انواع فرشتگان در قرآن مجید
۱۳۹۴-۰۹-۰۷


انواع فرشتگان در قرآن مجید

- فرشتگان بلا و عذاب‏

«وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى‏ قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ» «1»

و زمانى که فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق‏] نزد ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود مى‏کنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند.

قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ» «2»

گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کسانى که در آنجا هستند، داناتریم، حتماً او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهیم، مگر همسرش را که از باقى‏ماندگان خواهد بود.

وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِی‏ءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ» «3»

و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب [حضور] آنان [به صورت جوانانى آراسته‏] بدحال و بى‏طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگین مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده‏ات هستیم، مگر همسرت را که از باقى‏ماندگان خواهد بود.

إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى‏ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ» «4»

ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتى که مرتکب مى‏شوند، عذاب سختى از آسمان نازل خواهیم کرد.

وَلَقَد تَّرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» «5»

[پس با عذاب آسمانى، شهر و اهلش را در هم کوبیدیم‏] و از آن شهر نشانه‏اى روشن [از سنگ‏هایى که بر سر اهلش فرو باریدیم‏] براى مردمى که مى‏اندیشند، بر جاى گذاشتیم.

2- فرشتگان رحمت‏

«وَ نَبّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْرَ هِیمَ* إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلمًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ* قَالُواْ لَاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشّرُکَ بِغُلمٍ عَلِیمٍ* قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِى عَلَى‏ أَن مَّسَّنِىَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشّرُونَ* قَالُواْ بَشَّرْنکَ بِالْحَقّ فَلَا تَکُن مّنَ الْقنِطِینَ» «6»

و نیز آنان را از مهمانان ابراهیم خبر ده.* هنگامى که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهیم‏] گفت: ما از شما ترسانیم.* گفتند: نترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مى‏دهیم.* گفت: آیا با آن که پیرى به من رسید، مژده‏ام مى‏دهید؟ به چه مژده مى‏دهید؟* گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [که واقع‏شدنى است‏] مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش.

از آیات قرآن و روایات بسیار مهم و متقن اسلامى استفاده مى‏شود که اگر فرشتگان همراه با عنایات و رحمت حق از انسان پشتیبانى نکنند، زندگى و حیات آدمى از اضطراب و ناامنى و بلکه عوامل هلاکت و نابودى در امان نخواهد بود.

قسمتى از آرامش و امنیّت انسان و مصون ماندنش از بلا، مرهون عنایت حق توسط فرشتگان است.

3- فرشتگان پیام آور

سَفَره کِرام بَرَره، در رابطه با قرآن مجیدند که در سوره مبارکه عبس از آنان یاد شده:

کَلَّا إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ* فَمَن شَاءَ ذَکَرَهُ* فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ* مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ* بِأَیْدِی سَفَرَةٍ* کِرَامٍ بَرَرَةٍ» «7»

اینچنین [برخوردى شایسته‏] نیست، بى‏تردید این آیات قرآن مایه پند است.

* پس هرکه خواست از آن پند گیرد،* در صحیفه‏هایى است ارزشمند* بلند مرتبه و پاکیزه* در دست سفیرانى* بزرگوار و نیکوکار.

مقامشان از این جهت والا است که عقل ونور محضند، و از این جهت نیکوکارند که انسان‏ها از برکات وجودى آنان استفاده مى‏کنند.

4- فرشتگان نگهبان و کاتب اعمال‏

«وَإنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ* کِراماً کاتِبینَ* یَعْلَمُونَ مَاتَفْعَلُونَ» «8»

و بى‏تردید بر شما نگهبانانى گماشته‏اند* بزرگوارانى نویسنده* که آنچه را [از خیر و شر] انجام مى‏دهید، مى‏دانند [و ضبط مى‏کنند.]

بدون شک خداوند بزرگ قبل از هر کس و بهتر از همه شاهد و ناظر اعمال آدمى است، ولى براى تأکید و احساس مسؤولیّت بیشتر انسان، مراقبان زیادى بر او گمارده که یک گروه از آنان همین فرشتگانند.

إذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ* مایَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إلّا لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» «9»

[یاد کن‏] دو فرشته‏اى را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط مى‏کنند.* هیچ سخنى را به‏ زبان نمى‏گوید جز این که نزد آن [براى نوشتن و حفظش‏] نگهبانى آماده است.

از موسى بن جعفر علیه السلام سؤال شد: دو فرشته‏اى که مأمور ثبت اعمال انسانند، آیا از اراده و تصمیم باطنى او به هنگام گناه یا کار نیک نیز با خبر مى‏شوند؟

حضرت فرمود: آیا بوى چاه فاضلاب و عطر یکى است؟ راوى گفت: نه! امام فرمود: هنگامى که انسان نیّت کار خوب کند نفسش خوشبو مى‏شود. فرشته‏اى که در سمت راست است به فرشته سمت چپ مى‏گوید: برخیز که او اراده کار نیک کرده است. و هنگامى که آن را انجام داد، زبان آن انسان، قلم فرشته و آب دهانش مرکّب او مى‏شود و آن را ثبت مى‏کند.

امّا هنگامى که اراده گناهى مى‏کند نفسش بدبو مى‏شود. فرشته طرف چپ به فرشته سمت راست مى‏گوید: برخیز که او اراده معصیت کرده. و هنگامى که آن را انجام مى‏دهد زبانش قلم آن فرشته و آب دهانش مرکّب اوست و آن را مى‏نویسد. «10»

5- فرشتگان مرگ‏

خداوند عزیز در قرآن مجید فرموده:

اللّهُ یَتَوَفَّى الْأنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَى‏ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیتٍ لّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» «11»

و خداست که روح [مردم‏] را هنگام مرگشان به طور کامل مى‏گیرد، و روحى‏ را که [صاحبش‏] نمرده است نیز به هنگام خوابش [مى‏گیرد]، پس روح کسى که مرگ را بر او حکم کرده نگه مى‏دارد، [و به بدن باز نمى‏گرداند] و دیگر روح را تا سرآمدى معین باز مى‏فرستد؛ مسلماً در این [واقعیت‏] براى مردمى که مى‏اندیشند، نشانه‏هایى [بر قدرت خدا] ست.

در این آیه توفّى را به خود نسبت داده، و در آیه:

قُلْ یَتَوَفّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذى وُکِّلَ بِکُمْ» «12»

بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده است [روح‏] شما را مى‏گیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مى‏شوید.

توفّى را به ملک الموت نسبت داده و در آیه:

حَتّى إذا جاءَ أحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لایُفَرِّطُونَ» «13»

و اوست که بر بندگانش چیره و غالب است، و همواره نگهبانانى [از فرشتگان‏] براى [حفاظتِ‏] شما [از حوادث و بلاها] مى‏فرستد تا هنگامى که یکى از شما را مرگ در رسد [در این وقت‏] فرستادگان ما جانش را مى‏گیرند؛ و آنان [در مأموریت خود] کوتاهى نمى‏کنند.

توفّى را به ملائکه فرستاده شده نسبت داده است.

البتّه مرجع همه اینها یکى است؛ زیرا همان طور که خوانندگان در محلّش فرا گرفته‏اند همه افعال از آن خداست، و با این حال این افعال داراى مراتبى هستند که نسبت به هر مرتبه‏اى طایفه‏اى از موجودات بر حسب مراتب وجودشان اقدام به انجام آن مى‏کنند.

اخبار نیز شاهد وناظر به همین مطلبند:

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:

از ملک الموت پرسیده شد: چگونه در یک لحظه ارواح را قبض مى‏کنى در حالى که بعضى از آنها در مغرب است و بعضى در مشرق؟

ملک الموت پاسخ داد که: من این ارواح را به خود مى‏خوانم و آنها اجابت مى‏کنند. سپس حضرت ادامه داد: و ملک الموت گفت که: دنیا در میان دست‏هاى من همچون ظرفى است در میان دست‏هاى شما، هر آنچه که مى‏خواهید از آن مى‏خورید. و نیز دنیا در پیش من همچون درهمى است نزد شما، هر آن گونه که مى‏خواهید آن را به گردش در مى‏آورید. «14» و نیز آن حضرت در پاسخ کسى که این آیات و مرگ ناگهانى عدّه کثیر را عجیب مى‏دانست، فرمود:

خداوند تبارک و تعالى براى ملک الموت دستیارانى از ملائکه قرار داده است که آنان ارواح را قبض مى‏کنند، همان گونه که رئیس نگهبانان براى خود دستیارانى دارد و آنان را براى حوایج مختلف به کار مى‏گیرد. «15» بنابر این ملائکه، این اشخاص مختلف را توفّى مى‏کنند و ملک الموت علاوه بر آنهایى که خود قبض مى‏کند، افرادى را که ملائکه دستیارش توفّى کرده بودند تحویل مى‏گیرد و خداوند عز و جل نیز آنها را از ملک الموت توفّى مى‏نماید. «16»

6- فرشتگان باز پرس در قبر

حضرت در و مُنْکَرٍ و نَکیرٍ، و رُومانَ فَتَّانِ القُبُورِ اشاره به حساب قبر و مأموران‏ آن دارد. موقعیتى که بر هراى انسان پدید مى‏آید تا اعتقادات او آزمایش و تثبیت گردد.

خداوند در این باره مى‏فرماید:

یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فِى الْأَخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَآءُ» «17»

خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگى دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا مى‏دارد، و خدا ستمکاران [به آیاتش‏] را [به علت لجاجت و عنادشان‏] گمراه مى‏کند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش‏] انجام مى‏دهد.

از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره قول ثابت در آیه شریفه پرسیده شد؟

فرمود: مراد سؤال از مردگان در قبر است. «18» پرستش فرشتگان حق است و ایمان آوردن به آن از ضروریات و مسلّمات دین است.

تثبیت در دنیا و آخرت یعنى تثبیت در حیات دنیوى و در برزخ که هنگام سؤال به یکدیگر ارتباط دارد. خداى متعال کسى را که در حیات دنیوى ایمان و عقاید حقّه‏اش را تثبیت نموده است، در آخرت نیز در موقع سؤال ملکین، او را در عقایدش محکم نگه مى‏دارد، در نتیجه مى‏توان گفت: آنچه در برزخ از سؤال و جواب پیش مى‏آید در حقیقت ظهور باطن انسان مى‏باشد که در حیات دنیوى در حجاب بوده است.

حسابى که براى روح بعد از سؤال باز مى‏شود بر اساس افکار و عقاید اوست. اگر داراى افکار حق و عقاید حقه باشد در مسیر خاص قرار مى‏گیرد و اگر داراى عقاید باطل بود در شرایط و مسیر دیگرى مى‏افتد و اگر بافت عقیدتى صورت نگرفته است باز در شرایط مخصوصى حرکت مى‏کند، تا سرنوشت انسان در نظام برزخى حالت روشنى داشته باشد.

تفسیر نمونه در این زمینه مى‏نویسد:

«در روایات متعددى مى‏خوانیم که خداوند انسان را به هنگام ورود و در قبرش در برابر سؤالاتى که فرشتگان از هویت او مى‏کنند، بر خط ایمان ثابت نگاه مى‏دارد.

قال الصادق علیه السلام: إِنَّ الشَّیْطانَ لَیأْتِى الرَّجُلَ مِنْ اوْلِیائِنا عِنْدَ مُوتِهِ عَنْ یَمینِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ لِیُضلَّهُ عَمَّا هُوَ عَلَیهِ، فَیأبى‏ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ‏

یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فِى الْأَخِرَةِ» «19»

امام صادق علیه السلام فرمود: شیطان به هنگام مرگ به سراغ افراد با ایمان مى‏آید و از چپ و راست براى گمراهى او به وسوسه مى‏پردازد، امّا خداوند اجازه به او نمى‏دهد که مؤمن را گمراه کند. و این معنى است‏ یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ...

و اکثر مفسران طبق نقل قول مفسر بزرگ شیخ طبرسى در مجمع البیان همین تفسیر را پذیرفته‏اند. شاید به این علت که سراى آخرت نه جاى لغزش است، و نه جاى عمل، بلکه تنها محل برخورد با نتیجه‏ها است ولى در لحظه فرا رسیدن موت و حتى در عالم برزخ امکان لغزش کم و بیش وجود دارد و در همین جا است که لطف خداوند به یارى انسان مى‏شتابد و او را حفظ کرده و ثابت قدم مى‏دارد. «20»

رومان فتّان‏: فرشته‏اى است که قبل از نکیر و منکر به قبر میت وارد مى‏شود و اعمال دنیایى انسان را به او یادآورى مى‏کنند که به او مُنّبه هم گفته مى‏شود. او بر میت وارد مى‏شود و روح او را برمى‏گرداند و او را مى‏نشاند پس به او مى‏گوید: هر چه از نیکى و بدى دارى بنویس. میت مى‏گوید: با چه قلم و مرکبى بنویسم، پس به او مى‏گوید: انگشتان تو قلم توست و آب دهانت مرکب توست، پس میت مى‏گوید:

چه بنویسم؛ مرا نامه‏اى نیست. پس قسمتى از کفن او را پاره مى‏کند و مى‏گوید:

بنویس آنچه از نیکى‏ها در دنیا انجام داده‏اى. پس به گناه که مى‏رسد شرم مى‏کند و فرشته رومان به او مى‏گوید: اى خطاکار! آیا از آفریدگار شرم نکردى در حالى که در دنیا مرتکب مى‏شدى و اکنون از من حیا مى‏کنى؛ پس همه نیکى‏ها و بدى‏ها را مى‏نویسد، پس امر مى‏کند آن را بپیچ و مُهر بزن، پس میت مى‏گوید: به چه چیز آن را مهر کنم من ابزارى ندارم، پس مى‏گوید: با ناخنت تمامش کن. سپس آن را در گردنش مى‏اندازد تا روز قیامت همان طور که خداوند مى‏فرماید:

وَ کُلَّ إِنسنٍ أَلْزَمْنهُ طَآئِرَهُ فِى عُنُقِهِ‏وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ کِتبًا یَلْقهُ مَنشُورًا» «21»

و عمل هر انسانى را براى همیشه ملازم او نموده‏ایم، و روز قیامت نوشته‏اى را [که کتاب عمل اوست‏] براى او بیرون مى‏آوریم که آن را پیش رویش گشوده مى‏بیند.

سپس بعد از این فرشتگان منکر و نکیر وارد مى‏شوند.

فتّان‏: مبالغه در فتنه است و اصل فتنه در مورد آزمودن نقره با آتش است تا ناخالصى آن مشخص شود. و مقصود از فتّان القبور، آزمایش صاحب قبر محتاج است که ترس و تاریکى و تنهایى او را فراگرفته است و موقعیت پرسش از او در

محیط قبر به گونه‏اى است که نجاتى نیست مگر تقوا در خلوت‏ها. و فتّان قبر، صاحب قبر را آزمایش مى‏کند تا تکلیف او را براى مراحل بعدى روشن کند.

امام زین العابدین علیه السلام در این زمینه مى‏فرماید:

... وَ کانَ قَدْ اوْفَیْتَ أَجَلَکَ وَ قَبَضَ الْمَلَکُ رُوحَکَ وَصِرْتَ إِلَى مَنْزِلٍ وَحیداً، فَرَدَّ الَیْکَ فِیهِ رُوحَکَ، وَ اقْتَحَمَ عَلَیْکَ فِیهِ مَلَکَاکَ مُنْکَرٌ وَ نَکیرٌ لِمُساءَلَتِکَ وَ شَدِیدِ امْتِحانِکَ الَا وَ إنَّ أَوَّلَ ما یَسْالانِکَ عَنْ رَبِّکَ الَّذى‏ کُنْتُ تَعْبُدُه، وَ عَنْ نَبیِّکَ الَّذى‏ ارْسِلَ الَیْکَ وَ عَنْ دِینِکَ الَّذى‏ کُنْتَ تَدِینُ بِهِ وَ عَنْ کِتابِکَ الَّذى‏ کُنْتَ تَتْلُوهُ وَ عَنْ إِمامِکَ الَّذى‏ کُنْتَ تَتَوَلَّاهُ. ثُمَّ عَنْ عُمُرِکَ فیما أَفْنَیْتَهُ، وَ مالِکَ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبْتَهُ وَ فیما أَتْلَفْتَهُ، فَخُذْ حِذْرَکَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِکَ وَ أَعِدْ لِلْجَوابِ قَبْلَ الإِمْتِحانِ وَ المُسَاءَلَةِ وَ الأختِبارِ .... «22»

به زودى که عمرت به سر آید و فرشته جانت را بگیرد و تنها به سوى قبر رهسپار شوى و در آن جا جانت به تو بازگردانده شود و دو فرشته‏ات، منکر و نکیر، براى پرسش از تو و امتحان سخت وارد قبرت شوند.

بدان! نخستین پرسشى که آن دو از تو مى‏کنند درباره پروردگار توست که او را مى‏پرستیدى و درباره پیامبر تو که برایت فرستاده شده و درباره دینت که به آن باور داشتى و درباره کتابت که تلاوتش مى‏کردى و درباره امامت که ولایت او را داشتى. سپس از عمرت که آن را چگونه صرف کردى و دارایى‏ات که از کجا به دست آورى و در چه راه خرج کردى. پس، بهوش باش و براى خودت فکر کن و پیش از شروع امتحان و پرسش و آزمایش، خویشتن را براى جواب گویى آماده ساز.

براى اطلاعات بیشتر شرح برنامه مُنکر و نکیر و رومان، به کتاب با عظمت‏ «الکافى» باب سؤال و جواب قبر 3/ 239، و «بحار الانوار» جلد 6، باب احوال برزخ و قبر، و کتاب بسیار پر قیمت‏ «علم الیقین» فیض کاشانى، 2/ 879 مراجعه کنید.

7- فرشتگان مأمور بهشت و دوزخ‏

امام سجاد علیه السلام در فراز

«وَالطَّائِفینَ بِالبَیتِ المَعْمُورِ وَ مالِکٍ وَ الْخَزَنَةِ وَ رِضْوانَ وَ سَدَنَةِ الْجِنانِ»

به وجود گروهى از فرشتگان که به دور خانه حق مى‏گردند و صاحبان اداره کننده بهشت و دوزخ اشاره مى‏نماید.

«در قرآن کریم بارها از فرشتگان یاد شده، اما از میان آنها فقط از جبرئیل و میکائیل نام برده شده و از بقیه فرشتگان با اوصافشان یاد شده است. مانند: ملک الموت و کرام الکاتبین و السفرة الکرام البرَرَة و رقیب و عتید و مانند اینها ...

از صفات و اعمالى که خداوند سبحان در کلام خود درباره فرشتگان آورده و احادیث هم در این باب همراهى مى‏کند که عبارتند از:

اوّل: فرشتگان موجوداتى گرامى هستند که میان خداى متعال و عالم مشهود واسطه‏اند؛ زیرا هیچ حادثه یا رخداد و کوچک و بزرگى پیش نمى‏آید مگر این که فرشتگان در آن دستى دارند و یک یا چند فرشته بر آن گماشته‏اند. البته تنها نقش آنها در این زمینه، به جریان انداختن فرمان الهى در بسترش یا قرار دادن آن در جایگاهش مى‏باشد. چنانکه خداى متعال مى‏فرماید:

لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» «23»

در گفتار بر او پیشى نمى‏گیرند، و آنان فقط به فرمان او عمل مى‏کنند.

دوّم: از فرمان‏هاى خدا به آنان سرپیچى نمى‏کنند؛ چرا که فرشتگان از وجودى‏ مستقل و اراده‏اى مستقل برخوردار نیستند تا برخلاف خواست خداوند سبحان چیزى را بخواهند و لذا هیچ کارى را دست کم نمى‏گیرند و هیچ یک از فرمان‏هاى خدا را که به عهده‏شان گذاشته با تحریف یا کم و زیاد تغییر نمى‏دهند.

خداوند متعال مى‏فرماید: خدا را در آن‏چه به آنها فرمان دهد نافرمانى نمى‏کنند و هر چه به آنها دستور داده شود، انجام مى‏دهند.

سوّم: فرشتگان در عین آن که شمارشان فراوان است، مراتب متفاوتى دارند.

بعضى فرادست و بعضى فرودستند. چه آن که برخى از آنها دستور دهنده‏اند و اطاعت مى‏شوند و برخى مأمورند و امر او را اطاعت مى‏کنند. آن که دستور دهنده است به فرمان خدا دستور مى‏دهد و فرمان او را براى مأمور مى‏برد و آن که مأمور است مأمور به امر خداست و او را اطاعت مى‏کند. پس فرشتگان از خود هیچ اختیارى ندارند و هیچ کاره‏اند. خداى متعال در آیات قرآن مى‏فرماید:

وَ مَا مِنَّآ إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ» «24»

و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر این که براى او مقامى معین است.

مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ» «25»

آنجا مورد اطاعت [فرشتگان‏] و امین است.

قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُواْ الْحَقَّ» «26»

گویند: پروردگارتان چه گفت؟ مى‏گویند: حق گفت.

چهارم: فرشتگان مغلوب و مقهور نمى‏شوند؛ زیرا آنان به فرمان و خواست خدا کار مى‏کنند. که آیات ذیل بدان اشاره دارد:

وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِن شَىْ‏ءٍ فِى السَّموَ تِ وَ لَافِى الْأَرْضِ» «27»

و هیچ چیز در آسمان‏ها و زمین نیست که بتواند خدا را عاجز کند [تا از دسترس قدرت او بیرون رود].

وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى‏ أَمْرِهِ» «28»

و خدا بر کار خود چیره و غالب است.

إِنَّ اللَّهَ بلِغُ أَمْرِهِ» «29»

[و] خدا فرمان و خواسته‏اش را [به هر کس که بخواهد] مى‏رساند.

از این جا روشن مى‏شود که فرشتگان موجوداتى هستند که وجودشان از ماده جسمانى پیراسته مى‏باشد. ماده‏اى که در معرض زوال و فساد و تغییر است و خاصیتش این است که در حرکت به سمت غایت خود تدریجاً به کمال مى‏رسد و گاهى اوقات هم با موانع و آفاتى برخورد مى‏کند و از هدف محروم مى‏شود و پیش از رسیدن به آن از بین مى‏رود. «30»

پی نوشت ها:

____________________________

(1)- عنکبوت (29): 31.

(2)- عنکبوت (29): 32.

(3)- عنکبوت (29): 33.

(4)- عنکبوت (29): 34.

(5)- عنکبوت (29): 35.

(6)- حجر (15): 51- 55.

(7)- عبس (80): 11- 16.

(8)- انفطار (82): 10- 12.

(9)- ق (50): 17- 18.

(10)- الکافى: 2/ 429، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 1/ 57، باب 7، حدیث 120.

(11)- زمر (39): 42.

(12)- سجده (32): 11.

(13)- انعام (6): 61.

(14)- من لایحضره الفقیه: 1/ 134، حدیث 354؛ بحار الأنوار: 6/ 144، باب 5، حدیث 13.

(15)- من لایحضره الفقیه: 1/ 136، حدیث 368؛ بحار الأنوار: 6/ 144، باب 5، حدیث 15.

(16)- حیات پس از مرگ: 17. (17)- ابراهیم (14): 27.

(18)- بحار الأنوار: 6/ 228، باب 8، حدیث 29.

(19)- بحار الأنوار: 6/ 188، باب 7، حدیث 31؛ من لایحضره الفقیه: 1/ 134، حدیث 360.

(20)- تفسیر نمونه: 10/ 338- 339، ذیل آیه 27 سوره ابراهیم.

(21)- اسراء (17): 13.

(22)- بحار الأنوار: 6/ 223، باب 8، حدیث 24؛ الأمالى، شیخ صدوق: 503، حدیث 1.

(23)- انبیاء (21): 27.

(24)- صافّات (37): 164.

(25)- تکویر (81): 21.

(26)- سبأ (34): 23.

(27)- فاطر (35): 44.

(28)- یوسف (12): 21.

(29)- طلاق (65): 3.

(30)- تفسیر المیزان: 17/ 12، ذیل آیه 1 سوره فاطر.

منابع مقاله:

کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد سوم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

http://yekta.rozblog.com/post/15
برچسب‌ها:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید