در سده بیستم مطالعات اسلامی در غرب رو به گسترش نهاد و قرآن نیز به منزله کتاب آسمانی مسلمانان در این مطالعات جایگاه خاصی یافت. در غرب ترجمه های مختلفی از قرآن به زبان های زنده و اصلی اروپایی پدید آمد و اروپاییانی که عربی نیز نمی دانستند به واسطه ترجمه ها با قرآن کریم آشنا شندند. یکی از مسائلی که غربی ها با خواندن قرآن با آن مواجه می شدند، نبود نظم و پیوستگی آیات قرآن در سوره های بلند بود. سنت تفسیری مسلمانان نیز بر این امر دامن می زد؛ چرا که مفسران مسلمان بدون توجه به پیوستگی و وحدت یک سوره به تفسیر مفردات و عبارت های قرآنی روی می آوردند و آن چنان غرق در جزئیات می شدند که وحدت و انسجام در قالب یک واحد را فراموش می کردند. پژوهش های خاورشناسان در سده بیستم و پرسش های آن ها در مورد ساختار قرآن باعث شد تا این موضوع با نگاهی نو نگریسته شود و این نگاه نو نیز به پدیدارشدن چهره ای جدید از قرآن انجامید و آن نظم و پیوستگی خاص سوره های بلند قرآن کریم است.
آنچه که باعث ازهم گسیختگی متن قرآن از نظر برخی پژوهشگران غربی میشود معلول چند علت میباشد:
یک، غربیها با متن کتاب مقدس یهودی- مسیحی ( عهدین) سروکار داشته اند که عمده مطالب آن دارای سیر خطی- تاریخی است. نخستین کتاب از عهد عتیق، « سِفر پیدایش» است که از آغاز خلقت سخن میگوید و آنگاه از آدم و حوا و فرندانشان و نیز حضرت لوط و حوادث دوران این دو پیامبر بیان میشود. سپس داستان اسماعیل و اسحاق، اولی به اختصار و دومی به تفصیل بیان میشود و آنگاه داستان یعقوب و بنیاسرائیل به تفصیل ادامه مییابد تا آنکه نوبت به روزگار یوسف میرسد و حداوث روزگار او گزارش میشود و در نهایت، « سِفر پیدایش» با گزارش مرگ حضرت یوسف به پایان میرسد. آخرین کتاب عهد جدید که « مکاشفه یوحنّا» نام دارد، مطالبش در مورد آخرالزمان است و نویسنده از مکاشفات و رویاهای خود درباره آینده جهان سخن میگوید تا آن جا که در بخش پایانی این کتاب از آمدن عیسی در آخرالزمان پرده برمیدارد. بنابراین نخستین کتاب از مجموعه کتاب مقدس یهودی- مسیحی در مورد آغاز جهان و آخرین کتاب از این مجموعه در مورد پایان جهان است. طبیعی است وقتی کسی با چنین ذهنیتی به مطالعه قرآن میپردازد، از آن جا که روش قران در نقل و گزارش داستان های انبیا متفاوت از روش عهدین است، متن قرآن را متنی از هم گسیخته تلقی می کند.
دو. قرآن یک متن گفتاری است که به صورت شفاهی وبا تکیه بر قرائن حالی و مقامی به مردم عرضه شده است. بدون تردید مخاطبان اولیه قرآن با توجه به این که به آن قرائن توجه داشتند، متن قرآن برای آنها پیوستگی لازم را داشت، اما هر چه مخاطبان و خوانندگان قرآن از زمان نزول قرآن فاصله گرفتند، آن قرائن خارجی به فراموشی سپرده شد و تنا چیزی که آن ها در اختیار داشتند متن قرآن بود.
سوم، قرآن متنی است که در طول زمان و به تدریج و با توجه به حوادث و پیشامدها نازل شده است. به عبارت دیگر، متن قرآن مانند متن یک کتاب علمی مانند فیزیک و ریاضی نیست که نویسنده بدون توجه به حوادث و پیشامدها و تنها با طراحی ذهنی به رشته تحریر درآوَرَد. بلکه متنی است که با توجه به زمان و وقایعی که در آن اتفاق افتاده، نازل شده است. بر این اساس برخی از سوره های بلند مدنی مانند سوره بقره در طول مدتی نزدیک به دو سال نازل شده است. از این رو موضوع ها و مسائل مختلفی در آن ها مطرح شده است بنابراین نباید انتظار داشت که هر سوره تنها به یک موضوع خاص پرداخته باشد.
چهارم، قرآن یک متن ادبی است. متون ادبی وقتی ترجمه می شوند بسیاری از زیبایی های هنری خود را از دست می دهند. از اینرو کسانی که از طریق ترجمهها با یک متن فاخر ادبی مانند قرآن ارتباط برقرار میکنند، نظم و پیوستگی زبانیِ متن را کمتر احساس میکنند. برای همین است که غربیان بیشتر از مسلمانان به این موضوع پرداختند که سورههای بلند قرآنی از موضوعهای پراکنده و غیرمرتبط تشکیل شده است.
منبع: رویکردی نو به اعجاز قرآن کریم/محمدکاظم شاکر، صفحات 156-157