در کتاب« شکوه نجوا: شرحي بر مناجات شعبانيه و مناجات المريدين» تالیف آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در شرح این بخش از مناجات شعبانیه « وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ» چنین می خوانیم:
مناجات شعبانیه پس از ذکر صلوات با سه جمله مشابه شروع می شود، در ضمن این دعا عرض می کنیم:
خداوندا، وقتی تو را دعا می کنم، دعای مرا بشنو و وقتی که تو را ندا و فریاد می کنم، ندای من را بشنو و وقتی که با تو مناجات می کنم، به طرف من رو بیاور.
حال این سوال پیش می آید خداوندی که به هر چیزی عالم است چگونه ممکن است صدایی را نشنود؟
منظور از این شنیدن، آن معنایی نیست که درباره ما انسان ها مطرح است، بلکه به معنای اجابت است. چنان که در محاورات عرفی می گوییم: « فلان شخص حرف مرا شنید» و منظور ما ترتیب اثردادن است نه رسیدن صدا به گوش او.
و شاید منظور از شنیدن، عنایت خاص باشد، همان طور که ما با کسی حرف می زنیم و او علاوه بر آن که صدا به گوش او می رسد، توجه خاصی نیز می نماید..
حکایت ما که قصد راز و نیاز با خدا و انتظار جواب از او داریم مانند مگسی است که در فضا سروصدایی ایجاد می کند و از انسان ها خواهش می کند که به صدای او توجه کنند و طبیعتا لیاقت آن را ندارد که کسی به صدای او توجه کند، چرا که باید با مگس های امثال خودش هم کلام شود. پس گفت و گوی انسان با خدا نظیر سخن گفتن مگس با انسان است و به همین خاطر، یک انسان بامعرفت، در آغاز درخواست می کند که خداوند دعا و ندا و نجوایش را بشنود. اول باید مطمئن گردد که سخنش خریدار و شنونده دارد و سپس به سخن گفتن پرداخته درخواست هایش را مطرح کند، ولی اگر به او بگویند: و مشمول و بدتر از آن گردد که نه تنها با او سخن نمی گویند بلکه حتی گوشه چشمی نیز به او نمی کنند، جایی برای سخن گفتن، دعا، ندا و نجوا باقی نمی ماند.
کتاب« شکوه نجوا: شرحي بر مناجات شعبانيه و مناجات المريدين» در کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث آستان قدس رضوی موجود می باشد.