رستاخیز حیوانات (2)
حشر حیوانات در کتاب و سنت
آیات قرآن به گونه خاصى از حشر حیوانات سخن مى گوید. این آیات، دو آیه بیش نیست: "وما من دابة فی الارض ولاطائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى ء ثم الى ربهم یحشرون؛ هیچ جنبنده اى در زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند، نیست مگر این که امت هایى مانند شمایند. ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم. سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى گردند" سوره انعام، آیه38، این آیه با کمال صراحت حرکت حیوانات به سوى معاد را بازگو مى کند. آیه دوم مى فرماید: "واذا الوحوش حشرت؛ آن روز که حیوانات وحشى محشور شوند" سوره تکویر، آیه5. کلمه وحشى در برابر اهلى است. حیوانات اهلى با انسان ها مأنوس هستند، ولى وحوش انس و الفتى ندارند، بلکه از انسان فرار مى کنند، اما در قیامت حیوانات وحشى و انسان ها در کنار هم قرار مى گیرند. احتمال دیگر این است که منظور از وحوش انسان هاى وحشى و متمرد باشد، که با دین و عقل و قانون سر ستیز داشته و همواره به حدود و حقوق دیگران تجاوز مى کردند. آنها در قیامت به تناسب اعمال به شکل حیوانات وحشى محشور مى گردند؛ چون در آخرت موجودات با چهره واقعى خود در پیشگاه الهى ظهور و حضور پیدا مى کنند. راغب اصفهانى، لغت شناس قرن پنجم، حشر را این گونه معنا مى کند: «اخراج الجماعة عن مقرهم و ازعاجهم عنه الى الحرب و نحوها؛ بسیج و بیرون آوردن یک گروه از پایگاه ها و اعزام آنها به جنگ و مانند آن». وى در ادامه مى افزاید: «حشر جز در مورد جماعت به کار برده نمى شود، و چون عموم موجودات در عالم آخرت گرد مى آیند، آن را روز حشر و نشر نامند». این دو آیه، از رستاخیز جمعى حیوانات همانند حشر انسان ها حکایت دارد. همچنین فهمیده مى شود حشر حیوانات همزمان با انسان ها تحقق پیدا مى کند. اما براى دانستن فلسفه رستاخیز حیوانات باید از منابع دیگر استفاده کرد. در کتاب و سنت شواهدى بر رستاخیز حیوانات - به گونه اخص - وجود دارد. حدیثى در علل الشرایع آمده است که حضرت ابراهیم وقتى ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرد و پرده از جلو چشمش برداشته شد، حیوان مرده اى را دید که نصفى از بدنش در آب و نیم دیگر در خشکى بود. موجودات دریایى نصف او را مى خورند و حیوانات خشکى نیم دیگر او را مى بلعیدند. ابراهیم عرض کرد: پروردگارا! به من بنمایان چگونه مرده زنده مى شود! قهرمان توحید با توجه به این که قطعات بدن این لاشه را ده ها حیوان مختلف مى خوردند و جزو بدن آنها مى شد، در واقع در پى فهمیدن چگونگى زنده شدن حیوانات مى گشت. به همین دلیل خداوند متعال موت و حشر حیوانات را به وى ارائه کرد.
روایات قابل توجهى بر حشر حیوانات دلالت دارد که چند نمونه آن را ذکر مى کنیم: امام صادق (ع) از آباى گرامش نقل مى کند: «پیامبر شترى را دید در حالى که بار سنگینى بر رویش قرار داشت و او را بسته بودند! پرسید: صاحبش کجاست؟ باید فرداى قیامت براى دادخواهى آماده شود». سلسله روایاتى هست که در قیامت برخى از حیوانات شکایت مى کنند. خدایا! فلانى مرا بى جهت کشت و سودى از من نبرد و نگذاشت از حشرات زمین تغذیه کنم.در حدیث دیگرى درباره کسى که زکات غله و یا شتر و گوسفند و گاو را نداده باشد، آمده است: «چنین شخصى را در سرزمین هموارى زندانى کرده و زیر سم حیوان لگدمال خواهند کرد».احادیثى بر استحباب انتخاب بهترین حیوان جهت قربانى کردن داریم. پیامبر اکرم (ص) حکمت آن را چنین بازگو مى کند: «آن حیوانات انسان را از پل صراط عبور مى دهند». در حدیث دیگر پیامبر مى فرماید: «خیول الغزاة فى الدنیا خیولهم فی الجنة؛ اسب هاى عرصه جنگ، اسبان بهشت خواهند بود». در روایتى امام صادق (ع) فرمود: «کسى که با شترى سه سال به حج شرفیاب شود، مرکبش بهشتى خواهد بود». بنابراین حیوانات هم یک نوع حشر و نشر در قیامت دارند. حیواناتى که در جهاد شرکت کرده و همراه مجاهدان بوده اند، وارد بهشت مى شوند، و یا مانند سگ اصحاب کهف که همراه نیکان بود؛ اما از سرنوشت سایر حیوانات اطلاعى نداریم.
علامه مجلسى در این زمینه مى فرماید: «و اما حشر الحیوانات فقد ذکره المتکلمون من الخاصة والعامة على اختلاف منهم فى کیفیته؛ متکلمان اسلامى از حشر حیوانات سخن گفته اند، هر چند در ویژگى هاى آن با هم اختلاف نظر دارند». وى مى افزاید: «اخبارى که بر حشر عمومى و یا خاص بعضى حیوانات وارد شده، بسیار است». علامه طباطبایى ره کلام مبسوطى در مورد حشر حیوانات دارد، که قسمتى از آن را ذکر مى کنیم: مطالعه و دقت در مراحل زندگى حیوانات این حقیقت را روشن مى کند که آنها هم مانند انسان ها داراى افکار و اندیشه هاى فردى و اجتماعى هستند و در راستاى تأمین نیازمندى هاى خود با آگاهى لازم اقدام مى نمایند و همین آگاهى هاست که آنها را به جلب منفعت و دفع ضرر راهنمایى مى سازد. دانشمندانى که درباره زندگى حیوانات تحقیق کرده اند، آثار بسیار شگفتى از تمدن و جامعه در آنها کشف کرده اند. کارهاى حیوانات بر همین تفکرات استوار است و آنها را به بعضى از امور بر مى انگیزاند و از یک سلسله کارها باز مى دارد؛ گویى اعمال نیک و بد را مى فهمند (مثلى است وقتى چوب را بردارى، گربه دزده فرار مى کند). و مى بینیم که حیوانات عاطفه دارند؛ دشمنى و دوستى را مى فهمند و این موضوع در اعتقاد به حسن و قبح مؤثر بوده [است]. بذل عواطف در حیات اخروى انسان نیز اثر دارد و ملاک حساب و کتاب به شمار مى رود و این گونه امور حشر حیوان را روشن و منطقى مى سازد. ظلم و عدالت، زشتى و خوبى در حیوان برخاسته از فطرت طبیعى و آیین تکوینى الهى است. بنابراین اگر عمیقا مطالعه شود، انسان مى فهمد که حیوانات نیز به گونه ضعیف از نعمت اختیار بى بهره نمى باشند. ما در بسیارى از حیوانات علائم تردید را مشاهده مى کنیم. پس ملاک تکلیف در حیوانات نیز وجود دارد، گرچه از حد و حدود آن اطلاعى نداریم.بنابراین ملاک تکلیف، اختیار و آزادى از یک سو و عقل و شعور از جانب دیگر است؛ که این ملاک ها در حد بسیار ضعیفى در حیوانات نیز یافت مى شود. مضافا بر این که فلسفه رستاخیز - گذشته از مؤاخذه بر تکالیف - رسیدن موجودات به کمال وجودى و ظهور و بروز واقعیت ها در پیشگاه خداى منان است. احادیث بسیارى از مکافات غفلت حیوانات از تسبیح و یاد خدا داریم که از آگاهى هاى جانوران و موجودات ذى روح حکایت دارد.
http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=19075
منبع : رستاخیز حیوانات (2)