پدیدآور: محمد علی اسدی نسب
مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1402
مشخصات ظاهری:590ص
رده بندی دیویی: ت511الف297/178
معرفی کتاب
کتاب بررسی و نقد تفاسیر عرفانی بر محور هدف اصیل قرآنی، «توحید» بنا شده اند؛ آشنایی با این نوع تفاسیر در واقع آشنایی با منابع فهم حقیقت قرآنی است؛ صاحبان تفسیر عرفانی زحمات ارزنده ای کشیده اند؛ اما این تفاسیر به دلایل مختلف از جمله نوع برداشت از آیات قرآنی و صعوبت متن نتوانسته اند با علاقه مندان گرایش تفسیر عرفانی ارتباط مطلوبی برقرار کنند؛ این اثر برای روشن شدن وضعیت تفاسیر مذکور و تصحیح نوع نگاه به آنها، گامی روشمند برای شناخت این گرایش تفسیری به شمار می آید؛ در این اثر یک بخش به توصیف، بررسی و نقد ده تفسیر مهم عرفانی اختصاص یافته است و در بخش دیگر به بررسی مبانی، روش، رویکرد و اسلوب تفسیر عرفانی معیار پرداخته است و درآخرهم بر اساس مبانی و روش تفسیرعرفانی مطلوب و معیار، یک سوره از قرآن تفسیر شده است.
قرآن کریم، دریای بیکرانی از معارف حقانی و سفرهای گسترده از آموزههای ربانی برای تمامی انسانها در هر سطح و دانش است؛ که علوم آن برای ژرفاندیشان، پایانناپذیراست؛ کسی را نشاید از سر سفره قرآن با دستی تهی بازگردد؛ درک و تحمل عمق آن نیازمند ظرفیت و همتی عالی است چرا که حقیقت معارف آن بگونهای سنگین است که اگر بر كوهی نازل گردد، سنگینی تحمل و درک حقیقت و عظمت گويندهاش، کوه را متلاشي ميکند، چرا که حقیقت این کتاب آسمانی تبیین توحید است و این حقیقت با گرایش تفسیر عرفانی است که آشکار میگردد و باید این گرایش هرچه بیشتر مورد تحلیل و نقادی قرارگیرد و نوشته حاضر متکفل بخشی از این هدف است.
انسانها در مواجهه با حقیقت قرآنی و انتفاع از این نعمت روحانی بر اساس میزان ظرفیت قلبی و عقلی خود بهرهمند میشوند و این راز اصلی اختلاف در تفاسیر موجود و ظهور روشها و گرایشهای گوناگون در برداشتهای قرآنی است که تولید تفاسیر گوناگون با گرایشها و مناهج مختلف را سبب شده است.
در میان انواع تفاسیر، همت عمده تفسیر عرفانی، نفوذ در لایههای درونی و سطوح معانی عمیق معنوی قرآن است که جز از انسانهای همسنخ آن و دارای شهود عرفانی برنمیآید.
در طول تاریخ، گروهی از عارفان حقیقی و یا آشنایان به علم عرفانی سلوکی و نظری، انواعی از تفاسیر عرفانی را از خود به یادگار گذاشتهاند که زمینهای مناسب برای ادامه این مسیر حقانی و تطور و تکامل آن را فراهم آوردهاند.
اما از همان آغاز تاکنون بر سر اعتبار این نوع از تفاسیر، مجادلات فراوان درگرفته است؛ چراکه این آثار در یک سطح و با یک الگو و روشی روشن نگارش نشدهاند؛ گاهی برخی از تفسیرهای عرفانی، آنچنان با ظواهر آیات قرآنی ناسازگار است که عقل هیچ انسان آگاه به مبانی استنباط را قانع نمیسازد؛ زیرا با هیچ قاعدهای از قواعد استنباط نصوص دینی سازگاری ندارد؛ گرچه در لابلای این تفاسیر نکات بس نغز و معارف بهغایت عمیق نهفته است.
ازاینرو، این تفاسیر بر اساس معیارهای دینی و قواعد تفسیر و استنباط باید بررسی و ارزیابی گردد و با عنایت به قواعد مربوطه، میزان انطباق و عدم انطباق با تفسیر عرفانی مطلوب روشن گردد و این نوشته درصدد رسیدن به این هدف است تا گامی در تحقق و نگارش تفسیر عرفانی مطلوب باشد.