
در بخشی از کتاب « سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در محبت و رحمت» تالیف حبیب الله فرح زاد، ذیل عنوان « محبت در عبادت» چنین می خوانیم:
اگر در نماز محبت نباشد، نماز ارزشی ندارد. علامه طباطبایی( ره) در یکی از شفارش های خود که بسیار روی آن تأکید می کرد فرموده بودند هنگامی که قرآن می خوانید دنبال لغت و زیر و زبر و تجوید و مدّش نباشید، حتی نیازی نیست که همه همّ خود را معطوف فهمش کنید؛ بلکه همت شما این باشد که آن را از روی محبّت بخوانید. اگر قرآن را از روی محبت بخوانید معنایش را هم می فهمید. یعنی انسان می فهمد که محبوبش چه می گوید. اگر بگوید الف لام میم باز هم میفهمد چه میگوید.
دیده اید کسانی که به یکدیگر علاقه مندند با اشاره باهم صحبت می کنند یکی از معانی حروف مقطعه این است. یعنی خداوند با پیامبرش به اشاره سخن می گوید.«کهیعص» کاف یعنی کربلا؛ هاء، یعنی هلاکت و شهادت؛ یاء یعنی یزید؛ عین یعنی عطش؛ صاد یعنی صبر. این تفسیرها در روایت آمده است.
اگر یک دوست صمیمی برای شما نامه بنویسد، آن را با شوق و محبت باز می کنی و می خوانی وقتی از روی محبت بخوانی، اثر دارد . اگر محبت نداری نخوان. قرآن خواندنی که با اکراه و از روی بی علاقگی باشد چه قرآن خواندنی است؟ نمازی که با کسالت و خمیازه و ناراحتی باشد چه نماز و عبادتی است؟ فرمودند: «لاتکرهوا الی انفسکم العبادة» از روی اکراه به عبادت نایستید.
امیر المؤمنین (ع) فرمودند: «کاری نکنید که از عبادت زده شوید.»
«انّ للقلوب شهوة و اقبالا و ادبارافأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فانّ القلب اذا اُکرِهَ عمِیَ »
برای دل های آدمیان علاقه و اقبال و گاهی تنفر و ادبار است. هنگامی که می خواهید کاری را انجام دهید از روی علاقه وارد شوید؛ زیرا هنگامی که دل را به کاری اجبار کنید که تمایلی به آن ندارید و به آن فشار بیاورید کور وزده می شود. سعی کنید با محبت نماز بخوانید با محبت عبادت کنید آن وقت اثر و لذتش را خواهید دید واز آن سیر نمی شوید. وقتی اساس کار پیامبر ما محبت است، باید تمام کارهایمان روی محبت باشد. نماز خواندن، یعنی با خدا عشق بازی کردن این قیمت دارد.