خودسازی و دیگرسازی
۱۴۰۳-۰۹-۲۸

خودسازی و دیگرسازی

پدیدآور: محمد صادق شهبازی

مشخصات نشر:قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها؛ دفتر نشر معارف، 1403

مشخصات ظاهری: 595ص

رده بندی دیویی: 1.ج س766ش297/462

معرفی کتاب

کتاب خودسازی و دیگرسازی ؛ حاوی پاسخ به یک شبهۀ فکری دربارۀ اخلاق و علوم معنوی و نسبت آن با مسائل اجتماعی دانسته‌اند؛ نه یک کتاب اخلاقی. در این کتاب از تحریض به عبادت، اخلاق، خودسازی و...، کمتر نمونه‌ای دیده می‌شود؛ مگر به‌ضرورت بحث که از معصومان یا علما نقل شده باشد این اثردر چهار فصل نوشته شده ؛ «خودسازی و دیگرسازی»، «اعتکاف و تقابل دو اسلام»، «چمران؛ عرفان مبارزه، نه خودسازی خودمحور» و «چند نکته درباره داشتن برنامه منظم خودسازی» و نیز قسمتی درباره چله گیری که استفاده از چله بندی زندگی، یکی از شیوه های مفید برای داشتن بازده حداکثری در زندگی است و می تواند الگویی درونی برای زندگی مشترک باشد، یا از آن برای رشد تکامل معنوی و برنامه های شخصی و گروهی استفاده کرد. این کتاب نخستین جلد از مجموعه «سبک زندگی انقلابی» از نشر معارف است.

گزیده ای از کتاب

او به لوازم این مبارزه توجه دارد. رشد علمی و عملی، ایستادگی برای نشکستن دیگران، توجه‌نکردن به پیروزی و شکست و محوربودن ادای وظیفه، نمودهایی از لوازم این مبارزه است:

من مسئولیت تام دارم که در مقابل شداید و بلایا بایستم، تمام ناراحتی‌ها را تحمل‌کنم، رنج‌ها را بپذیرم، چون شمع بسوزم و راه را برای دیگران روشن کنم، به مردگان روح بدمم، تشنگان حق و حقیقت را سیراب کنم. ای خدای بزرگ، من این مسئولیت تاریخی را در مقابل تو به‌گرده گرفته‌ام و تنها تویی که ناظر اعمال منی و فقط تویی که به او پناه می‌جویم و تقاضای کمک می‌کنم.

ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگ‌دلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می‌فروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره‌دلانِ مغرور و متکبر را به‌زانو درآورم؛ آنگاه خود خاضع‌ترین و افتاده‌ترین فرد روی زمین باشم.

ای خدای بزرگ، این‌ها که از تو می‌خواهم چیزهایی است که فقط می‌خواهم در راه تو به‌کار اندازم و تو خوب می‌دانی که استعداد آن را داشته‌ام. از تو می‌خواهم مرا توفیق دهی که کارهایم ثمربخش شود و در مقابل خَسان سرافکنده نشوم. من باید بیشتر کار کنم، از هوا و هوس بپرهیزم، قوای خود را بیشتر متمرکز کنم و از تو نیز ای خدای بزرگ می‌خواهم که مرا بیشتر کمک کنی. تو ای خدای من، می‌دانی که جز راه تو و کمال و جمال تو آرزویی ندارم، آنچه می‌خواهم آن چیزی است که تو دستور داده‌ای و می‌دانی که عزت و ذلت به دست توست و می‌دانم که بی تو هیچم و خالصانه از تو تقاضای کمک و دستگیری دارم.

هجوم از همه طرف شروع می‌شود، همه روزنه‌های امید کور می‌گردد. یأس، ترس، خوف و وحشت بر همه‌جا سایه می‌افکند. دوستانم با چشمان نگران، با قلب‌های مضطرب، خسته و شکسته و درمانده به‌سوی من می‌آیند؛ در حالی که خود من به هیچ‌چیزی امید ندارم و جز شهادت انتظار نمی‌کشم؛ ولی همچون صخره محکم و مطمئن در مقابل دوستانم سخن می‌گویم و به آن‌ها ایمان می‌دهم و با شجاعت و بی‌باکی به مراکز خطر می‌روم، دوستان را آرامش می‌دهم و با اطمینان و قوت قلب آن‌ها را روانه دیارشان می‌کنم... . گاه‌گاهی همه نظام و سازمان، تمامی دوستان و رزمندگان و همه آینده و سرنوشت به یک کلمه من وابسته بود؛

آن منی که نه امید داشت و نه قدرت، نه رؤیای روشن و نه انتظار کمک...؛ فقط بر اساس توکل به خدا، رضا به تقدیر و قبول شهادت، بازهم بر پای خود ایستادم و همچون صخره موج‌های خطر و خوف، ناامیدی و یأس را برگرداندم، بازهم مسیر تاریخ را تغییر دادم... و همه‌اش بر مبنای احتمال بود و با خود می‌گفتم اگر یک در هزار باقی بمانم و سازمان ادامه یابد، بازهم خواهم ایستاد. بازهم مقاومت خواهم کرد.

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
مقدمه و متن کتاب
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید