یکی از ویژگی های مقتل ابومخنف این است که وی، مقتل خود را به روش محدثان (روش نقلی) نگاشته؛ یعنی همه مطالب به صورت روایت مسند و از حاضران در صحنه نقل شده است. وی متن سخنان کسانی را که در کربلا یا دیگر مراحل قیام امام حسین علیه السلام حضور داشته نقل کرده و طبری 109 روایت او را با سند در تاریخ خود آورده است.
یکی از منابع مهم ابومخنف، روایت عقبة بن سمعان، غلام رباب همسر امام حسین علیه السلام است که از مدینه تا شهادت امام همراه ایشان بوده و سپس به اسارت درمی آید و عمربن سعد او را به دلیل برده بودن آزاد می کند. ابومخنف حوادث مدینه را با یک واسطه از او نقل می کند و فقط این مطلب را که امام کنار قبر جدشان در حالی که روی یک پا ایستاده بودند و شعر یزیدبن مفزغ را زمزمه می کردند، از عبدالملک بن نوفل از ابی سعید مقبری روایت می کند، خبر جمع شدن شیعیان بصره را از ابومخارق راسبی نقل کرده است.
حوادث حضور و شهادت مسلم را در کوفه، از دوازده نفر نقل می کند که بعضی از این ها از سپاه مسلم و شاهد نبرد او و برخی دیگر شاهد گفت و گوی او با ابن زیاد بوده اند.
حوادث مکه را نیز از شش نفر از کسانی روایت کرده که یا خود با امام صحبت کرده اند یا شاهد وقایع و گفت و گوها بوده اند. هم چنین حوادث بین مکه تا کربلا را از دوازده راوی مختلف روایت کرده که بعضی از آن ها در سپاه امام بوده اند، مثل طرماح بن عدی و عقبة بن سمعان، بعضی در در سپاه حر بوده اند، بعضی شاهد گفت و گوی امام بوده اند، مثل همسر زهیر و بعضی دیگر خود با امام صحبت کرده اند.
ابومخنف در حوادث و وقایع کربلا در مجموع از بیست و هشت نفر روایت نقل کرده که از این تعداد بیست و چهار نفر در سپاه عمربن سعد بوده اند، هم چنین یکی دو روایت از امام سجاد علیه السلام در شب عاشورا، دو روایت از امام باقر و امام صادق علیه السلام و چند روایت از دو تن از یاران امام حسین علیه السلام به نام های ضحاک مشرقی و عقبة بن سمعان نقل کرده است.
حمیدبن مسلم یکی از منابع مهم ابومخنف در حوادث روز عاشورا و کربلا است. وی همانند یک وقایع نگار دقیق، ریزترین جزئیات رخدادها را بیان کرده و چون در کنار عمربن سعد و از دوستان او بوده بسیاری از وقایع را از نزدیک دیده است و بعد از شهادت امام وقتی عمربن سعد سرِ امام را توسط خولی به کوفه می فرستد، او را نیز همراه خولی برای اعلام سلامتی خود به سوی خانواده اش می فرستد. بنابقراین او شخص مورداطمینان عمربن سعد بوده است.
ابومخنف، بیش تر از عقبه که ملازم امام و حمیدبن مسلم که ملازم عمربن سعد بوده، روایت کرده است. این دو تقریبا نقش خبرنگارانی را دارند که هر کدام از یک سوی جبهه گزارش تهیه کرده اند و دیگر راویان، هر کدام یک یا دو روایت بیش تر ندارند و غیر از یکی دو مورد که نام راوی اصلی ذکر نشده، بقیه روایات با ذکر نام راویان آمده است. بنابراین کار ابومخنف شاهکار است؛ زیرا روایات را چنان سامان داده که اگر کسی امروز بخواهد گزارش دقیقی از یک واقعه ترسیم نماید، نمی تواند بهتر از او بنویسد.
این مقتل یک روایت دقیق و به طور کامل حرفه ای است و در سراسر آن نکته ای یافت نمی شود که دلالت کند بر این که او طرفدار امام بوده یا یزید، حتی در لقب ها و تعریف ها نیز بی طرفی او به طور کامل به چشم می خورد. هر چه در این مقتل وجود دارد، سخن راویان است و او از خود چیزی ندارد، حتی اگر در بعضی موارد درباره مطلبی اختلاف بوده، وی هر دو قول را ذکر کرده بی آن که یکی را بر دیگری ترجیح دهد. در این مقتل نکوهشی نسبت به ابن زیاد، ابن سعد یا یزید دیده نمی شود، جز آن چه راوی حکایت می کند.
سومین ویژگی مقتل ابومخنف، تفصیلی بودن آن است. تمام خطبه های امام حسین علیه السلام، متن نامه ها و گفت و گوهای ایشان که در مدینه، مکه، کوفه، مسیر راه تا کربلا و در کربلا صورت گرفته، روایت شده و تاریخ از این حیث، مدیون وی است؛ زیرا بسیاری از مهم ترین و حساس ترین بخش های این واقعه توسط او جاودانه شده اند.
اما در مورد حوادث کوفه و شام بسیار مختصر سخن گفته و خبری از خطبه های حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام در آن جا نیست و در مورد وقایع بعد از رسیدن اسیران به کوفه، مطالب اندکی آورده است و در عین حال مجلس ابن زیاد در کوفه، گفت و گوی او با زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام، مجلس یزید در شام و سخنانی که بین او و زینب ردو بدل شد را به طور کامل روایت کرده است. این احتمال وجود دارد که چون ابومخنف کوفی بوده، نسبت به وقایع شام، اطلاع یا منبعی در دست نداشته یا شاید به روایات شامیان که حامیان یزید بودند، اعتماد نداشته است. طبری برخی از حوادث شام را از هشام نقل می کند و این نشان می دهد که در مقتل ابومخنف مطلبی در آن مورد وجود نداشته است.
مقتل ابی مخنف، مفصل و بسیار بادقت تنظیم شده است؛ یعنی حوادث کاملا به ترتیب ( از حیث زمانی) روایت شده اند، در حالی که گزارش ابن اعثم پر از تناقض است و گزارش ابن سعد نیز خالی از تناقض نیست و در آن ها ترتیب زمانی حوادث اصلا رعایت نشده است.
مهم تر آن که، بسیاری از مسائل جنجالی و مناقشه ای که از نظر عادی و عقلی پذیرش آن ها دشوار است، در این مقتل وجود ندارد. پس این مقتل، از جهت مستند بودن، نزدیک بودن به زمان حادثه، خالی بودن از دیدگاه های سیاسی، مذهبی و کلامی و نیز مطالب غیرقابل باور، قوی ترین، دقیق ترین و مفصل ترین روایت از واقعه عاشورا است که با بی طرفی کامل و منصفانه روایت شده است. به همین دلیل، ابن ابی الحدید شیعه بودن ابومخنف را انکار کرده، او را تاریخ نگار معتزلی می داند.
منبع: کتاب معرفی و نقد منابع عاشورا، نویسنده: سید عبدالله حسینی صفحه 58-62