درباره آخرین لحظات حسین بن علی علیه السلام در کتاب حماسه حسینی تالیف شهید مطهری چنین می خوانیم: «ماخرجت اشرا و لا بطرا، ولا مفسدا و لا ظالما انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّی...»
حسین بن علیه السلام، طالب جاه نبود، طالب مقام و ثروت نبود، مرد مفسد و اخلالگری نبود، ظالم و ستمگر نبود ؛ یک انسان مصلح بود.
«الا وانّ الدعیّ بن الدعیّ قد رکز بین اثنتین بین السّلة و الذلة، و هیهات منّا الذله یأبی الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت»( 1)
این روح از روز اول تا لحظه آخر در وجود مقدّس حسین بن علی علیه السلام متجلّی بود. به قول خودش جزء خون و حیاتش شده بود. امکان نداشت از حسین جدا شود .
در لحظات آخر حیات اباعبدالله وقتی در آن گودی قتلگاه افتاده است و قدرت حرکت کردن ندارد، قدرت جنگیدن با دشمن را ندارد، قدرت ایستادن بر سر پا ندارد و به زحمت می تواند حرکت کند، باز می بینیم از سخن حسین غیرت می جهد، عزّت تجلی می کند، بزرگواری پیدا می شود. لشکر می خواهند سز مقدّش را از بدن جدا کنند ولی شجاعت و هیبت سابق اجازه نمی دهد. بعضی ها می گویند نکند حسین حیلة جنگی بکار برده که اگر کسی نزدیک شد حمله کند و در مقابل حملة او کسی تاب مقاومت ندارد، نقشة پلید و ناجوانمردانة ای می کشند، می گویند اگر به سوی خیمه هایش حمله کنیم او طاقت نمی آورد.
امام حسین علیه السلام افتاده است. لشگر به طرف خیام حرمش حمله می کند یک نفر داد می زند حسین تو زنده ای؟ به طرف خیام حرمت حمله کردند! امام به زحمت روی زانو های خود بلند می شود به نیزه اش تکیه می کند و فریاد می کشد:
« ویلکم یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین و لاتخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم»
ای مردمی که خود را به آل ابی سفیان فروخته اید ای پیروان آل ابو سفیان اگر خدا را نمی شناسید، اگر به روز قیامت ایمان ندارید ، حریّت و شرف انسانیّت شما کجا رفت؟
خیلیها در راه خدا جهاد کردند امّا چرا «ضربه علیّ یوم الخندق افضل من عبادۀ الثقلین؟» یک ضربت علی آن مقدار ارزش پیدا می کند. چرا؟
برای اینکه علی علیه السلام به جایی رسیده که به قول اهل عرفان فانی فی الله است. یعنی در وجود او از انانیّت و خودی چیزی باقی نیست. وقتی که دشمن در آن حال آب دهان به صورتش می اندازد، از بریدن سر دشمن امتناع می ورزد مبادا خشمی پیدا کرده باشد که تأثیری در عمل او بگذارد، در روح عملش دخالتی بکند می خواهد خودش در اینجا وجود نداشته باشد در روح او فقط خدا وجود داشته باشد این جهت را شما فقط در مکتب اولیاء و انبیاء می بینید در غیر مکتب انبیاء چنین چیزی را نمی توانید ببینید.
1.تحف العقول/ص241