طرح " آیه ای از نور"که در راستای تدبر و آشنایی بیش تر با مفاهیم قرآنی صورت گرفته است به تفسیر یک آیه یا بخشی از یک می پردازد. در تفسیر آیات نیز سعی می شود رعایت اختصار صورت پذیرد و نیز محتوایی ارائه شود که قابلیت فهم برای عموم را دربرداشته باشد.
در قسمت دهم طرح " آیه ای از نور" به مرور ترجمه و تفسیر مختصری از آیه 17 سوره مبارکه انعام می پردازیم.
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه: و اگر خدا تو را آسیب و گزندی رساند، کسی جز او برطرف کننده آن نیست، و اگر تو را خیری رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست]؛ پس او بر هر کاری تواناست. ( انصاریان)
هدف سوره انعام در درجه اول، ریشهکن ساختن عوامل شرک و بتپرستی است. در این آیه و آیه بعد نیز همین حقیقت تعقیب شده است. نخست می گوید: چرا شما به غیر خدا توجه میکنید و برای حل مشکلات و دفع زیان و ضرر و جلب منفعت به معبودهای ساختگی پناه میبرید با اینکه « اگر کمترین زیانی به تو برسد برطرفکننده آن، کسی جز خدا نخواهد بود و اگر خیر و برکت و پیروزی و سعادتی نصیب تو شود از پرتو قدرت اوست، زیرا بر همه چیز تواناست» درحقیقت توجه به غیرخدا به خاطر این است که آن ها را سرچشمه خیرات و یا برطرفکننده مصائب و مشکلات میدانند.
در این آیه صریحا توضیح می دهد که خیرات و شرور منحصر به اطعام و عذاب قیامت نیستند بلکه خیرات و شرور دیگری نیز هست که خداوند آدمی را به آن متنعم و به این معذب می کند، نه کسی می تواند جلوی آن را بگیرد و نه این را دفع کند. آری اوست که بر همه چیز قادر است و همین امید خیر، آدمی را وادار می کند که تنها او را معبود و اله خود بگیرد.
جمله « فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» که تنها در طرف اصابه خیر و « إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ » ذکر شده در حقیقت به جای – فلا مانع یمنعه- و یا نظیر آن بکار رفته باشد و بنابراین دلالت می کند بر این که خدای تعالی همان طور که قادر است بر رساندن هر ضرر مفروضی، هم چنین قادر است بر رسانیدن هر خیری که تصور شود و از همین جمله، علت جمله« فلا کاشف له الا هو» که دنبال اصابه شر – و ان یمسسک الله بضر- ذکر شده بود نیز کشف می شود زیرا همان طوریکه قدرت کسی بر دفع خیرات پروردگار مستلزم اینست که به همان اندازه از خداوند سلب قدرت شود هم چنین قدرت بر دفع ضرر او نیز مستلزم چنین محذور و تالی فاسدی است.( 1)
واژه« یمسسک» از ریشه « مس» در مقابل غَمس و احاطه و در این جا به معنای برخورد و کنایه از برخورد اندک است
عبارت « مَس» که اندک بودن را ترسیم می کند می تواند برای دو جهت باشد:
1. چیزی که به انسان می رسد در قبال قدرت بیکران الهی ارزیابی پذیر نیست.
2. انسان موجود ضعیفی است و به اندک چیزی قبض و بسط می یابد.
جمله« وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ »که از رسیدن عذاب و ضرر اندک با تعبیر « مس» یاد می کند، افزون بر نکته مذکور، دو پیام دارد:
الف. انسان موجودی ضعیف است و در برابر عذاب اندک از پا درمی آید و برای مقاومت قدرت ندارد و اگر تاب مقاومت داشت، خواستار کشف ضرّ نمی شد تا خدا بفرماید کاشفی جز خدا نیست، چنان که او در برابر خیر اندک نیز غافل و افسارگسیخته می شود و نمی تواند خود را نگه دارد.
ب. همین آسیب اندک را جز خدا نمی تواند رفع کند، چنان که آن خیر اندک را نیز جز او نمی تواند به انسان برساند. (2)
و نکات پایانی این که: 1. سرچشمه همه امور یکی است نه آن که خیرات از منبعی و شرور ار منبعی دیگر سرچشمه بگیرد.
2. باید همه ی امیدها به خدا و همه خوف ها از او باشد. 3. قوانین الهی استثنابردار نیست ، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز در مواجهه با حوادث تلخ و شیرین باید متوجه خدا باشد.(3)
منابع:
- تفسیر المیزان، طباطبایی، ج 7
- تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج 24)
- تفسیر نور، قرائتی