در کتاب " حیات علمی امام رضا علیه السلام" ذیل عنوان کرامت های امام رضا علیه السلام چنین می خوانیم: ابومحمد غفاری می گوید پول هنگفتی بدهکار بودم، پیش خود اندیشیدم کسی جز سرور و مولایم ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام نمی تواند در ادای آن یاری ام کند.
صبح که شد، به در خانه امام علیه السلام رفتم و اجازه ورود خواستم. اذن دادند و داخل شدم. بی مقدمه به من فرمودند: « می دانم چه می خواهی. ما بدهکاری ات را می پردازیم.»
با رسیدن شب، برای افطار، غذا پیش آوردند و ما خوردیم. حضرت فرمودند: « ابا محمد، می مانی یا می روی؟»
گفتم: « سرورم، اگر حاجتم را بدهید، بروم بهتر است.» حضرت از زیر فرش، مشتی سکه بیرون آوردند و به من دادند. از اتاق خارج شدم و زیر نور چراغ، سکه ها را نگاه کردم که دینارهای سرخ و زرد بودند. روی نخستین سکه ای که به دستم آمد، نوشته بود: « ابامحمد، سکه ها پنجاه دینار است. بیست و شش دینار برای پرداخت قرض است و بیست و چهار دینار برای مخارج و هزینه های خانواده ات.»
فردا صبح، دینارها را زیرورو کردم، ولی از آن سکه اثری نیافتم و از پنجاه سکه چیزی کاسته نشده بود.
کتاب " حیات علمی امام رضا علیه السلام" تالیف محمدباقر پورامینی در کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث آستان قدس رضوی موجود می باشد. هم چنین در این کتابخانه، منابع متعدد دیگری نیز برای شناخت بیشتر سیره و منش این امام همام وجود دارد که به امانت نیز داده می شوند.