طرح " آیه ای از نور"که در راستای تدبر و آشنایی بیش تر با مفاهیم قرآنی صورت گرفته است به تفسیر یک آیه یا بخشی از یک می پردازد. در تفسیر آیات نیز سعی می شود رعایت اختصار صورت پذیرد و نیز محتوایی ارائه شود که قابلیت فهم برای عموم را دربرداشته باشد.
در قسمت دوازدهم طرح " آیه ای از نور" به مرور ترجمه و توضیح مختصر آیه ابتدایی سوره مبارکه علق می پردازیم.
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿۱﴾بخوان به نام پروردگارت كه آفريده است (۱)
« بخوان» و این فرمانی است به همه آدمیان که کتاب آفرینش را بخوانند.
و در آن با دیده بصیرت نظر کنند، که همه کتابخانههای جهان شرح مختصری از این کتاب آفرینش است. دوم آنکه این کتاب را اگر خواهند که بفهمند باید به نام پروردگار یعنی به خاطر کشف زیبایی و دانایی و نیکویی مطالعه کنند، نه آنکه مقصودها و سودها و اغراض شخصی خود را در آن ملاحظه نمایند، زیرا همین نگاه شخصی است که هزاران انحراف در علم و عمل ایجاد میکند و اگر امروز بشریت گرفتار مشکلات محیط زیست شده است به خاطر همین است که کتاب را به نام خود و صرفا برای مطامع و منافع خود خوانده است نه به نام پروردگار و نه به نام خوبی و زیبایی و حق و حقیقت، وگرنه منافع طبیعی را که متعلق به تمام بشریت است برای افزایش اندک سودی برای گروه محدودی صرف نمیکرد و به سخن سعدی میاندیشید که فرمود:
ای که در روی زمینی همه وقت آن تو نیست
دیگران در شکم مادر و پشت پدرند (1)
در عین این که پیامبر (ص) « اُمّی» و درس نخوانده بود و محیط حجاز را یکپارچه جهل و نادانی فرا گرفته بود، در نخستین آیات وحی، تکیه بر مسئله « علم» و « قلم» است که بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیه ذکر شده است. آن روز که این آیات نازل میشد نه تنها در محیط حجاز که محیط جهل بود کسی ارزشی برای قلم قائل نبود در دنیای متمدن آن زمان نیز قلم از اهمیت کمی برخوردار بود.
اما امروز میدانیم که تمام تمدن ها و علوم و دانشها و پیشرفتهایی که در هر زمینه نصیب بشر شده بر محور قلم دور میزند، و به راستی" مداد علماء" بر" دماء شهداء" پیشی گرفته، چرا که هم زیربنای خون شهید، و هم پشتوانه آن مُرکب های قلم های دانشمندان است، و اصولا سرنوشت اجتماعات انسانی در درجه اول به نیش قلمها بسته است. اصلاحات جوامع انسانی از قلمهای مؤمن و متعهد شروع میشود، و فساد و تباهی اجتماعات نیز از قلمهای مسموم و فاسد مایه میگیرد.» (2)
مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیات ابتدایی سوره مبارکه قلم اینگونه می نویسند: خدای سبحان دراین آیه به قلم و آنچه با قلم مینویسند سوگند یاد کرده، و از ظاهر سیاق برمیآید که منظور از «قلم»، مطلق «قلم»، و مطلق هر نوشته ای است که با قلم نوشته می شود؛ و از این جهت این سوگند را یاد کرده که «قلم» و «نوشته»، از عظیم ترین نعمتهای الهی است که خدای تعالی بشر را به آن هدایت کرده، به وسیله آن حوادث غایب از انظار و معانی نهفته در درون دلها را ضبط میکند، و انسان به وسیله قلم و نوشتن میتواند هر حادثهای را که در پس پرده مرور زمان و بُعد مکان قرار گرفته، نزد خود حاضر سازد، پس «قلم» و «نوشتن» هم در عظمت، دست کمی از «کلام» ندارد.
و در عظمت این دو نعمت همین بس که خدای سبحان بر انسان منت نهاده که وی را به سوی کلام و قلم هدایت کرده، و طریق استفاده از این دو نعمت را به او یاد داده، و در باره کلام فرموده:" «خَلَقَ الْإِنْسانَ * عَلَّمَهُ الْبَیانَ؛انسان را آفرید * و به او بیان را تعلیم کرد.» (الرحمن:4-3) و درباره قلم فرموده: "«الذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ با قلم تعلیم داد. به انسان چیزی را تعلیم داد که از آن آگهی نداشت.» (علق: 5-4).
جمله (الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ) تاب دو معنی دارد، نخست اینکه خداوند نوشتن و کتاب را به انسان آموخت و قدرت و توانایی اینکار عظیم را که مبدأ تاریخ بشر و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدن ها است، در او ایجاد کرد. دیگر اینکه منظور این است که علوم و دانش ها را از این طریق و با این وسیله به انسان آموخت. خلاصه اینکه طبق یک تفسیر منظور «تعلیم کتابت» است، و طبق تفسیر دیگر منظور «علومی است که از طریق کتابت به انسان رسیده است». و در هرحال تعبیری است پرمعنی که در آن لحظات حساس نخستین نزول وحی در این آیات بزرگ و پرمعنی منعکس شده است.....( 3)
از افتخارات اسلام این است که کارش را با قرائت و علم و قلم شروع کرد و اولین فرمان خداوند به پیامبرش فرمان فرهنگی بود. خواندن لوحی که برای اولین بار در برابر پیامبر باز شد، منظم و مکتوب بود.
در فرمان اقرا این نکته نهفته است که آن چه بر تو نازل خواهد شد، خواندنی است نه فقط دانستنی.
خواندن باید جهت الهی داشته باشد. اقرا باسم ربک
خواندن قرآن وسیله رشد است. اقرا و ربک
خداوند هم جسم انسان را رشد می دهد و هم روح او را. ( کلمه ربک میان دو کلمه خلق و اقرا آمده است. ( 4)
منابع:
1. 365 روز در صحبت قرآن. صفحه 901
2. تفسیرنمونه،ج27،ص 159
3.ترجمه تفسیر المیزان، ج 40
4.تفسیر نور ج 10