
حضرت علی اکبر علیه السلام مرید و محصل درس نبرد ابوالفضل العباس علیه السلام بود و این توفیق را برای ارادت محضر حسین بن علی علیه السلام لازم میدید و برای همان، آنهایی که او را در خواب و یا عالم شهود دیدهاند، مشاهده کردهاند که جنابش همیشه کمی عقبتر از عباس میایستد تا ادب الهی خود را نسبت به مقام قمر بنی هاشم ابراز دارد. علی اکبر علیه السلام به مصاف شمر آمده بود تا جواب خصومتها و ستیزههای او را بدهد، او در میدان رزم، دمادم و مکرر، از انحطاط شمر و اطرافیانش فریاد برمیآورد و با خروشی سنگین به دنائت، ذلت، رذالت و لئامت آنان اشاره میکرد و بیشک این غریوهای علوی، هیاهویی در لشکر دشمن انداخته بود که این چه دلیر نترسی است که این گونه، سرداران قشون را به نفیر علوی به خواری و پستی میخواند. و گویا علی اکبر، قصد هلاکت بزرگان منافقین را داشته تا رشته ی لشکر دشمن را گسسته سازد و نفرات قسی و شقی جمع را گسیخته سازد و این مهم را با حقارت شبث و شمر طراحی کرده بود. لکن، بر طبق شواهد تاریخی، بسیاری از بزرگان این قوم لعین، در مواقع خطر در منتهای ترس و خفت، سعی در مخفی کردن خود داشتند تا از هر تهدیدی در امان باشند....
علی اکبر در حین این پیکار، با صلابت و رشادت به روشنگری میپرداخت تا بلکه در این لحظات سرنوشت ساز، سهامی از هدایت به ظلمت خیل یزیدیان وارد سازد. او در آن شرایط غامض و انبوه دشمنان مسلح، سخن از شمشیر تابدار و تابیده از رزم فراوان میزد، پشتکاری که آهنگ جنگ را عوض میکرد و شمشیری که به طور شگفتی به اهتزاز و گردش در میآمد.
متنی که درباره حضرت علی اکبر علیه السلام خواندیم قسمتی از کتاب مفتاح فاتح نوشته صابر رازگردانی بود که خوانشی پژوهشگرانه و معتبر از زندگی حضرت علی اکبر است که ابعاد دقیقی از اطلاعات موجود در کتب اولیه تاریخ و حدیث را به دقت ارائه می دهد. در کنار گزارش های تاریخی، به مناقب و جنبه های معرفتی حضرت علی اکبر با افق هایی تازه پرداخته است.