درباره جایگاه حدیث در زندگی امام رضا علیه السلام در کتاب حیات علمی امام رضا علیه السلام تالیف محمدباقر پورامینی چنین می خوانیم:حدیث چه جایگاهی در زندگی امام رضا علیه السلام داشته است؟ آیا شاخصی برای فهم و شناخت حدیث نیز بیان شده است؟
به دو دلیل، حدیث برای ما حجت است: اول، استناد به معصوم؛ دوم، وحیانی بودن محتوای آن، از سوی دیگر، قرآن به مثابه قانون اساسی اسلام، کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده است؛ از این رو، پس از قرآن، روایات مهم ترین منبع شناخت دین به شمار می آیند. مسلمانان هم به رغم وجود برخی فراز و نشیب ها، به تحمل و ثبت و تدوین احادیث توجه کردند و مجموعه های حدیثی فراهم آوردند که شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دین داران است.
متون حدیثی ما سرشار از شخنان امام رضا علیه السلام در موضوعات مختلف است. در این خصوص، شیخ صدوق با تدوین کتاب عیون اخبارالرضا علیه السلام، ارزشمندترین گنجینه حدیثی امام را جمع آوری کرده و با دسته بندی جذاب، پیش روی مشتاقان نهاد. فرای از جایگاه والای امام در بیان و بسط معارف ناب الهی در قالب احادیث نورانی، تلاش ایشان برای ارائه شیوه شناخت روایات صحیح نیز مخفی نمانده است. این موضوع در علم حدیث از اهمیت خاصی برخوردار است.
احمدبن میثمی می گوید: روزی، جماعتی از اصحاب حضرت رضا علیه السلام گرد آن جناب بودند و درباره دو حدیث معارض که از رسول خدا صل الله علیه و آله درباره موضوع واحدی رسیده بود، بحث و گفت و گو می کردند. محل نزاع را از آن حضرت پرسیدند. امام فرمودند: «خداوند عزوجل چیزی را حرام کرده و چیزی را حلال و اموری را نیز واجب کرده است. اگر روایتی را دیدید که در این جهت است: حلال کردن آنچه خداوند حرام فرموده یا حرام کردن آنچه خداوند حلال فرموده یا رد کردن واجبی که در کتاب خدا حکمتش مذکور است و دلیلش در سنت کاملا روشن است و ناسخی هم ندارد، به چنین روایتی که مخالف مقطوع است، نمی توان عمل کرد و تمسک به آن جایز نیست؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله، این طور نبود که العیاذ بالله حلال خدا را حرام یا حرام خدا را حلال کند یا فرائض و احکام الهی را تغییر دهد. ایشان در تمام مواقع، کاملا تابع وحی و تسلیم فرمان خدا و رساننده از سوی خدا بودند و این حقیقت خود کلام پروردگاراست که به پیامبر صل الله علیه و آله می فرماید: به مردم بگو: (ان اتبع الا ما یوحی الی)؛ (پیروی نمی کنم و عملی انجام نمی دهم، مگر همان که به من وحی می شود.) بنابراین رسول خدا صل الله علیه و آله، تابع فرمان خدا بودند و از جانب خداوند، احکام و آنچه خدا به من امر کرده بود، تبلیغ میفرمودند.»
راوی می گوید: به امام عرض کردم: « گاهی از شما خاندان درباره موضوعی، حکمی از رسول خدا صل الله علیه و آله روایت کرده اندکه در کتاب خدا نیست و قطعا در سنت است؛ سپس حدیثی خلاف آن نیز از شما رسیده است. در این مواقع تکلیف چیست؟»
امام فرمودند: « چنین است. بسا می شود که رسول خدا صل الله علیه و آله از چیزهایی نهی فرموه اند که نهی تحریمی است و عمل به آن جایز نیست و مانند نهی خداست. گاهی هم به کارهایی امر فرموده اند که آن امر واجب و لازم است، نظیر دستورهای حق تعالی. در حقیقت، امر آن حضرت مطابق امر و فرمان الهی بوده و با امر خدا موافق است؛ پس اگر به نهی ای تحریمی برخوردید که از رسول خدا صل الله علیه صادر شده و سپس خلاف آن آمده است، عمل به روایت خلاف جایز نیست. همین طور است در آنچه بدان امر فرموده است؛ زیرا ما اذن نمی دهیم به آنچه رسول خدا صل الله علیه و آله اجازه نداده اند و امر نمی کنیم به خلاف آنچه رسول خدا صل الله علیه و آله امر فرموده اند؛ مگر به سبب ترس از خطری که ناگزیر در پی دارد، یعنی در مواقع وجوب تقیه. اما در خصوص اینکه حلال کنیم آنچه رسول خدا صل الله علیه و آله حرام فرموده یا حرام کنیم آنچه رسول خدا صل الله علیه و آله حلال دانسته اند، هرگز چنین چیزی نخواهد بود؛ زیرا ما پیرو رسول اکرم صل الله علیه و آله و تسلیم اوامر و نواهی ایشان هستیم؛ همچنان که ایشان پیرو و تسلیم فرامین پروردگار عزوجل و اوامر او بود. خداوند عزوجل می فرماید: (ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا)؛ (هر چه پیامبر برای شما آورد، بپذیرید و از هر چه شما را بر حذر داشت، باز ایستید.)
بدانید که گاه، پیامبر صل الله علیه و آله از چیزهایی نهی فرموده اند که نهی حرام نیست؛ بلکه نهی به سبب کراهت آن است، نه تحریم. یعنی مقصود آن حضرت اظهار ناخوشایندی است، نه حرمت. گاه، به کارهایی امر فرموده اند که امر وجوبی و لازم الاجرا نیست، بلکه از سر بهتر بودن و رجحان داشتن است. آنگاه مردم را در عمل کردن یا نکردن آزاد گذاشته اند؛ چه شخص مکلف از انجام دادن عمل معذور باشد و چه نباشد. پس گاه از رسول خدا صل الله علیه و آله نهی تنزیهی (مکروهی) یا امر ارشادی (مستحبی) رسیده است که عمل به آن حرام نیست یا ترک آن واجب نیست و پیغمبر صل الله علیه و آله در فعل و ترک آن رخصت فرموده اند.
هرگاه از جانب ما به شما دو خبر رسیده باشد: یکی امر به چیزی کرده و دیگری نهی از آن دو چیز و هر دو را یک نفر در کتابش آورده و هیچ یک را انکار نکرده است، اگر هر دو خبر به اتفاق ناقلان صحیح و معروف باشد، در این صورت، واجب است که به یکی از آن ها یا به هر دو عمل کنید. در هر جا که تکلیف واضح نبود، از بابت تسلیم بودن در برابر فرمایش پیامبر صل الله علیه و آله و رد کردن علم آن به ایشان و به ما، رخصت دارید که به هر کدام که بخواهید تمسک کنید؛ زیرا کسی که تسلیم بودن را از روی عناد و انکار پیامبر صل الله علیه و آله ترک کند، به خداوند عظیم مشرک خواهد بود.
پس هر خبری که از اخبار بر شما روایت شود و معارض داشته باشد، باید قبل از هر چیز هر دو را بر کتاب خدا عرضه بدارید: آن خبری که با حلال یا حرام کتاب خدا موافق است، به کار بندید و بدان عمل کنید و چنانچه در کتاب خدا نیافتید، به سنت پیغمبر صل الله علیه و آله عرضه کنید: پس آنچه حکمش در سنت رسول الله صل الله علیه و آله موجود بود، برای مثال، از آن نهی کرده بودند به نهی تحریمی یا بدان امر وجوبی یا الزامی کرده بودند، خبری را به کار بندید که موافق سنت باشد و مطابق آن عمل کنید و آنچه در سنت، به صورت نهی کراهتی بود و خبری مخالف آن وارد شده بود، پس این رخصتی است در آنچه رسول خدا صل الله علیه و آله از آن نهی کرده بوده و آن را ناخوشایند دانسته، نه حرام و ممنوع. در اینجاست که به هر دو خبر می توان تمسک کرد و اختیار با خود شخص است؛ زیرا هر دو از پیغمبر خداست و ما باید تسلیم ایشان باشیم و از ایشان پیروی کنیم و هر جا که ندانستیم و حکم مشتبه بود به ایشان بازگردیم.
در صورتی که هیچ یک از این حالت ها نبود و تطبیق دشوار بود، علم آن را به ما باز گردانید که ما بدان اولی تریم و از پیش خود و رای خود چیزی نگویید. بر شما باد به دقت و خودداری و توقف در مشتبهات. منتظر فهم و در جست و جو و بحث درباره آن باشید تا توضیح و بیان آن از جانب ما بیاید و مطلب روشن شود.»