حجاب و آزادی روابط
۱۴۰۳-۰۵-۲۴

 

پدیدآور: علی صفایی حائری(عین صاد)

مشخصات نشر: قم: انتشارات لیله القدر،1402

مشخصات ظاهری: 62ص

رده بندی دیویی: ح682ص297/636

کتاب حجاب و آزادی روابط حاصل دو سخنرانی و یک دست‌نوشته از استاد علی صفائی حائری است. ایشان در این کتاب در چند بخش به شکل ریشه‌ای و مبنایی به سراغ موضوع حجاب و روابط میان جنس زن و مرد در اجتماع رفته‌اند. در ابتدا ایشان به سراغ هدف انسان از زندگی در جهان مادی رفته‌اند سپس استعداد او برای رسیدن به مقاصد نامتناهی را بررسی نموده‌اند. وقتی مشخص شد تمام همت و تلاش انسان در این جهان برای رسیدن به حق است فلذا چرایی حکم حجاب و حفظ حیا در این مدل زندگی معنا پیدا می‌کند. در بخش بعد پس از تبیین چرایی وجود حکم حجاب به ابهامات و شبهات پیرامون این حکم پاسخ داده‌اند و در بخش پایانی نیز حدود حجاب و نحوه تبلیغ این حکم الهی در جامعه توضیح داده‌اند.

حجاب از فروع دین است، ولی به علت تأثیرگذاری اجتماعی‌اش همواره مورد توجه شدید جامعه دینی بوده است؛ تا جایی که حتی به‌غلط معیار اصلی تدین و ایمان بانوان قلمداد می‌شود. شکی نیست که وجوب حجاب یکی از احکام شرعی حجاب یکی از احکام شرعی است و قرآن و روایات به وضوح بر آن دلالت دارند؛ اما گاه برخورد با حجاب، صرفاً از منظر فقهی است که در این منظر، مشخص می‌شود آری، حجاب واجب است؛ ولی گاهی نگاه ما عمیق تر شده، از منظر تربیتی که هدف اساسی دین نیز همین است. به وجوب حجاب نگاه می‌کنیم.در این نگاه، دیگر یک « باید و نباید» خشک دستوری نیست؛ بلکه حجاب در سامانه تربیتی دین و به عنوان مقدمات و لوازم رشد آدمی معنا می‌یابد و این معنا چون روحی، آیات و روایات پیرامون حجاب را معنا می‌کند.
با این نگاه، علاوه بر اینکه تعارض برخی روایات با هم و با سیره معصومین از میان برداشته می‌شود، نقشه تحقق این وجوب شرعی و مراحل تربیتی محقق شدن آن معلوم می‌شود. مشخص می‌شود چه زمینه ها و ریشه هایی لازم است تا درخت وجود آدمی چنین ثمره‌ای دهد و معین می‌گردد وسعت این مقوله چه میزان است و تنها مربوط به پوشش زن نیست.

ایشان حجاب را یکی از ضروریات نگاه توحیدی و میوه‌های اسلام می‌دانند که اجرای آن مستلزم آن است که در ابتدا به افراد جامعه عشق و درک عمیق نسبت به اهداف متعالی اسلام تعلیم شود و سپس خود به خود امکان پذیرش دستوراتی همچون حجاب برای او فراهم خواهد شد.

اینکه ما در مسئله حجاب مانده ایم و نمی توانیم درک و حتی تحملش کنیم به خاطر این است که تلقی ما از خودمان در سطح وجودی است که باید بازیگر باشد باید جالب باشد و چشم ها و گوشها و دهن ها را به خود جلب کند حق هم دارد. کسی که تمام فعالیتش در طول یک ماه برای رسیدن به حقوق بوده و حقوقش را هم خرج لباسی کرده باید نشانش هم بدهد حال ما می خواهیم او را بپوشانیمش؛ یعنی همه حقش را بگیریم؛ یعنی بمیرد یعنی پوچ شود؟ معلوم است که نمی تواند تحمل کند پس قبل از اینکه لباسش را عوض کنیم باید...

دادن ملاک( گزیده ای از کتاب)

اگر ملاک‌ها به دست آید و اگر زیربناها مشخص شود و زمینه‌ها فراهم شود، آموزش و تعلیم و حرکت و عمل هر دو آسان می‌شود. به جای اینکه دانه دانه موارد را ذکر کنیم که اینجا چه کنیم و آنجا چه کنیم ملاک را مشخص و قدم به قدم گوشزد می‌کنیم و حفظش می‌کنیم. او خودش می‌فهمد که در هر کجا باید چطور حرکت کند و چطور قدم بردارد و در این حرکت دیگر اظهار غبن و ضررنمی کند. از طرفی دیگر خودش را هم کم نمی بیند. زنی روحش ول است، چطور می‌شود تنش را پوشاند؟ خود آن پوشش او و چادرش دام نیست؟ حرکتش در چادر، سنگ و باتلاق نیست؟ وقتی ملاک‌ها گم شدند هم زحمت‌ها زیاد می‌شوند و هم انحراف‌ها شروع می‌شوند.


 

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
مقدمه و متن کتاب
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید