آیا توسل شرک است
۱۳۹۴-۰۹-۰۷


پاسخ این سؤال، در ضمن چند نکته زیر روشن مى‏شود:

1. اقسام شرک‏

همچنان که توحید اقسامى دارد، در برابر آن، شرک نیز داراى اقسامى است که عبارتند از:

الف) شرک ذاتى؛ یعنى اعتقاد به دو، سه یا چند خدا و توحید ذاتى، یعنى اعتقاد به یگانگى ذات خداوند.

ب) شرک صفاتى؛ یعنى اعتقاد به این که صفات خداوند زاید بر ذات اوست و توحید صفاتى، یعنى اعتقاد به این که صفات خدا عین ذات اوست.

ج) شرک افعالى؛ یعنى اعتقاد به آفریننده‏اى غیر از خداوند براى هستى (شرک در خالقیت) و یا اعتقاد به موجودى که در فاعلیت و تأثیرگذارى، مستقل از اراده و قدرت خداوند باشد (شرک در ربوبیت).

د) شرک در عبادت و پرستش؛ یعنى پرستش غیر خدا (مانند پرستش چوب، سنگ، ستاره و خورشید). شناخت این نوع شرک، متوقف بر روشن شدن مفهوم عبادت و پرستش است.

2. عبادت و پرستش‏

«عبادت»، نهایت ذلت و خضوع، در برابر کسى است که اعتقاد به الوهیت او داشته باشیم و یا او را فاعل استقلالى و غیر وابسته بدانیم. بنابراین، عبادت دو رکن دارد که عبارتند از:

1. نهایت ذلت و خضوع.

2. اعتقاد به الوهیت یا فاعلیت استقلالى و غیروابسته.

هرگاه یکى از این دو رکن نباشد، دیگر مفهوم عبادت و پرستش صدق نمى‏کند. خداوند، خود به فرشتگان فرمان داده است تا در مقابل آدم سجده کنند؛ «و یاد کن آن‏گاه که فرشتگان را گفتیم: آدم را سجده کنید».1 و یا فرزندان را به نهایت خضوع و تذلل در برابر والدین دستور داده است؛ «و بال‏هاى ذلت و خوارى را از روى مهربانى براى آن دو [پدر و مادر] بگستران».2 بدیهى است که این اعمال، عبادت و پرستش غیر خدا محسوب نمى‏شود و گرنه خدا امر به آن نمى‏کرد.

3. توسّل و شرک‏

در توسّل، گاهى حاجت خود را از خدا مى‏خواهیم و هنگام دعا او را به حق اولیایش قسم مى‏دهیم که حاجت ما را برآورده سازد. این روش را پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله تعلیم فرمود و خود نیز بدان عمل مى‏کرد.3 در چنین روشى، هیچ‏گونه احتمال شرک وجود ندارد.

در نوع دوم توسّل، خداوند را حاجت دهنده مى‏دانیم و از اولیاى الهى مى‏خواهیم تا برآمدن حاجت ما را از درگاه الهى درخواست کنند. درخواست دعا، نه تنها مؤثر دانستن غیرخدا نیست، بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستى، اوست.

در نوع سوم توسّل، به طور مستقیم حاجت خود را از اولیاى الهى طلب مى‏کنیم و این نیز شرک نیست؛ زیرا تأثیرگذارى آنها، به صورت غیراستقلالى و وابسته به اراده و قدرت الهى است. اسباب و واسطه‏هاى فیض، همچنان که در اصل وجود و بقاى خویش، وابسته و قائم به او هستند، در فاعلیت و تأثیرگذارى نیز وابسته به اراده و قدرت خداوند مى‏باشند. بنابراین، نه توحید در ربوبیت به معناى انکار نقش اسباب است و نه اثبات نقش اسباب و واسطه‏هاى فیض، منافى با توحید ربوبى است. از این رو، تمسّک به آنها، منافاتى با توحید ربوبى ندارد.

بلى، اگر کسى اسباب و واسطه‏هاى فیض را فاعل مستقل از اراده و قدرت خدا بداند و یا معتقد به مبدأ مؤثرى در عالم هستى باشد که خدا آن را سبب و واسطه فیض قرار نداده، دچار شرک گشته است.

بنابراین، توسّل و حاجت خواستن از اولیاى الهى، تمسّک به رابطه‏هاى فیض الهى و اسبابى است که فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است. در نتیجه، این حاجت خواستن، شرک در ربوبیت نیست؛ همچنان که تمسّک به سایر اسباب (مثل پزشک و دارو)، شرک در ربوبیت نیست. از سوى دیگر، چون کسى آنان را «خدا» و «اللَّه» نمى‏داند، بلکه تمام افتخار اولیاى الهى این است که بنده و مخلوق او هستند، شرک در الوهیت (شرک در ذات) هم نیست.

با توجه به آن چه در تبیین مفهوم عبادت گذشت، شرک در عبادت و پرستش نیز نخواهد بود؛ چون عبادت، خضوع و خشوع همراه با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت معبود است. بنابراین، هیچ‏کدام از اقسام شرک، بر این نوع از توسّل، صدق نمى‏کند؛ بر خلاف پرستش بت‏ها و شفاعت‏جویى مشرکان که خداوند درباره آنان مى‏فرماید:

«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ».4

این آیه، مشرکان را به دو جهت، مورد سرزنش و توبیخ قرار داده است که عبارتند از:

1. عبادت و پرستش بت‏ها.

2. اعتقاد به وساطت بت‏ها.

مشرکان مکه، اعتقاد به الوهیت بت‏ها نداشتند و آنها را «اللَّه» نمى‏دانستند؛ زیرا مى‏گفتند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»؛ اما دچار شرک در ربوبیت بودند؛ یعنى بت‏ها را موجوداتى مى‏دانستند که مستقل از اراده و قدرت خداوند، منشأ تأثیر و جلب خیر و دفع ضررند و به همین جهت، با قربانى کردن، خضوع و خشوع در برابر بت‏ها، در صدد جلب رضایت آنها بودند.

در نتیجه عمل مشرکان مکه از سه جهت مورد نکوهش است که عبارتند از:

1. شرک در ربوبیت.

2. شرک در عبادت.

3.اعتقاد به ربوبیت و عبادت در برابر سنگ و چوبى که با دست خود تراشیده بودند. تعبیر آیه «ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»، اشاره به شدّت پستى این اعتقاد و این عمل دارد؛ در حالى که توسّل به اولیاى الهى، اعتقاد به وساطت کسانى است که خداوند به آنان چنین منزلتى داده است. ما اولیاى الهى را نه «اللَّه» مى‏دانیم و نه اعتقاد به ربوبیت و فاعلیت استقلالى آنان داریم؛ بلکه به نظر ما، هر گونه فاعلیت و تأثیرگذارى اسباب و واسطه‏هاى فیض، وابسته به اذن، اراده و قدرت خداوند است.

پى‏نوشت‏ها:

1. بقره (2)، آیه 34.

2.اسراء(17)، آیه 24.

3. کنزالعمال، ج 12، ص 148، ح 34425؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138. براى تفصیل بیشتر ر.ک: پرسش 19.

4. یونس (10)، آیه 18.

http://www.tebyan.net/
برچسب‌ها:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید