نیز همین‌گونه ادامه داشته‌ است. در این چند سال، جرج صلیبا با وجود شرایط جسمى ویژه، بارها با اتكا به عصاى خود، بزرگوارانه به دیدار من آمده‌ یا در مناسبت‌هاى مختلف رایزنى فرهنگی ایران در لبنان فعالانه شركت داشته و همواره مرا مورد لطف و محبت قرار داده‌ است؛ در این مجال، عید غدیر و محرم پیش رو را بهانه قرار داده‌ام تا کمی به این شخصیت مسیحی «علی و حسین‌دوست» بپردازم و اندكى اندیشه‌هاى ولایى‌اش را بازگو كنم.

جرج صلیبا؛ اسقف سوری‌الاصل

این اسقف اعظم، در ۳۱ مارس ۱۹۴۵ در قامشلی سوریه به دنیا آمد و در چهل روزگی به دست کشیش سلطنتی افرام در کلیسای قدیس یعقوب النصیبینی در قامشلی غسل تعمید داده‌ شد.

او در ۸ فوریه ۱۹۸۱ در کلیسای جامع سنت جرج دمشق و به دست سر اسقف «زكا الأول عیواص» به مقام کشیشی ارتقا یافت. جرج صلیبا سورى‌الاصل است. او مدتی نیز در عراق زندگی كرده و از این رو به‌خوبی به زبان عربی مسلط و شیفته آن است.

اسقف صلیبا شخصیتى است فرهیخته، نویسنده، سخنور و صاحب‌نظر، دین و مذهب‌شناس كه با دركى بالا از شرایط و تحولات امروزین جهان، دین‌ستیزى قدرت‌هاى استعمارگر را به‌خوبى مى‌شناسد و نسبت بدان هم موضع دارد.

از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

تواضع و برخورداری‌اش از اخلاقى والا، او را محبوب طایفه خود و دیگر مخاطبان جامعه پر تکثر سرزمین ادیان و مذاهب یعنی لبنان قرار داده است. گفت‌وگوهای متعددی با ایشان در مقر مذهبی‌اش در حومه بیروت داشته‌ام.

برای شرکت در آیین رونمایی از کتابم «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، بزرگوارانه خود را به دانشگاه لبنان رساند. همچنین در مراسم تجلیل و تودیع این بنده ناچیز که به همت بیش از ۳۰ سازمان و تشکل فرهنگی و هنری و ادبی لبنان، تشکیل شده بود، به آمفی تئاتر الجنان بیروت آمد و با کمک همراهانش بالای سن رفت و اولین سخنران مراسم بود.

جرج صلیبا، پس از اظهار لطف فراوان نسبت به «نماینده فرهنگی ایرانِ بزرگ در لبنان» فرهنگ و تمدن غنی ایران زمین را ستود و تأکید کرد این تمدن ایرانی است که دستاوردهای بزرگی برای بشریت به ارمغان آورده و نام دانشمندان، علما و صاحب‌نظران زیادی در اذهان جهانیان بر جای گذاشته است.

در یكى از دیدارهایى که همزمان با آغاز سال نو میلادی گذشته در محل رایزنی فرهنگی کشورمان در بیروت با صلیبا داشتم، او را با اهدای یکی از قدیمی‌ترین نسخه‌های خطی عهد جدید بشیطتا (به زبان سریانی) سخت غافلگیر کردم و او پس از تأملی معنی‌دار، بوسیدن آن و اظهار خرسندی فراوان، این هدیه را گرانبهاترین و ارزشمندترین پیشکشی دانست که تاکنون دریافت کرده ‌است.

فرصت را غنیمت دانستم و از ایشان دلایل محبت و نزدیکی مسیحیان به اهل بیت(ع)، به‌ویژه نسبت به امیر مؤمنان، علی(ع) را پرسیدم؛ جرج صلیبا بی‌درنگ گفت: ما مسیحیان در دوران امام علی، رهبری مذهبی و راهبی قدیس (پاتریاک) به نام «اثناسیوس الجمال» داشتیم که برای ما الهام‌بخش بود و از دعا و معنویات او بسیار بهره‌مند بوده و هستیم.

این راهب قدیس از سال ۹۹۵ تا سال ۱۰۳۱ میلادی و به‌مدت ۳۶ سال به‌عنوان اسقف بزرگ، ریاست تمامی کلیساها را برعهده داشت. او دانشمند بزرگی بود و با امام علی رابطه دوستی داشت. این راهب قدیس، که روایت‎‌هایی از کلیسای سریانی را بیان می‌کرد در یکی از روایت‌هایش می‌گوید: امام علی همواره دَیْرهای مسیحیان را زیارت می‌کرد و مسیحیان نیز با محبت و مهربانی از او استقبال می‌کردند و مقدم او را گرامی مى‌داشتند زیرا عاشق و دوستدار او بودند؛ آن‌ها ویژگی‌های خاصی در شخصیت او ‌یافته‌ بودند. این قدیس می‌افزاید: در یکی از روزها، امام علی وارد شهر حَیْرَه (شهری  تاریخی در ۷ کیلو متری نجف) شد و با شنیدن صدای ناقوسِ کلیسا بسیار خوشحال شد و به همراهان خود گفت: باید به این صدا گوش فرا دهید! امام علی فرمود: می‌دانید این ناقوس چه می‌گوید؟ آری! گوش فرا دهید، می‌گوید:

حقاً حقا حقاً‌ حقا * صدقاً‌ صدقا صدقاً‌ صدقا

یابْنَ الدنیا جمعاً جمعا*إنَّ الدنیا فَرَّقَتْنا

یابْنَ الدنیا مهلاً مهلا * إن الدنیا قَدْ غَرَّتْنا

ما مِنْ یومٍ مَرَّ بینا*الا امضى منا ركنا

سبحان‌الله حقا حقا

حقیقتا خدا منزه است

سبحان الله صدقا صدقا

به‌درستی خدا منزه است

یابن الدنیا جمعاً جمعا

ای دنیا پرستان که پیوسته مال اندوزی می‌کنید

یابن الدنیا مهلاً مهلا

ای دنیا پرستان! هان! با رفق و مدارا

دنیا، ما را نفریبد!

صلیبا بیشتر توضیح می‌دهد و می‌گوید: مسیحیان زمانی که از امام علی یاد می‌کنند، ناخودآگاه این اشعار را به خاطر می‌آورند و این به‌مثابه سروده‌ای برای آن‌ها درآمده است. بسیاری از گفته‌های امام علی نیز از پدران ما به زبان سریانی نقل قول شده و به ثبت رسیده‌ و اینک برایمان به یک فرهنگ تبدیل شده‌ است.

علی(ع)؛ امام بشریت

اسقف در این رابطه شاهدى مى‌آورد و می‌گوید: یک‌بار در حضور زنده‌یاد شیخ محمد مهدى شمس‌الدین (عالم شیعه لبنانی و رئیس اسبق مجلس اعلای شیعیان لبنان) درباره امام علی و حضرت مسیح سخنرانی می‌کردم، او بلافاصله رو به من كرد و گفت: جناب اسقف! از این مقایسه بسیار خرسند شدم! به او گفتم: امام علی به ما مسیحیان، معرفت و ادب آموخت، زیرا ایشان تمامی اندیشه بشریت را یکجا در خود اندوخته داشت؛ علی فقط امام شیعیان یا اهل سنت و مسیحیان نیست، او امام بشریت است! امام علی معرفت را به بشریت ارزانی داشت و این یک موهبت الهی است.

از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

صلیبا توضیح بیشترى مى‌دهد: در آن دوران، اسقف اعظم «اثناسیوس الجمال» (۵۹۵ ـ ۶۳۱ میلادى) درگذشت و اسقف اعظم تیودورس (۶۳۱- ۶۸۸میلادی) به جای او رهبری کلیسا را بر عهده گرفت؛ او ر‌وابط صمیمانه‌اى  با امام علی داشت، همان‌گونه که در دوران قبل نیز این چنین بود.

اسقف اعظم «ماروثا التکریتی» (۶۲۸-۶۴۹ میلادی)، رئیس کلیساهای حوزه کشورهای فارسی زبان بود و تحت حمایت امپراتوری رُم قرار داشت. در آن دوران اسقف دیگری به نام «جتالیق» که مقام کمتری داشت با امام علی روابط صمیمی داشت؛ این اسقف با دیگر اندیشمندان و اشراف و بزرگان نیز ارتباط برقرار کرده بود و با زبان عربی با آن‌ها مکاتبه می‌کرد.

به ایشان توضیح دادم كه: بله، چنین روایت‌ها و سخنانى درباره امام علی(ع) در کتب معتبر ما نیز وجود دارد و این مطالب در اسناد تاریخی ما نیز ثبت شده‌ است. همان‌گونه که گفتید، امام علی فرمود: هر جا نام خدا به میان آید (آن محفل  و مکان) مبارک می‌شود.

جرج ادامه می‌دهد: همه مردم جهان، انسان هستند؛ یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش همانند تو هستند (امام علی (ع): «الناس صنفان: إما أخ لك فی الدین، أو نظیر لك فی الخلق»)؛ این‌گونه سخنان برای ما قابل احترام است. شریف رضی چهارصد سال پس از شهادت امام علی، سخنان و خطبه‌های امام را جمع‌آوری کرد. اسقف افرام یکی از ستارگان و شخصیت‌های برجسته مسیحی است و چنین سخنانی به او نسبت داده شده است و هرکس با شخصیت او آشنایی داشته باشد درمی‌یابد که آیا چنین سخنانی از اوست یا خیر و این واقعیت بر امام علی مترتب است.

به ایشان گفتم كه علاوه بر نقل روایت آن واقعه تاریخی که در مورد امام علی(ع) در کتب خود، بیان فرمودید در نهج‌البلاغه بسیاری از گفته‌ها و خطبه‌های امام علی جمع‌آوری و ثبت شده‌است.

از اسقف اعظم پرسیدم چرا اکثر ادبای عرب از مسیحیان هستند؟ پاسخ داد: اغلب مسیحیان از فرهنگی والا برخوردار هستند و ما تلاش می‌کنیم آن‌ها را با زبان‌های زنده دنیا آشنا کنیم.

بدانید کاتولیک‌ها عموماً به غرب گرایش دارند و به آن وفادار هستند؛ ولی ما به غرب گرایشی نداریم چون غرب به ما زیان و ضرر وارد کرده ‌است.

در دوره ریاست جمهورى سارکوزی، او و وزیر خارجه فرانسه از لبنان بازدید کردند. بشاره راعی، اسقف اعظم مارونی‌های لبنان، از من دعوت کرد تا در یک ضیافت رسمی به همین مناسبت شرکت کنم و از من خواست مطالبی را در حضور رئیس‌جمهور بیان کنم. به او گفتم مطلبی خواهم گفت که وجدان‌ها، شگفت‌زده خواهند شد. اسقف گفت هر چه دوست داشتید بیان فرمایید.

در این دیدار اظهار داشتم که ما در لبنان به فرانسه لقب (مادر مهربان) می‌دادیم اما برای ما لبنانی‌ها، فرانسه هیچ‌گاه مادر مهربانی نبود! زیرا فرانسه و انگلیس با امضای قرارداد سایکس ـ پیکو (توافقی سری میان وزیران خارجه فرانسه و انگلیس در خلال جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۶ برای تقسیم امپراطوری عثمانی) در سال ۱۹۱۶ علیه ما مسیحیان توطئه و زمین‌های پیروان مذاهب مسیحی از سریان و ارتدوکس رم و ارتدوکس یونان را تصرف کردند و این اشغالگری در مورد سرزمین مسلمانان و مسیحیان و ارامنه اعمال شد و در این معامله برخی از اراضی آن‌ها را به تلافی و انتقام از روس‌ها که ارتدوکس بودند، به عثمانی‌ها واگذار کردند.

و بعد یادآوری کردم که ما در زبان عربی مثلی داریم که می‌گوید: «به نام خدا،  به دیگران زهر خوراند»

اکنون فرانسه از کرده خود پشیمان است و نمی‌داند چگونه از عذاب وجدان رهایی یابد زیرا به افراد بی‌گناه بسیاری ظلم روا داشت و آوارگان بی‌گناه آن دوره همچنان در رنج و دشواری هستند ولی در تبلیغات خود به دروغ می‌گویند که ارامنه آن‌ها را به قتل رسانند در حالی‌که عثمانی‌ها پیروان مسلک سریان، ارامنه، کاتولیک و آشوری‌ها را قتل عام کردند.

هیچ آزاری از شیعیان ندیده‌ایم

صلیبا می‌گوید: ما بین فِرَق مسلمان تفاوت قائل هستیم. لذا در پیشگاه خداوند گواهی می‌دهیم که در طول تاریخ هیچ آزار و آسیبی از شیعیان ندیده‌ایم.

جرج صلیبا همچنین در دهمین همایش بین‌المللی امام علی (ع) با عنوان «امام علی بن‌ابی‏طالب؛ صدای عدالت و انسانیت» كه مرکز فرهنگی و تبلیغاتی فردوس در بیروت برگزار کرد، در سخنانى بر شخصیت بی ‏نظیر امیرالمؤمنین(ع) تأکید کرد و گفت: «امام علی، شخص دوم اسلام پس از پیامبر و شخصیتی نادر و بی ‏نظیر در جهان است. او دانشمندی بزرگ بود که خداوند هدایایی الهی همچون تقوا، فضائل اخلاقی، آگاهی، هوش و شجاعت را به او عطا کرده بود».


صلیبا بر این نكته تأكید کرد كه دانشمندان غیر مسلمان بسیاری بر این بی‏‌همتایی حضرت علی(ع) شهادت می‌‏دهند و افزود: «یکی از این اشخاص، روحانی بزرگ سریانی «قدیس مار میخائیل کبیر» است که از بزرگ‏‌ترین تاریخ‌‏نویسان مسیحی جهان به‌شمار می‌‏رود و علی را تقدیس و تمجید کرده است».
جرج صلیبا به عنوان شاهدی بر اظهاراتش افزود: «امام علی (ع) با دانشمندان مسیحی هم عصر خود ارتباط داشت که از جمله آنان «اسقف أثناثیوس الجمّال»(۵۹۵ ـ ۶۳۱)، «ماروشا تکریتی»(۶۲۸ ـ ۶۴۹) و «اسقف تئودور»(۶۳۱ ـ ۶۴۸) بودند که توحید، مهرورزی و خدمت به مردم، این رابطه را میان آن‌ها ایجاد کرد».
اسقف جبل‏ عامل و طرابلس در پایان گفت: «کتاب‌‏های تاریخ سریانی، با توجه به حکمت، معرفت و قدرت‌‏های ویژه‏ امام علی، او را در زمره اصفیاءالله یاد می‏‌کنند».

نگاه ژرف جرج صلیبا به عاشورا

علی و حسین (علیهما السلام) از سویی و غدیر و عاشورا، از سویی دیگر در منظومه فکری، قاموس و ادبیات این طیف از ادیبان مسیحی، تفکیک‌ناپذیر هستند و سخت به هم پیوند دارند.

جرج صلیبا به نهضت حسین‌بن‌علی و عاشورای حسینی نگاهی ژرف و بسی بلند دارد و همواره در دیر و مسجد و کلیسا به تبیین آن می‌پردازد و هیچ واهمه‌ای به خود راه نمی‌دهد.

از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

اهدای نسخه خطی عهد جدید «بشیطتا» از سوی عباس خامه‌یار به جرج صلیبا

صلیبا در سخنرانی خود با عنوان «حسین در قلب تاریخ جای گرفته است و ظالمان در اعماق آتش جهنم!»، در نشست هم‌اندیشی «جلوه‌‎های عاشورایی از عالم وحیانی مسیحیت»، که با همكارى اینجانب در یکی از کلیساهای ارتدکس سریانی در منطقه جبل لبنان برگزار شد، گفت: «انسان‌های با اخلاص به دلیل سرشت پاک، عمق شناخت و معرفت و کردار نیک‌شان به‌عنوان افرادی برجسته و ماندگار در میان مردم شناخته می‌شوند. این‌گونه افراد ارتباط‌گیری با خداوند متعال را سرلوحه اعمال خود قرار می‌دهند و آن را در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی متبلور می‌کنند. آن‌ها همچون زنبورهایی هستند که حاصل فعالیت‌شان تولید شهد و عسل است. آنگاه که نیت، انگیزه و منش انسان از انجام کاری درست و پاک باشد بی‌شک آن اقدام به بهترین نحو ممکن انجام خواهد شد و منافعش به همگان خواهد رسید. انسان درستکار و پایبند به ارزش‌ها کسی است که مشکلات و موانع دنیوی، که شیطان به عنوان دشمن قسم خورده او بر سر راه او قرار می‌دهد، خللی در برنامه‌هایش ایجاد نمی‌کند. دشمن انسان همان ابلیس است؛ دشمنی که به تعبیر حضرت مسیح دشمن خیر است و از همان آغاز به دنبال هلاکت انسان بوده‌است.

امام حسین (ع) همه این آموزه‌ها را از خانواده و جامعه و محیط اطرافش جرعه به جرعه فراگرفت تا مردی از مردان با اخلاصی باشد که به جنگ علیه ظلم و ستم و به مبارزه با طغیان‌گران به پا خواست. او به دلیل پایبندی به ارزش‌هایی که به آن ایمان داشت، مرگ را بر پذیرش ظلم و ستم و تبعیت از سلطه‌جویان ترجیح داد. به همین دلیل در برابر زورگویان آنچنان که شایسته و سزاوار بود، مقاومت کرد و به حق مصداق این سخن حکیمانه شد که: «مادامی که از مرگ گریزی نیست (بنابراین) مایه ننگ است که بزدلانه به استقبال مرگ بروی!»؛ حسین مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت و خواری ترجیح داد. ... امام حسین قدرتمندانه و شرافتمندانه و با افتخارآفرینی نامش را در تاریخ ثبت کرد. بدین‌سان با ترجیح دادن مرگ بر زندگی، به شهید راه ایمان و وفاداری تبدیل شد!

صلیبا ادامه داد: امروز در حالی نام شکوهمند و پرافتخار حسین را می‌شنویم که هیچ نشان ماندگاری از دشمنان او نیست. حسین در قلب تاریخ جای گرفته است و ظالمان در اعماق آتش جهنم. هر لحظه نام کربلا را می‌شنویم یا درباره آن می‌خوانیم به شهدای آن غبطه می‌خوریم و به دشمنان حسین لعن و نفرین می‌فرستیم.

فضایل امام حسین(ع) به روایت کشیش عرب

او فضایل اخلاقی و ویژگی‌های شخصیتی سالار شهیدان را برشمرد و گفت: شخصیت امام حسین(ع) چند ویژگی و فضیلت اخلاقی خاص دارد که از یک سو ایشان را از سایر اشخاص متمایز می‌کند و از سوی دیگر این امام را در ردیف بزرگ‌مردان قرار می‌دهد؛  اولین ویژگی و فضیلت اخلاقی امام حسین، عفت ایشان است. ایشان زندگی ایمانی را بر جاه و مقام و همه مادیات ترجیح داد.

دومین ویژگی بخشندگی است و بخشندگی امام حسین(ع) یادآور این سخن حضرت مسیح است که می‌گوید: هیچ عشقی بالاتر از این وجود ندارد که انسان جان خود را برای دوستان و نزدیکانش فدا کند. امام حسین(ع) در راه دفاع از ارزش‌ها و اعتقادات خود مرگ و شهادت را بر پست و مقام ترجیح داد، بنابراین این شهادت و این بخشندگی است که او را به شخصیتی بی‌نظیر، نه تنها در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ تمام ادیان و ملت‌ها، تبدیل کرد.

سومین ویژگی و فضیلت امام، اخلاص ایشان است. امام حسین(ع) با اخلاص در نیت، و اخلاص در عمل به دفاع از دین اسلام پرداخت. ایشان مانند پدرشان امام علی(ع) که خود در راه دفاع از اسلام به شهادت رسید، با اخلاص بود. 

امام حسین(ع) با ویژگی‌های یاد شده با استکبار و حسادت‌ورزی مبارزه کرد. ایشان با اخلاق پسندیده و صفات حمیده خود به مقابله با فرومایگی‌ها و پستی‌ها برخاست.

صلیبا معتقد است آن‌چه برشمرده، صفاتی است که این شخصیت تکرار ناشدنی و منحصر به‌فرد را متمایز می‌کند. این صفات پسندیده، فقط در سیره زندگی صالحانی نظیر این شهید یافت می‌شود؛ درود خداوند بر ارواح طیبه شهدا و لعنت او بر ستمگران باد!

از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

جرج صلیبا در جایی دیگر چنین آورده است: اسلام و مسیحیت معتقدند زندگی انسان پس از شهادتش آغاز می‌شود و چه سعادتمند هستند کسانی که در راه خدا شهید می‌شوند. قرآن مجید می‌فرماید: (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگان‌اند، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند!

این واقعیت در مناسبت عاشورا و در دهه محرم که ایام حزن و اندوه است، تجلی می‌یابد؛ یاد و خاطره این مناسبت غمبار، درس شهادت را به مؤمنان می‌آموزاند و الگویی زیبنده‌ در زندگی آن‌ها قرار می‌دهد و به جز کسانی که خداوند آنان را برگزیده است به این فیض نائل نخواهند شد.

 صلیبا تأکید می‌کند: ما در کلیسا چنین آموزش می‌دهیم که «به مرگ وفادار بمان تا خداوند تاج گل زندگی را به تو ارزانی دارد. وفادار و امانتدار خدا در انجام عبادات و رفتار نیکو باش!»

او چنین ادامه می‌دهد: امام حسین وفادار و امانتدار آموزه‌های پدرش حضرت علی و جدش (پیامبر اکرم) بود و تعالیم خدا را با شیر مادرش نوشید. باید امانتدار اعتقادات خود بود؛ اعتقاد به آن‌چه بدان ایمان آوردی. اگر معتقد بودی،‌ مخلص خواهی شد. سراسر زندگی، امانت و تسلیم است. همان‌گونه که مسلمان به تعالیم اسلام، تسلیم و پایبند هستند باید به چنین ارزش‌های والایی نیز تسلیم بود.

شعار امام حسین ـ که یاد و خاطره او را زنده می‌داریم ـ علاوه بر ایستادگی در برابر ظلم، شجاعت و مقاومت در جنگ، اخلاص و فداکاری در راه ارزش‌ها بود که تا مرز شهادت ادامه داشت.

صلیبا بر این باور است که امانتداری و فداکاری بدون شهادت‌خواهی، معنا ندارد؛ کسی که از مرگ هراسان است و نمی‌تواند اعتقادات خود را  بیان کند، نه برای خود، نه برای خانواده‌ و نه برای وطنش سودمند نخواهد بود؛ فداکاری یک ارزش ممتاز است که نخبگان و برگزیدگان، که خمیرمایه جوامع بشری هستند، از آن برخوردار می‌شوند؛ خمیرمایه‌ای که دارای خیر و برکت و نعمت است. امام حسین هرگونه سازش را که در آن ارزش‌ها قربانی شود، نپذیرفت و به چنین ارزش‌هایی پایبند ماند و امانتدار دین و رسالت خود شد.

یزید شایستگی وفاداری به دین را نداشت

یزید بن معاویه از او بیعت طلبید و امام حسین نپذیرفت زیرا یزید شایستگی وفاداری به دین و ارزش‌ها را نداشت؛ توطئه و حسادت از آنجا شروع شد و ـ از قدیم ـ گفته‌اند: «اگر حسد نبود، جسد نمی‌مُرد!»؛ اگر حسادت شیطان به آدم و حوا و نوع بشریت نبود، او مغضوب واقع نمی‌شد؛ یزید نیز به اهل بیت حسادت ورزید و خواست در جایگاه ایشان قرار گیرد یا بر آن‌ها فرمانروایی پیدا کند. در انجیل ما آمده است: «جواهرات خود را پیش روی خوک‌ها قرار ندهید چون آن را تباه می‌کنند!»؛ درواقع امام حسین به یزید گفت: تو شایسته بیعت نیستی! از فرمانروایی صرفنظر کن! زیرا تو را به رسمیت نمی‌شناسیم.

در مراسمی که شب هفتم محرم در مقر مجلس اعلای اسلامی شیعی لبنان برگزار شد، جرج صلیبا، اسقف اعظم طائفه سریان ارتدکس، نیز شرکت کرد و در سخنانی گفت: حسین قبل از این که امام و از نوادگان پیامبر و از خاندان اهل بیت باشد، گوهری بود که خداوند ا‌و را از آسمان فرستاد تا راه را برای ما روشن کند و به امور مردم و سرزمین آن‌ها، رسیدگی کند. این رادمرد در تاریخ بی همتا است و همانند او بسیار اندک هستند. خداوند بشریت را از نخبگان برگزیده خود محروم نمی‌کند تا آن‌ها خلیفه خداوند باشند و مشیت و اراده او را درجهان محقق کنند؛ بر همین اساس نیز مسلمانان به او اقتدا می‌کنند تا با نام و یاد او به پیروزی برسند ـ هر چند پیروزی همواره از سوی خداوند است. ... خداوند برای تحقق  این پیروزی، برگزیدگان خود را انتخاب می‌کند که در اعتقادات دینی به آن‌ها «اصفیاء‌الله» می‌گوییم؛ امام حسین که شخصیتی بی‌همتا است، از زمره این برگزیدگان، رهبران و نخبگان الهی است با میراثی سرشار از محبت، فروتنی و فداکاری به تمام معنا، که جان خود را قربانی کرد تا به شرع، شریعت و دین، که از پدر و جدش و اهل بیت به ارث برده‌بود، متعهد بماند.

صلیبا معتقد است «امام حسین، مسلمان به تمام معنی بود؛ دیگران به او بی‌حرمتی کردند و او را شهید کردند و خونش توسط حسودان از خدا بی‌خبر و ناکسان، ریخته شد، اما او می‌توانست در این شرایط سخت قرار نگیرد و امت و خانواده‌اش را از دست ندهد؛ ما هرگز نمی‌گوییم امام حسین مرده است؛ مرگ در راه عقیده، خود زندگی در راه عقیده، ارزش‌ها و آرمان‌هاست که فناناپذیر است زیرا انسان هرقدر زندگی کند، روزگار او محدود و پایان‌پذیر است اما شهد‌ا نمی‌میرند؛ چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگان‌اند! بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

ایثار؛ راز جاودانگی امام حسین(ع)

این ایثار و فداکاری امام حسین است که او را در جهان جاودانه کرده‌است. مسلمانان شیعه، عاشورا و دهه محرم را به نیت رستگاری در رستاخیز و پاداش در قیامت، سوگوار شهادت امام حسین می‌شوند؛ این مناسبت نشان از پایبندی به ارزش‌ها و دین و نیز نماد فداکاری در راه اصول و مبانی دینی است.

امام حسین می‌توانست از احکام و قضاوت جائرانه علیه خودش رهایی یابد و با کسانی که او را مورد خشم و توطئه قرار داده بودند و قصد کشتن او را داشتند، سازش کند ولی با جانفشانی و پایداری در برابر ظالمان، اسوه و الگوی همه مؤمنان و معتقدان به دین شد. از این رو است که امام حسین، در میان کسانی که جان و هستی خود را در راه مبانی ارزش‌های انسانی ایثار کرده‌اند، سرآمد است. اینک جایگاه و منزلت امام حسین در مقایسه با کسانی که او را شهید کردند کجاست؟ امام‌حسین‌ نزد پاکان، بینوایان و صالحان، جاودانه شد اما این عناصر حقیر، ذلیل و منفور حالا کجا هستند؟

عاشورا فرصتی را فراهم می‌آورد تا مردم در جستجوی پاکان و صالحان باشند و از آنان پیروی کنند.

از جناب اسقف خواستم برایمان از بعد عاطفی مصائب و رنج‌های مشترک حضرت مسیح (ع) و امام حسین(ع) بگوید، گفت: در یکی از سخنرانی‌های خود و در حضور مرحوم شیخ محمد مهدی شمس‌الدین مقایسه‌ای بین فاجعه کربلا با مصایب حضرت مسیح در اورشلیم انجام دادم و این‌که چگونه مسیحیان از از دست رفتن و به صلیب کشیده‌شدن و کشته‌شدن حضرت مسیح ناراحت شدند و مسلمانان نیز از شهادت امام حسین در کربلا. این مطالب را نه فقط در برابر شما، بلکه در برابر انبوه مردم و در شبکه‌های تلویزیونی بیان می‌کنم ... در سوریه، لبنان و عراق، آسایش نداشتیم و پدران ما از قرن اول تا قرن چهارم ناگزیر به هند مهاجرت کردند و بت‌پرستان هندی را به مسیح بشارت دادند اما زمانی که انگلیسی‌ها با زور و نیروی قهریه به هند آمدند تلاش نکردند هندوها را به مسیحت هدایت کنند، بلکه پیروان ارتدوکس را به فرقه پروتستان یا کلیسای انگلیس، دعوت کردند!

ما از قرن اول پیرو حضرت مسیح بودیم. قدیس«تواما»، از حواریون، برای تبلیغ به هند رفت و دو جامعه مسیحی ایجاد کرد؛ یکی از این دو جامعه به رهبری اسقف توماس کنعانی که یک شخصیت سیاسی بود، به ترکیه رفت و جامعه سریانی کنعانی را پایه‌گذاری کرد.

پروتستان‌ها و پرتغالی‌ها در چین حضور گسترده داشتند و اگر در یک کشتی راهب سریانی را می‌یافتند او را به دریا پرتاب می‌کردند و ما همواره از آن‌ها گله‌مند بودیم. اگر تاریخ شیعه را هم مطالعه کنیم درمی‌یابیم که مصائب و رنجی که بر آن‌ها وارد آمد نیز از افراد بیگانه نبود؛ این وضعیتی است که ما نیز تجربه کرده‌ایم و همواره از سوی رومیان و کاتولیک‌ها و سریانی‌ها و آشوریان رنج دیده‌ایم.

مارونی‌های سریان در قرن دوازدهم میلادی به رم پیوستند و عقیده مارونی‌ها همانند عقیده ما شد. پس از آن فرستاده واتیکان به نام «ضنضینی» به آنان گفت باید کتاب‌های خود را آتش بزنید! پس ما از استعمار رنج‌های فراوان کشیدیم و در شرایط کنونی نیز در بحران به‌سر می‌بریم و بسیاری از پیروان ما، به‌خاطر نیازهای مالی در رنج و عذاب به سر مى‌برند؛ فقر کشنده است!

اسقف صلیبا در اینجا نگاهی به تاریخ کهن ایران هم می‌اندازد و می‌گوید: باید اعتراف کرد که ایرانی‌ها با تمدن کهنی که ریشه در تاریخ دارد، هیچ‌گاه در طول تاریخ  به ما به‌عنوان ملت عرب و مسیحی اهانت و بدی نکرده‌اند. ما سریانی‌ها، ایرانی‌ها را با یونانی‌ها مقایسه می‌کنیم؛ زیرا شما پس از بعثت پیامبر اسلام همه علوم را گسترش و در دوران‌های تاریخی متعدد، به ما انتقال دادید.

احداث کلیسای سریانی‌ها در ارومیه

صلیبا، اسقف اعظم، سپس به زندگی پیروان حضرت مسیح و به‌ویژه طائفه سریانی، که از قدیمی‌ترین طوائف مسیحی هستند و در دوران‌های مختلف با مسلمانان زندگی کرده‌اند، اشاره می‌کند و یادآوری می‌کند که آن‌ها در همه کشورهای منطقه ریشه دارند؛ از جمله در ایر‌ان؛ آن‌ها قدیمی‌ترین کلیسا را در شهر ارومیه ایران احداث کردند.

از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

با آه و اندوه گفتم: شاعران و اندیشمندان مسیحی بنام و بزرگی در گذشته وجود داشتند که ما آن‌ها را به‌عنوان محبان اهل بیت می‌شناسیم ولی آن‌ها، شاید به‌دلایل و انگیزه‌های سیاسی یا ترویج احساسات طایفه‌ای و فرقه‌ای، رو به کاهش هستند؛ فکر می‌کنید چگونه باید از آن‌ها حمایت کرد؟

اسقف می‌گوید: بسیاری از این افراد در شرایط سخت قرار دارند. انسان زمانی که تصمیم عاقلانه بگیرد می‌تواند رفتار شایسته‌ای داشته باشد؛ متأسفانه برخی امروزه دکان‌هایی به نام کلیسا باز کرده‌اند و نام آن را کلیسای قیامت، کلیسای روح‌القدس و ...گذاشته‌اند؛ ‌این فقط یک نامگذاری ظاهری است و فاقد معنویت، روح و معنا است.

صلیبا ادامه می‌دهد‌: ادبا و نویسندگان مورد نظر، مدرسه‌ای دارند به نام «الکتائب»؛ در این مدرسه خطبای شایسته و با استعداد حضور دارند و حتی کسی چون «رشاد سلامه» در میان آن‌ها است.

اسقف «افران بورسون» دیوان شعری دارد به نام «قیسان القلوب»؛ در آثار این شاعر عشق به قدس شریف و دفاع از سرزمین و میهن ستوده شده است. او وفاداری به سرزمین را با وفاداری به خدا برابر می‌داند و معتقد است هرکس میهن خود را دوست نداشته باشد، کسی را دوست ندارد.

این شاعر می‌گوید:

میهن من، اگر چه مردم به من جفا کنند، ولی عزیز و دوست‌داشتنی می‌ماند.

و اهل و عیال من، هرچند به من بدگمان باشند، شایسته احترام هستند.

امام موسی صدر؛ عامل همدلی شیعیان و مسیحیان

از صلیبا درباره نقش و تأثیر امام موسی‌صدر می‌پرسم، می‌گوید: امام صدر، دوست ما بود. او دل‌ها را به یکدیگر نزدیک می‌کرد؛ او دل شیعیان را به مسیحیان نزدیک کرد. امام صدر در کلیساهای ما سخنرانی می‌کرد و زیر نشان صلیب با ما با محبت سخنان زیبا می‌گفت و برای لبنان مخلصانه تلاش می‌کرد.

نظر اسقف جورج صلیبا را درباره ایران امروز جویا می‌شوم؛ می‌گوید: قبل از هر چیز باید بگویم که من از پیروزی انقلاب در ایران به رهبری امام خمینی بسیار خرسند شدم زیرا این انقلاب و امام خمینی چهره تاریخ را دگرگون کردند. من این سخن را در مناسبت‌های مختلف گفته و اشاره کرده‌ام که ابتدا برخی از مسیحیان مقیم ایران نگران بودند مبادا در نظام جدید با آن‌ها بدرفتاری شود! زیرا معتقد بودند شاه با آن‌ها خوش رفتار بوده‌است. من از مسیحیان و ارامنه مقیم ایران درباره رفتار نظام اسلامی با آن‌ها سؤال کردم؛ آن‌ها اقرار کردند که در ابتدای پیروزی انقلاب کمی نگران بودیم ولی تاکنون تعامل دولتمردان جمهوری اسلامی با ما بسیار خوب بوده‌ است و ما در آرامش بیشتری نسبت به دوران شاه به‌سر می‌بریم. آن‌ها گفتند: بسیاری از مسیحیان که از ایران مهاجرت کردند اکنون پشیمان هستند و بسیاری هم به ایران بازگشتند.

صلیبا اضافه می‌کند: من بارها به ایران مسافرت کردم و در قم، اصفهان و تهران و دیگر مناطق کشور سخنرانی  کرده و از اماکن و مراکز مذهبی مسیحیان و اقلیت‌های دینی مانند زرتشتیان و یهودیان بازدید کرده‌ام و برای من ثابت شده‌ است که حقوق و کرامت آن‌ها تأمین شده و این ادعا را در برابر خداوند گواهی می‌‌دهم.

پرسیدم در دیدارهای‌تان از ایران با کدام یک از مقامات دینی دیدار کردید؟ می‌گوید: با امام خمینی یک‌سال قبل از وفات ایشان ملاقات کردیم و به منزل ایشان رفتیم که رفتار ایشان بسیار متواضعانه بود و من او را مردی مقدس و عارف یافتم. او موهبت‌های فراوانی داشت که او را شایسته رهبری کرد؛ ایشان شاگردان و پیروان زیادی دارد؛ از جمله آیت‌الله خامنه‌ای که هر دو نقش بسزایی در پیشرفت ایران داشتند. آیت‌الله خامنه‌ای با سیاست و سیره حسنه خود و امام خمینی با حکمت خود، مردم را مجذوب خود کردند. ما در ایران با بسیاری از علما نیز دیدار داشتیم.

از علی(ع) تا حسین(ع) و از غدیر تا عاشورا در کلام جرج صلیبا

برداشت او را از مردم ایران جویا می‌شوم؛ می‌گوید: ملت ایران ملتی است بزرگ، پاک و نماینده یکی از  بزرگترین تمدن‌های جهان است. شاه ایران در سال ۱۹۷۵ جشن دو هزار و پانصدمین سال امپراتوری فارس را در آرامگاه کوروش برپا داشت تا عظمت ایران را نشان دهد، ولی من پس از پیروزی انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی از ایران بازدید کردم و دریافتم که ثروت و مقام زدودنی و از بین رفتنی است و تنها مردم پایدار خواهند ماند؛ تنها انسان‌های ضعیف اسیر مال و مقام می‌شوند و این خود موجب هلاک آنان می‌شود.

پیش‌تر آورده بودم که دیدار و گفت‌و‌گویم با جرج صلیبا به مناسبت خجسته زادروز میلاد حضرت مسیح و آغاز سال نو میلادی بود و همزمان با بلندترین شب سال؛ یعنی شب یلدا ـ یلدا در زبان سریانی به معنای «میلاد».

آغاز سال نو میلادی و یلدا را به رهبر مذهبی مسیحیان سریانی تبریک گفتم و توضیح دادم که چگونه ایرانیان یلدا را گرامی می‌دارند و آن‌را جشن می‌گیرند و چگونه دراین شب خانواده‌ها برای سرور و شادی گردهم می‌آیند. 

اسقف می‌گوید: ما نیز شب میلاد حضرت مسیح را طولانی‌ترین شب سال می‌دانیم که از شب روز بیست و پنجم شروع می‌شود؛ شب طولانی و روز کوتاه می‌شود و سیمای حضرت مسیح به‌ عنوان آفتاب در خانه‌ها جلوه‌گری می‌کند. پدران ما هوشمند بودند که این روز را انتخاب کردند زیرا بت‌پرستان آن روز را عید آفتاب قرار داده‌ بودند.

در پایان این دیدار، اسقف صلیبا قصیده‌ای را از «مار افرام سریانی» که در قرن چهارم میلادی به زبان سریانی سروده شده‌است برایم می‌خواند و آن را به من هدیه می‌دهد:

بار الها!

به علما، حکما و فرهیختگان یاری رسان تا نور و چراغ راه آیندگان باشند.

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
https://iqna.ir/fa/news/4071066
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید