حماسه کربلا و عاشورا با قرآن و به نام قرآن و برای احیای معارف قرآنی آغاز شد و قرآن در تمامی شرایط و صحنه ای این حماسه بی بدیل تاریخ، حضوری جدی داشت؛ به گونه ای که این حماسه تاریخی را نمی توان بدون حضور قرآن مطالعه کرد. در قسمت سوم از موضوع « امام حسین علیه السلام و قرآن» به « عاشورا در پرتو قرآن» می پردازیم.
امام حسین علیه السلام قبل از خروج مدینه، در جوار مزار نورانی و پربرکت پیامبر صلی الله علیه و آله با خدای خویش به گفت و گو پرداخت و فرمود: « بارالها، این قبر پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله است و من فرزند دختر اویم و می دانی که چه وضعیتی برای من پیش آمده است. سپس فرمود: «اَللّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّ الْمَعْروُفَ وَأَکْرَهُ الْمُنْکَرَ» حضرت در این فقره از نجوای خویش با معبود، به دوستی معروف ها و خوبی ها و بددانستن منکرات اشاره می کند استناد حرکت خویشتن را به همین امر می داند. هم چنین در وصیت مکتوب خویش به محمد حنفیه علت قیام خویش را پس از اصلاح در میان امت، امر به معروف و نهی از منکر می داند. فقره ای از این وصیت نورانی که به طور دقیق حرکت و انگیزه سیدالشهدا علیه السلام را آشکار می سازد، چنین است: « اُریدِ اَن آمُرَ بالمَعروف واَنهی عَن المُنکر» ؛ حرکت من به منظور فرمان و سوق به سوی خوبی ها و بازداشتن از بدی هاست.
دو عنوان « امر به معروف» و « نهی از منکر» از عناوینی است که در قرآن تأکید بسیاری بر آن ها شده است و اصلا قرآن و آموزه های قرآنی، برای زنده داشتن معروف ها و میراندن منکرها، که همان راه هدایت نسان هاست، بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.
امام حسین علیه السلام در تمامی حرکات خویش، ترجمان قرآن بود و عملکرد او تفسیر آیات قرآنی بود. آن حضرت از ابتدا برای احیای معارف قرآنی گام برداشت و چون سنت نبوی صلی الله علیه و آله را که تفسیر آیات الهی بود، در خطر دید، حرکت خویش را به مردم اعلام کرد.
امام حسین علیه السلام در نامه ای که به بزرگان بصره نوشت، پس از یادآوری آنان به برگزیدگی پیامبر صلی الله علیه و آله و نبوت ایشان و جایگاه اهل بیت علیهم السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و جفای گروهی در حق آنان، به حرکت خویش اشاره کرد و فرمود: « وَ قَدْ بَعَثْتُ رَسُولی إِلَیْکُمْ بِهذَا الْکِتابِ، وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(صلى الله علیه وآله)، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ»
همان طور که از این بیان شریف دانسته می شود، حرکت آن حضرت برای دعوت مردم به سوی کتاب خدا و آموزه های الهی و سنت نبوی بوده است که درحقیقت به دست حاکمانی چون معاویه و یزید- لعنة الله علیهما- و یاران آن ها به سوی نابودی کشانده شده و فضیلت های الهی فراموش شده و بدعت ها زنده گردیده است. در این جا رآن تجلی پیدا کرده و امام حسین علیه السلام به منظور زنده گردانیدن سنت نبوی و میراندن بدعت ها، تمسک به کتاب الهی کرده و به مردم اعلام نموده است که از آن رو شما را به کتاب الهی می خوانم که آموزه های این کتاب آسمانی، تجلی احیای سنن نبوی و میراندن بدعت هایی است که به دست آل ابوسفیان به وجود آمده است.
جلوه ای دیگر از پرتوافکنی قرآن بر حرکت امام حسین علیه السلام چهره نمایی و ترسیم حرکت عاشورایی و سرانجام آن، در پرتو آیات الهی است. امام حسین علیه السلام از سرانجام این حرکت آگاه بود و شهادتی آگاهانه برذای خویش و یارانش برگزید ، لیکن بر اساس برخی از نقل ها، گاه برای اقناع دیگران، که مانع حرکت وی نشوند، قرآن را واسطه قرار داده و حجت را تمام شده اعلام کرد.
هنگامی که ابن عباس به صلاحدید خود، پافشاری می کرد که امام حسین علیه السلام از مکه به سوی کوفه روان نشود، حضرت برای این که او را ساکت کند تا دیگر او بر خواسته خود پافشاری نورزد، به قرآن تفأل زد و آیه چنین آمد: « كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ۗ وَإِنَّما تُوَفَّونَ أُجورَكُم » سپس حضرت فرمود: « انا لله و انا الیه راجعون صدق الله و رسوله»؛ و باز فرمود: ای ابن عباس، پس از این دیگر بر خواسته ات پافشاری مکن، زیرا چاره ای به جز خواست خداوند نیست.
سیدالشهدا علیه السلام برای احیای معارف قرآنی و سنت نبوی صلی الله علیه و آله با تمام وجود، همه تلخی ها و سختی ها را پذیرا شد و همه آن ها را چون شهدی شیرین و حیات بخش به جان خرید و خود را برای تمامی آن چه بعدها پیش آمد، آماده کرد و فرجام حرکت خویش را نیز اعلام نمود تا عافیت طلبان و دنیاخواهان، چشم طمعی در همراهی با حضرت نداشته باشند؛ وگرنه، راه خویش گرفته، بازگردند. این آیه شریفه و یادآوری آیه استرجاع در این جا و در مواضع مختلف به توسط حضرت، چهره نمایی از آینده و فرجام این حرکت بود و سیدالشهدا علیه السلام با علم به چنین فرجامی، گام در این وادی نهاد و هرچه به جلو گام برمی داشت، تردیدی در حرکت آن حضرت تصور نمی شد، تا به ساعات حساس این ماجرا، از شوق وصل به یار، چهره آن حضرت و یاران او برافروخته بود و ترجمان عشقی وصف ناپذیر به خدایشان و لبریزشدن شکیبایی آنان برای وصال یار بود.
منبع: قرآن و امام حسین علیه السلام: تحلیل استشهادات قرآنی و روایات تفسیری امام حسین علیه السلام/ حسین مطهری محب، صفحات 62-65