قبیله گرایی و پیروی کورکورانه
۱۴۰۳-۱۰-۱۱

در کتاب " حضرت صالح علیه السلام" تالیف محمدرضا عابدینی تحت عنوان " قبیله گرایی و پیروی کورکورانه " چنین می خوانیم: شاید یکی از علت های ایمان نیاوردن قوم صالح قوم گرایی بی اندازه آن ها بود. آنها در این سه روز دیدند که صالح  علیه السلام راست می گوید و آمدن عذاب نزدیک است، ولی سران قوم می گفتند: از روی دشمنی هم که شده ایمان نمی آوریم، حرفی زده ایم و می خواهیم پای آن بایستیم. دیگران هم با اینکه می دیدند در حال از بین رفتن هستند ولی باز پیروی می کردند. این رفتار چقدر ضلالت است! گاهی این حب و بغض، توان اندیشیدن را از انسان می گیرد، از این رو، دین تعصب کورکورانه را به شدت نفی کرده است. دین، مرید و مراد بازی که قدرت تفکر را از انسان بگیرد، به شدت نفی کرده است، این که انسان طوری تسلیم شخص شود که هر جا او را برد، برود. این تبعیت جز از معصوم علیه السلام، از هیچ کس درست و جایز نیست. معصوم است که انسان یقین می کند تحت حفظ الهی است و امرش ( و ما ینطق عن الهوی ) (از هوا و هوس سخن نمی گوید ) است. آن گاه انسان می تواند چشمش را ببندد و دست در دست معصوم برود، زیرا قبلش به کمک عقل ، درستی این پیروی ثابت شده است.

در زمان امیرالمومنین علیه السلام نیز گروهی به نام شرطه الخمیس با حضرت پیمان بستند و گفتند : " یا علی ما با تو پیمان می بندیم که در دستورهای تو هیچ چون و چرا نکنیم " امیر المومنین علیه السلام نیز فرمود: " من شما را بی حساب و کتاب وارد بهشت می کنم " حضرت، تقسیم کننده جنت و نار است و می تواند افراد را بی حساب و کتاب به بهشت وارد کند. خدای متعال حب او و ایمان به او را ملاک تقسیم جنت و نار قرار داده است. او نشانه ایمان است . ناقه صالح علیه السلام نیز نشانه ایمان بود . این پیروی از روی عقل است و جاهلانه نیست و جز از معصوم هیچ جای دیگر وارد نشده است. بسیاری ساقط شدند ، زیرا حب و بغضشان آنها را به پیروی از غیر معصوم واداشت.

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که صالح علیه السلام پس از کشته شدن ناقه، نزد قومش آمد و با آن ها آخرین اتمام حجت را کرد و گفت : " یا قوم انی رسول ربکم الیکم و یقول لکم ان انتم تبتم و رجعتم و استغفرتم غفرت لکم و تبت علیکم " ای قوم ! من برای شما پیام ویژه ای از پروردگار دارم. این پیام ویژه برای آخرین بار این است که خدا فرمو : اگر توبه کرده و باز گردید و استغفار کنید، من هم می آمرزم و می گذرم. خداوند متعال حتی از کشتن ناقه ای که آیه مبصره بود، می گذرد، ولی جانی که گمراه و منحرف می شود، توفیق توبه را از دست می دهد. انسان هر گامی که دور می شود، بازگشتش بسیار سخت است، بااینکه راه بسته نیست اما مانند اول هم نیست .

از این رو بحث مهمی در جریان ظهور وجود دارد که وقتی حکومت حضرت مهدی علیه السلام مستقر می شود، نه دوران قیام، دیگر توبه پذیرفته نیست، زیرا همه اسباب گناه مانند غفلت، نادانی، فقر و ... که سبب می شود انسان جاهلانه گناه کند، برداشته می شود و در نتیجه هر کس گناه کند، از روی عناد است. در قرآن کریم آمده است : " انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله " پذیرش توبه بر خداوند، تنها برای آنان است که از نادانی کار زشت انجام می دهند. البته نه به این معنا که اگر کسی عناد داشته باشد، توبه اش پذیرفته نمی شود. کسی که در روز ظهور مرتکب گناه می شود، هرگز توبه نخواهد کرد. پس آیات و روایات با این مضمون که می گویند توبه اش پذیرفته نمی شود، منافاتی ندارد. این دسته از روایات به این معنا هستند که در آن روز کسی که با عناد گناه می کند، برای توبه برنمی گردد. گناه کردن از روی عناد، یعنی نه تنها حجت برای گناهکار تمام نشده، بلکه راه برطرف کردن نیازش از راه صحیح، به راحتی امکان پذیر است، حتی راحت تر از راه گناه، ولی او راه آسان را نمی رود و راه سخت تر را که گناه است، پیش می گیرد. در این زمان ممکن است گناه راحت تر از طاعت باشد، ولی در آن زمان، گناه کردن دشوارتر از بندگی است، از این رو کسی که با عناد، راه گناه را برمی گزیند، هرگز موفق به توبه کردن نمی شود.

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
حضرت صالح علیه السلام/ محمدرضا عابدینی
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید