در کتاب " شاگردپروری: تربیت شاگردان در سیره تربیتی اهل بیت علیهم السلام" تحت عنوان « درس عملی ظلم ستیزی به صفوان جمّال» چنین می خوانیم:
در ماجرای صفوان جمّال، این طور نقل شده است: « صفوان بن مهران» خدمت امام کاظم علیه السلام رسید. حضرت به او فرمودند: « صفوان! همه چیز تو خوب است، مگر یک چیز.» عرض کرد: « چه چیزی؟» حضرت فرموردند: « این که به هارون، خلیفه غاصب وقت، شتر کرایه داده ای.» صفوان که خود از موالیان حضرت بود و مخالف خلیفه وقت، عرض کرد: « شترها را در طریق شرّ یا حتی برای خوش گذرانی و لهو به او نداده ام؛ بلکه آنان را برای رسیدن به مکه کرایه دادم و غلامم را نیز همراه با آنان فرستادم و خودم نیز با آن ها نرفتم.»
حضرت در این واقعه و موقعیتی که صفوان در آن قرار گرفته، درس عملی مقابله با ظالم را تعلیم می فرمایند. به صفوان می فرمایند: « آیا از آن جایی که شترهایت را به او کرایه داده ای، همین مقدار دوست نداری که تا بازگشتن و تحویل شترها، باقی بمانند؟» صفوان عرض می کند: « بله». حضرت قاعده مهمی را القا می فرمایند:
فَمَن أَحَبَّ بَقاءَهم فَهُوَ مِنهُم وَ مَن کانَ مِنهُم کانَ وَرَدَ النّارَ
هر کس بقای ظالم را بخواهد، از آنان است و هر کس از آنان باشد، جایگاهش آتش است.
یعنی همین مقدار رضایت برای بقای ظالم نیز مقبول نیست و باید از شما ترک شود. صفوان نقل می کند: بعد از این کلام، شترهایم را به شخص دیگری فروختم تا از این موقعیت خارج شوم و با هارون حسابی نداشته باشم.