کاربست رویکرد انسان شناسی امنیت در تفسیر قرآن کریم
۱۴۰۳-۰۹-۰۱

پدیدآور: محمد حسین شیرزاد

مشخصات نشر: تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، 1402

مشخصات ظاهری:460ص

رده بندی دیویی: الف/ک957ش297/466

معرفی کتاب

کتاب کاربست رویکرد انسان شناسی امنیت در تفسیر قرآن کریم درصدد است که یک مطالعه موردی درباره امنیت در بافت نزول قرآن کریم را با رویکرد انسان‌شناسی فرهنگی به بحث گذارد. این مطالعه نشان می‌دهد به هر میزان که آگاهی مفسّر از عوامل ترس و ناامنی و نیز سازوکارهای تأمین امنیت در فضای فرهنگی عصر نزول افزایش یابد، تفسیر آیات قرآنی با دقت بیشتری انجام می‌پذیرد. فراتر، این مطالعه می‌تواند با اتخاذ رویکردی میان‌رشته‌ای، به غنی‌سازی ابزارهای فهم قرآن یاری رساند و میزان کارآمدی رویکرد انسان‌شناسی فرهنگی در تفسیر قرآن کریم را به آزمون گذارد

این کتاب دارای دو فهرست است یکی فهرست اجمالی و فهرست تفصیلی در اینجا فهرست اجمالی آن را آورده ایم: مقدمه دکتر احمد پاکتچی؛ فصل اول: کلیات، مفاهیم و روش‌شناسی؛ فصل دوم: بازخوانی حوزه معنایی «ترس / ناامنی» در قرآن کریم با تکیه بر زمینه‌های انسان‌شناختی ساخت مفهوم؛ فصل سوم: تحلیلی انسان‌شناختی از عوامل ترس و ناامنی در بافت نزول قرآن کریم ؛ فصل چهارم: تحلیلی انسان‌شناختی از نهادهای امنیت‌ساز در بافت نزول قرآن؛ نتیجه‌گیری

گزیده ای  از کتاب کاربست رویکرد انسان شناسی امنیت در تفسیر قرآن کریم

«در طول تاریخ علوم و معارف اسلامی، تفسیر همواره آغوشی باز برای بهره‌مندی از دستاوردهای دیگر دانش‌ها داشته است؛ به‌گونه‌ای‌ که شاید نتوان نمونه مشابهی با آن را در دیگر علوم اسلامی سراغ داد. این ویژگی البته به ماهیتِ این دانش و موضوع مطالعه آن ــ یعنی قرآن کریم ــ بازمی‌گردد که مفسّر را نیازمند استفاده از دانش‌های مختلفِ نقلی، عقلی، متنی و... می‌سازد؛ به‌حدی‌که تا سده ۵ق تفسیر هنوز به‌مثابه یک دانش مستقل در نظر گرفته نمی‌شد تا آنکه به‌تدریج این درک حاصل گشت که گرچه تفسیر فارغ از دیگر دانش‌ها امکان فرض ندارد، اما تلفیق علوم مختلف در قالب تفسیر و هم‌افزایی آنها با یکدیگر محصول جدیدی را تولید می‌کند که نمی‌توان آن را در دیگر دانش‌های اسلامی سراغ گرفت.

این دانش‌های کمکی که غالباً از آن تحت عنوان «علوم مقدماتی تفسیر» یاد می‌شود، هم مشتمل بر علوم اسلامی ــ نظیر علم الحدیث، فقه، اصول فقه و کلام اسلامی ــ است و هم مشتمل بر علوم عُرفی ــ نظیر لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع ـ، که نشان می‌دهد عالمان تفسیر هیچ‌گاه فهم قرآن را منحصر به دانش‌های اسلامی نمی‌ساختند بلکه معتقد بودند دانش‌های برآمده از خاستگاه غیراسلامی نیز از نقشی تعیین‌کننده در عملیات تفسیر برخوردارند.

به‌ویژه در دوران معاصر و در پی مطرح شدن نیازهای نوظهور و پرسش‌های جدید، این ضرورت به‌شدت احساس شده است که تفسیر قرآن کریم افزون بر ابتنا به دانش‌های سنّتی، نیازمند استفاده از رویکردهای نوین مطالعاتی در سایر رشته‌های علوم انسانی نیز هست تا با ایجاد توسعه نظری و روشی، امکان درک دقیق‌تر از آیات قرآنی فراهم شود. در همین راستا، اعتنا به فضای فرهنگیِ عصر نزول در تفسیر قرآن ازجمله کوشش‌هایی است که وجهه همّت برخی از محقّقان قرآنی در کشورهای مختلف اسلامی قرار گرفته و به‌مثابه راهکاری برای درک ابعادِ کمتر شناخته این کتاب مقدس در نظر گرفته شده است

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
مقدمه و متن کتاب
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید