درباره فضیلت سرزمین عرفات در آیینه قرآن کریم در کتاب عرفه و عرفات تالیف سیدعباس اسلامی کاشانی چنین می خوانیم:
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ.
بر شما گناهى نيست كه [در سفر حج] از فضل پروردگارتان [روزى خويش] بجوييد پس چون از عرفات كوچ نموديد خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد و يادش كنيد كه شما را كه پيشتر از بيراهان بوديد فرا راه آورد
این آیه کریمه، به سه نکته اساسی اشاره دارد:
الف: اباحه تجارت هنگام حج
ب: حرکت جمعی از عرفات به مشعر الحرام
ج: وجوب تسبیح و تحلیل احدیت در مشعرالحرام
ابن عربی می نویسد: در لغت « افاضه»، حرکت سریع است...خداوند در قرآن، وقت افاضه و حرکت دسته جمعی از عرفات را مشخص نکرده، لیکن پیامبر(ص) آن را با عمل خود بیان کرده است. آن حضرت در عرفات وقوف کرد تا زمانی که خورشید غروب کرد و قرص خورشید ناپدید گشت.
جماعت قریش به دلیل شدت کبرو غرور، در عرفات و مشعر از سایر گروه ها جدا می شدند و در موقع کوچ کردن، مقدم یا موخر کوچ می کردند و شأن خود نمی دانستند که با سایر حاجیان مخلوط شوند. خداوند تعالی ضمن آیه 199 سوره مبارکه بقره، ملت اسلام را به اتفاق و اجماع، امر می فرماید تا مردم به سبب اجتماع، مقصود صاحب شریعت را درک کنند؛ چه آن که پیشرفت و رشد جامعه انسانی میسر نیست، مگر با همبستگی.
تمامی حاجیان با پوششی یکسان و هم رنگ و یک نواخت، همه بیابان نشین و به دور از سر و صدای شهر و از دنیا و زرق و برق آن گریخته و به زیر آن آسمان نیلی رحمت واسعه الهی، آسمانی آزاد و پاک از آلودگی گناه؛ همان جا که فرشته وحی بال و پر می زند و از لابلای نسیمش، صدای زمزمه جبرئیل و آهنگ مردانه ابراهیم خلیل و نوای حیات بخش و گوش نواز صدای پیامبر اعظم (ص) طنین انداز می شود، پناه آورده اند. در این سرزمین خاطره انگیز که گویا دریچه ای است که به جهان ماورای طبیعت گشوده شده، انسان نه تنها از نشئه عرفان پروردگار سرمست و لحظه ای با زمزمه تسبیح عمومی خلقت هماهنگ می شود، بلکه در درون وجود خود، خودش را نیز می یابد و به حال خویشتن نیز عارف می شود و درمی یابد که او آن کسی نیست که شب و روز در پی معاش، تلاشی حریصانه کرده است. صحرا را زیر پا می گذارد و هر چه می یابد، عطش فرو نمی نشیند. در نهایت، پی می برد که گوهر دیگری در درون جان نهفته است که او در حقیقت، همان است. آری، این چنین است که این صحرا، بانام بامسمای عرفات شناخته می شود.
در آیه 199 سوره بقره، پروردگار حکیم روی یکی از امتیازهایی که قریش بری خود قائل بود، خط بطلان کشید. بدین ترتیب که قریش، خود را « حُمس» می خواندند و خویش را از فرزندان حضرت ابراهیم (ع) و سرپرستان خانه کعبه می شمردند و برای هیچ یک از اعراب، مقامی را که برای خویشتن در نظر می گرفتند، قائل نبودند. آن ها می گفتند ما نباید احترام آن چه را از حریم مکه بیرون است با آن چه در حریم مکه است مساوی بدانیم که اگر چنین کنیم، عرب برای ما ارزشی قائل نخواهد شد! از این رو وقوف به عرفات را که از محیط حرم بیرون است، ترک می کردند با این که می دانستند از جمله وظایف حج و آیین حضرت ابراهیم (ع) است. ولی خداوند در آیه 199 سوره بقره به همه مسلمانان دستور می دهد همه در یک جا ( عرفات) وقوف کنند و از آن جا، همگی به سوی مشعر بیایند و از آن جا هم به سوی منا کوچ کنند.
در نتیجه، این آیه با اشاره به افاضه، از مشعرالحرام به سرزمین منا حرکت می کند و به همین دلیل، کلمه « ثمّ» که دلیل بر ترتیب است، پس از مسئله حرکت از سرزمین عرفات به مشعر ذکر شده است.