قصه پسرخوانده
۱۴۰۳-۰۶-۱۷

پدیدآور: اعظم رحمت آبادی

مشخصات نشر: مشهد: نامه نرجس، ۱۴۰۱.

مشخصات ظاهری:283ص

رده بندی دیویی: ف 398ر297/93

معرفی کتاب:

قصه پسر خوانده داستان پیامبر(ص) و گروهی از مسلمانان تا سال پنجم بعثت به قلم خانم دکتر اعظم رحمت آبادی­. در یکی از کنفرانس های علمی یکی از اساتید جامعه شناس رو کرد به حضار و گفت چرا کسانی که تاریخ اسلام می دانند آن را به زبان ساده برای ما و دانشجویان ما مطرح نمی کنند؟ گروه زیادی از دانشجویان ما آن چنان که باید پیامبر (ص) و حضرت زهرا(س) و اهل بیت (ع) و فضای آن دوران را نمی شناسند. و برای همین در الگو گیری ازآنان دچار مشکل هستند. از این رو تصمیم گرفتم به نوبه ی خودم ابعادی از زندگی پیامبر(ص) و جامعه ایشان را که کمتر در زمینه ی آن قلم زده شده با زبان ساده و مستند بر منابع مطرح کنم.

قسمتی از متن کتاب:

پیامبر(ص) به آنها گفت: من رسول خدا هستم. حاضرید سخنان مرا بشنوید؟یکی دونفر ایستادند. سرورم محمد به آن ها از راستگویی و امانتداری گفت. از این که فرزندانشان را نکشند و زنا نکنند و از مال حرام دوری کنند. آنگاه به آنان گفت: اگر به میان قوم شما بیایم حاضرید به من کمک کنید؟ بعضی از آنان گفتند آری. البته به دین تو درنخواهیم آمد. اما از تو حمایت می کنیم. آموزه های دینت به جان می نشیند گرچه ما را توان انجام آن نیست . پیر و جوان به قسم دروغ و راهزنی و فرزندان نامشروع عادت کرده اند. می دانیم، و عاقبت این گونه رفتارها را بارها دیده ایم. شاید تو بتوانی آن ها را هدایت کنی. در این صورت ما از تو حمایت می کنیم و ...

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
مقدمه و متن کتاب
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید