در جریان حضرت موسی(ع) و ساحران وقتی ساحران میگویند تو آغاز میکنی یا ما آغاز کنیم. موسی فرمود: شما آغاز کنید و ساحران آن طنابها و چوبها را به شکل مار درآوردند و قرآن میفرماید که موسی ترسید. امام علی(ع) بسیار زیبا این ترس را تفسیر فرموده است
جهل همان نبود علم در موجوداتی است که استعداد دانایی را دارند و میتوانند آنرا بدست آورند. بر گوسفند عالم یا جاهل اطلاق نمیشود، زیرا استعداد علم را ندارد، ولی انسانی که از دانایی بیبهره است نسبت به هر آنچه نمیداند نادان به شمار میآید.
در قرآن آگاهی و علم جایگاه والایی دارد و به پیروی از قرآن در سخنان پیامبر(ص) نیز علم جایگاه برجستهای دارد و در راستای این دو منبع بزرگ، امیرالمومنین(ع) در گفتار خود بیش از هر چیزی از آگاهی دم زده است و بزرگترین گرفتاری انسان را «جهل» میداند. ایشان گاهی جهل را مقابل علم، گاهی مقابل معرفت و یک جا مقابل عقل بیان میکنند و گاه جهل را مترادف با ضلالت و کوری آوردهاند که نمونههایی از تعبیر ایشان از نادانی در نهجالبلاغه وجود دارد. ایشان در وصف جاهلیت بر این مسئله تاکید میفرمایند که جاهلیت قبل از اسلام به جاهلیت بعد از اسلام تسری پیدا کرده است. حضرت در خطبه دوم نهجالبلاغه زمانه جاهلیت را اینگونه توصیف میفرماید: «بارض عالمها ملجم و جاهلها مکرم»، در جاهلیت دانشمندش لجام به دهان زده و جرات سختن گفتن نداشت و نادان آن جامعه گرامی بود.
حضرت در مورد جامعه نادان بسیار زیبا میفرماید. در جریان حضرت موسی(ع) و ساحران وقتی ساحران میگویند تو آغاز میکنی یا ما آغاز کنیم. موسی فرمود: شما آغاز کنید و ساحران آن طنابها و چوبها را به شکل مار درآوردند و قرآن میفرماید که موسی ترسید. امام علی(ع) بسیار زیبا این ترس را تفسیر فرموده و ساحت حضرت موسی(ع) را هم درباره ترس از مرگ و هم درباره شک در نبوتش رد کرده و حضرت موسی(ع) را از این اتهامات بی اساس تبرئه میکند و میفرماید: موسی (ع) هرگز بر خود نترسید؛ بلکه از چیره گشتن نادانان و پیروز شدن گمراهان ترسید.
اینجا وقتی نادانان به ظاهر این شعبده را میبینند دیگر دنبال استدلال و مسائل عقلی نیستند و تنها معجزه الهی آنها را بیدار میکند. حضرت امیر(ع) جهل را مترادف گمراهی و ضلالت آورده و در حکمت31 نهجالبلاغه میفرماید: کسی که ستیزه جویی او موجب نادانی بسیار گردید کوری او از دیدن حق پیوسته به درازا کشید. حضرت امیر(ع) در این کلام، جهل را نتیجه ستیزهجویی میداند.
در جای دیگر حضرت جهل را در برابر معرفت آورده و میفرماید: اَلْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ یَعْرِفَ قدره یعنی: دانشمند کسی است که قدر خود را بشناسد و برای نشان نادانی شخص همین بس که ارزش خویش را نشناسد. البته در خطبه 16 نهجالبلاغه که در آغاز خلافتشان فرمودند، تاکید دارند که آن کس که برای ستیزه با حق پرده قانون را بدرد در نزد مردم نادان به نابودی افتد. اینجا باز هم میفرماید: باید حق را همواره گفت اما کسی که حق را بگوید و به خاطر حق بایستد در نزد مردم نادان هلاک شود و برای نشان نادانی شخص همین بس که ارزش خویش را نشناسد.
http://www.andishehha.com