پدیدآور: عاطفه زرسازان خراسانی
مشخصات نشر:تهران: دانشگاه مذاهب اسلامی،1400
مشخصات ظاهری: 445ص
رده بندی دیویی:زن/م994س297/158
معرفی کتاب
کتاب پژوهشی در وجوه و نظایر بر آرای سیوطی در معترک الاقرآن با تاکید برروایات تفسیری اهل بیت (ع) در نورالثقلین تاکید دارد.
گذشت زمان از عصر نزول وحی تا کنون و تطور معانی واژگان در گذر زمان، نیاز به شرح و توضیح کلمات دشوار در قرآن کریم را دوچندان ساخته است. چه بسا کلماتی در زمان نزول در معنایی بکار رفته اند که در زمان حاضر معانی معارض با معنای اولی یافته اند، لذا وجوه و نظایر که از شاخه های دانش مفردات، پیش نیاز علم تفسیر و از معجزات قرآن شمرده شده است؛ یعنی یک واژه چنان در بافت های مستحکم و نفوذ ناپذیر قرآن جای گرفته که با وجود همانندی در لفظ و حرکات، در هر بافت زبانی معنایی غیر از معنای نخست دارد، بسیاری از مفسران پیشین را بر آن داشت تا به گردآوری این واژگان و بیان وجوه آن بپردازند. از مهمترین این آثار، کتاب معتر الاقران اثر عبدالرحمن سیوطی است. همچنین به سبب جایگاه اهل بیت(ع) در تبیین آموزه های قرآنی، مفسران مسلمان به ویژه شیعیان از آغاز به تفسیر روایی توجه ویژه ای داشته اندتاآن جا که بعضی مفسران فهم مراد آیات را جز با روایات و سنت باطل انگاشته اند؛ از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی مفردات قرآنی در معترک الاقران پرداخته و با روایات رسیده از اهل بیت(ع) در این باره مقایسه کرده، افتراقات و اشتراکات وجوه، مبانی و روش آن را بیان نماید.
به این منظور پس از تعریف مفاهیم در فصل اول، فصل دوم با توجه به روایات تفسیری مذکور مبانی و روش های مشترک و مختص اهل سنت و شیعه، بررسی کرده است و در فصل سوم مفردات قرآنی که سیوطی بیش از یک وجه را برای آنها منظور داشته است، از کلیه باب ها استخراج و بر اساس ریشه واژه و ترتیب حروف الفبا تنظیم کرده سپس مواردی که سیوطی مستند قرآنی برای آن ذکر نکرده، بر اساس تفاسیر هر دو مکتب مستندسازی کرده و برای تکمیل کار از کتاب تفسیر وی الدر المنثور که نقل آراء صحابه و تابعان است از تفسیر نوذالثقلین استفاده شده که درآن به جمع آوری روایات اهل بیت(ع) پرداخته است. نکته مهم اینکه اگر در ذیل وجهی در الدر المنثور روایتی وجود نداشت به کتب تفسیری دیگر که سخنان صحابه تابعان را آوره اند، مراجعه و برای تبیین آیه از تفاسیر شیعه و اهل سنت استفاده شده است. در نهایت اگر در این میان به وجهی رسیدیم که سیوطی به آن اشاره نکرده اما دیگر اندیشمندان قرآنی آن وجه را برشمرده اند، آن را به صورت مستقل آورده ایم.
گزیده ای از کتاب
گذشت زمان از عصر نزول وحی تاکنون و تطور معانی واژگان، نیاز به شرح و توضیح کلمـات دشـوار در روایتها را دو چندان ساخته است. چه بسا کلماتی که در زمـان نـزول در معنـایی بکـار رفتـه کـه در زمـان حاضر از آن معانی تهی شده حتی معانی معارض بامعنای اولی یافتهاند. ازاین رو فهـم صـحیح آیـات قـرآن مانند فهم دیگر متون، در گرو فهم تک تک مفردات است. چنانکه از مجاهد نقل شده است: «کسی کـه بـه لغتهای عرب آگاه نباشد تفسیر برای او جایز نیست». یکی از راههای پی بـردن بـه معـانی و کاربردهـاي واژگان قرآنی، بررسی موارد کاربرد آنها در قرآن کریم است؛ زیرا میتوان دانسـت، یـک واژه در زمـان نزول در چه معنایی به کار میرفته اسـت، حتی در برخـی مـوارد ممکـن اسـت از کثرت کـاربرد واژه در معنایی، به حقیقت بودن آن واژه برای آن معنا پی بـرد. از این رو وجوه و نظایر یکی از شاخه های علم تفسیر و از معجزات قرآن شمرده شده است یعنی یک واژه چنان در بافتهای مستحکم و نفوذ ناپذیر قرآن جای گرفته که با وجود همانندی در لفظ و حرکات، در هر بافت زمانی معنایی غیر از معنای نخست دارد به همین دلیل در باور قرآن پژوهان، فهم واژگان قرآن، شرح مفردات آن را بررسی وجوه و نظایر آن بیش از دیگر علوم، دارای اهمیت است.