یکی دیگر از جلوه های حرکت قرآنی سیدالشهدا علیه السلام در حادثه کربلا، عشق به قرآن و تلاوت آیات الهی است. حضرت در این حرکت با چنین حساسیتی و در آن شرایط خطیر، به خوبی این صحنه را به تصویر کشید. در قسمت چهارم از موضوع « امام حسین علیه السلام و قرآن» به بخش دیگری از زیبایی های« عاشورا در پرتو قرآن» می پردازیم.
ابن سعد با چند واسطه از کسی که حضرت علیه السلام را ملاقات کرده و با او به گفت و گو پرداخته است، نقل کرده است که می گوید: « در بیابان خیمه هایی را دیدم که بر روی زمین برپا بود. پرسیدم: این خیمه ها از چه کسی است؟ گفتند: ار حسین علیه السلام است. وقتی چنین شنیدم به نزد او رفتم و دیدم که او قرآن می خواند، در حالی که اشک ها بر گونه ها و محاسنش جاری است».
نیز حضرت شبی را از دشمن مهلت خواست تا در شب پایانی حیات خویش، آخرین نجواهای عاشقانه اش را با خدای خود بسراید. امام حسین علیه السلام به برادر خویش عباس فرمود: « فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ. آن گاه می فرماید: فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ؛ اگر می توانی از آن ها بخواه که امشب نبرد را به عقب بیندازند، تا ما به بارگاه پروردگارمان نمازگزاریم و او را بخوانیم و از او طلب بخشش نماییم. خداوند خود می داند که من نمازگزاردن به درگاه او و تلاوت قرآن و بسیار او را خواندن و طلب بخششش به درگاه او را دوست می دارم.»
سیدالشهدا علیه السلام از پیش، به فرجام این کاروان و خود و یاران و خاندانش آگاه بود و هر چه به پیش می رفت، برای رسیدن به وصال معشوق، شوقی بیش از پیش داشت و شکیبایی او بر این امر، برای این بود که او درصدد انجام وظیفه خویش به نحو اکمل بود و اگر جز این بود، لحظه ای صبر بر فراق برایش میسّر نبود؛ لیکن با تمام این اشتیاق، حضرت برای نجوا با خدای خویش و قرائت کلام الهی، عباس علیه السلام را به سوی دشمن فرستاد که اگر ممکن باشد، شبی را مهلت بگیرد.
هم چنین سیدالشهدا علیه السلام یادگیری کلام الهی را برای خویش، اکرام الهی و آن ا هم سان با اعطای نبوت و فهم دین می دانست و این سه را در کنار هم، اکرام الهی به اهل بیت علیهم السلام می داند.
حضرت امام حسین علیه السلام عصر روز تاسوعا یاران را جمع کرد و برای آن ها خطبه ای خواند. حضرت حمد و سپاس الهی را برای یادگیری قرآن به جای آورده، فرمود: « اللَهُمَّ إنِّی أَحْمَدُک عَلَی أَنْ أَکرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّه، وَعَلَّمْتَنَا الْقُرْءَانَ؛ وَفَقَّهْتَنَا فِی الدِّینِ»
حائری می گوید: « در بعضی از کتاب ها دیدم که زینب علیه السلام فرموده است: در شب عاشورا از خیمه ام بیرون آمدم تا حال برادرم حسین و یاران او را بجویم. او در خیمه به تنهایی به مناجات با خدای خویش و تلاوت قرآن مشغول بود».
امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا نماز ظهر را اقامه فرمود. این نمازی بود که به واقع نمی توان در تاریخ برای آن بدیلی یافت. آن حضرت با این نماز، تجلی و تصویر عبودیت را برای تاریخ به نمایش گذاشت. امام حسین علیه السلام پس از این نماز، با توجه به کامیابی یارانش در مراحل گوناگون و سخت آزمون الهی، بهترین خطابی که یاران را با آن مخاطب ساخت، این بود: « اُمّة القرآن». سیدالشهدا علیه السلام در واپسین ساعات آن حماسه بی بدیل به یاران خویش فرمود: « «يا أُمَّةَ الْقُرآنِ! هذِهِ الْجَنَّةُ فَاطْلُبُوها، وَ هذِهِ النّارُ فَاهْرِبُوا مِنْها»؛ ای امت قرآن، اینک این بهشت است ( با عملکرد درست و شهادت در راه قرآن) آن را طلب کنید و از جهنم بگریزید.
نیز هنگامی که حبیب بن مظاهر پس از نبردی حماسی به شهادت رسید، سیدالشهدا علیه السلام به بالین او آمد و خطاب به او فرمود: « لِلّهِ درک یَا حَبیب لَقَدْ کُنْتَ فَاضِلاً تَخْتِمُ الْقُرآنَ فِی لَیْلَه وَاحِدَه »امام حسین علیه السلام از میان تمام فضایل حبیب، فضیلت ختم قرآن او در یک شب را قابل ذکر دانست و آن را به حبیب یادآوری فرمود.
و عاقبت، حضور افرادی چون « اَسلم بن عمرو» بود که غلامی تُرک بود و قاری قرآن و آگاه به کلام عرب بود، در کاروان حسینی علیه السلام از جلوه های حضور قرآن در این حماسه است. هنگامی که او در میدان کارزار بر زمین افتاد، حسین علیه السلام به بالین او آمد و گریست و گونه خویش را بر گونه آن قاری قرآن قرار داد. او چشمانش را گشود و تبسمی کرد و پس از آن، روح پاکش به سوی معشوق پر کشید.
بریر بن خضر همدانی نیز از این افراد است. او عابد و زاهدی بود که سیدالقرّاء خوانده می شد.
اما آن چه قلم از وصف و تصویر آن عاجز است، قرائت قرآن سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام پس از شهادت، بر سر نیزه است. این صحنه اوج تجلّی حضور قرآن در حماسه کربلا و عاشوراست و همان گونه که این حرکت با قرآن آغاز شد، به زیباترین شکل با قرآن تعریف شد.
آن گاه که سر مبارک سیدالشهدا علیه السلام سوره کهف را ندا داد، با یادآوری ماجرای اصحاب کهف، نهیبی به وجدان خفته زد. از زیدبن ارقم روایت شده است که هنگامی که سر امام حسین علیه السلام بر سر نیزه در مقابل من قرار گرفت، شنیدم که می خواند: « أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» ابومخنف از شعبی روایت کرده است که آن سر، سوره کهف را خواند تا به این آیه رسید: « إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» هم چنین آن گاه که هشداری خردکننده به ستمگران داد و خواند: «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»
آن سر مطهر با تلاوت آیات الهی، ترجمان زنده بودن همیشگی و جاودانگی قرآن بود و به دشمنان قرآن فهماند: هر چند آن ها ظاهرا غالب شدند اصحاب قرآن را در مسلخ عشق بر نیزه کشیدند، ولی باید بدانند که نور قرآن و نور الهی خاموش شدنی نیست. « يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَو کَرِهَ الکافِرون»