انواع فرشتگان در قرآن مجید
- فرشتگان بلا و عذاب
«وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ» «1»
و زمانى که فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق] نزد ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود مىکنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند.
قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ» «2»
گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کسانى که در آنجا هستند، داناتریم، حتماً او و خانوادهاش را نجات مىدهیم، مگر همسرش را که از باقىماندگان خواهد بود.
وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ» «3»
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب [حضور] آنان [به صورت جوانانى آراسته] بدحال و بىطاقت شد، و گفتند: مترس و غمگین مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانوادهات هستیم، مگر همسرت را که از باقىماندگان خواهد بود.
إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ» «4»
ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتى که مرتکب مىشوند، عذاب سختى از آسمان نازل خواهیم کرد.
وَلَقَد تَّرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» «5»
[پس با عذاب آسمانى، شهر و اهلش را در هم کوبیدیم] و از آن شهر نشانهاى روشن [از سنگهایى که بر سر اهلش فرو باریدیم] براى مردمى که مىاندیشند، بر جاى گذاشتیم.
2- فرشتگان رحمت
«وَ نَبّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْرَ هِیمَ* إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلمًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ* قَالُواْ لَاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشّرُکَ بِغُلمٍ عَلِیمٍ* قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِى عَلَى أَن مَّسَّنِىَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشّرُونَ* قَالُواْ بَشَّرْنکَ بِالْحَقّ فَلَا تَکُن مّنَ الْقنِطِینَ» «6»
و نیز آنان را از مهمانان ابراهیم خبر ده.* هنگامى که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهیم] گفت: ما از شما ترسانیم.* گفتند: نترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهیم.* گفت: آیا با آن که پیرى به من رسید، مژدهام مىدهید؟ به چه مژده مىدهید؟* گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [که واقعشدنى است] مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش.
از آیات قرآن و روایات بسیار مهم و متقن اسلامى استفاده مىشود که اگر فرشتگان همراه با عنایات و رحمت حق از انسان پشتیبانى نکنند، زندگى و حیات آدمى از اضطراب و ناامنى و بلکه عوامل هلاکت و نابودى در امان نخواهد بود.
قسمتى از آرامش و امنیّت انسان و مصون ماندنش از بلا، مرهون عنایت حق توسط فرشتگان است.
3- فرشتگان پیام آور
سَفَره کِرام بَرَره، در رابطه با قرآن مجیدند که در سوره مبارکه عبس از آنان یاد شده:
کَلَّا إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ* فَمَن شَاءَ ذَکَرَهُ* فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ* مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ* بِأَیْدِی سَفَرَةٍ* کِرَامٍ بَرَرَةٍ» «7»
اینچنین [برخوردى شایسته] نیست، بىتردید این آیات قرآن مایه پند است.
* پس هرکه خواست از آن پند گیرد،* در صحیفههایى است ارزشمند* بلند مرتبه و پاکیزه* در دست سفیرانى* بزرگوار و نیکوکار.
مقامشان از این جهت والا است که عقل ونور محضند، و از این جهت نیکوکارند که انسانها از برکات وجودى آنان استفاده مىکنند.
4- فرشتگان نگهبان و کاتب اعمال
«وَإنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ* کِراماً کاتِبینَ* یَعْلَمُونَ مَاتَفْعَلُونَ» «8»
و بىتردید بر شما نگهبانانى گماشتهاند* بزرگوارانى نویسنده* که آنچه را [از خیر و شر] انجام مىدهید، مىدانند [و ضبط مىکنند.]
بدون شک خداوند بزرگ قبل از هر کس و بهتر از همه شاهد و ناظر اعمال آدمى است، ولى براى تأکید و احساس مسؤولیّت بیشتر انسان، مراقبان زیادى بر او گمارده که یک گروه از آنان همین فرشتگانند.
إذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ* مایَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إلّا لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» «9»
[یاد کن] دو فرشتهاى را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط مىکنند.* هیچ سخنى را به زبان نمىگوید جز این که نزد آن [براى نوشتن و حفظش] نگهبانى آماده است.
از موسى بن جعفر علیه السلام سؤال شد: دو فرشتهاى که مأمور ثبت اعمال انسانند، آیا از اراده و تصمیم باطنى او به هنگام گناه یا کار نیک نیز با خبر مىشوند؟
حضرت فرمود: آیا بوى چاه فاضلاب و عطر یکى است؟ راوى گفت: نه! امام فرمود: هنگامى که انسان نیّت کار خوب کند نفسش خوشبو مىشود. فرشتهاى که در سمت راست است به فرشته سمت چپ مىگوید: برخیز که او اراده کار نیک کرده است. و هنگامى که آن را انجام داد، زبان آن انسان، قلم فرشته و آب دهانش مرکّب او مىشود و آن را ثبت مىکند.
امّا هنگامى که اراده گناهى مىکند نفسش بدبو مىشود. فرشته طرف چپ به فرشته سمت راست مىگوید: برخیز که او اراده معصیت کرده. و هنگامى که آن را انجام مىدهد زبانش قلم آن فرشته و آب دهانش مرکّب اوست و آن را مىنویسد. «10»
5- فرشتگان مرگ
خداوند عزیز در قرآن مجید فرموده:
اللّهُ یَتَوَفَّى الْأنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیتٍ لّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» «11»
و خداست که روح [مردم] را هنگام مرگشان به طور کامل مىگیرد، و روحى را که [صاحبش] نمرده است نیز به هنگام خوابش [مىگیرد]، پس روح کسى که مرگ را بر او حکم کرده نگه مىدارد، [و به بدن باز نمىگرداند] و دیگر روح را تا سرآمدى معین باز مىفرستد؛ مسلماً در این [واقعیت] براى مردمى که مىاندیشند، نشانههایى [بر قدرت خدا] ست.
در این آیه توفّى را به خود نسبت داده، و در آیه:
قُلْ یَتَوَفّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذى وُکِّلَ بِکُمْ» «12»
بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده است [روح] شما را مىگیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مىشوید.
توفّى را به ملک الموت نسبت داده و در آیه:
حَتّى إذا جاءَ أحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لایُفَرِّطُونَ» «13»
و اوست که بر بندگانش چیره و غالب است، و همواره نگهبانانى [از فرشتگان] براى [حفاظتِ] شما [از حوادث و بلاها] مىفرستد تا هنگامى که یکى از شما را مرگ در رسد [در این وقت] فرستادگان ما جانش را مىگیرند؛ و آنان [در مأموریت خود] کوتاهى نمىکنند.
توفّى را به ملائکه فرستاده شده نسبت داده است.
البتّه مرجع همه اینها یکى است؛ زیرا همان طور که خوانندگان در محلّش فرا گرفتهاند همه افعال از آن خداست، و با این حال این افعال داراى مراتبى هستند که نسبت به هر مرتبهاى طایفهاى از موجودات بر حسب مراتب وجودشان اقدام به انجام آن مىکنند.
اخبار نیز شاهد وناظر به همین مطلبند:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
از ملک الموت پرسیده شد: چگونه در یک لحظه ارواح را قبض مىکنى در حالى که بعضى از آنها در مغرب است و بعضى در مشرق؟
ملک الموت پاسخ داد که: من این ارواح را به خود مىخوانم و آنها اجابت مىکنند. سپس حضرت ادامه داد: و ملک الموت گفت که: دنیا در میان دستهاى من همچون ظرفى است در میان دستهاى شما، هر آنچه که مىخواهید از آن مىخورید. و نیز دنیا در پیش من همچون درهمى است نزد شما، هر آن گونه که مىخواهید آن را به گردش در مىآورید. «14» و نیز آن حضرت در پاسخ کسى که این آیات و مرگ ناگهانى عدّه کثیر را عجیب مىدانست، فرمود:
خداوند تبارک و تعالى براى ملک الموت دستیارانى از ملائکه قرار داده است که آنان ارواح را قبض مىکنند، همان گونه که رئیس نگهبانان براى خود دستیارانى دارد و آنان را براى حوایج مختلف به کار مىگیرد. «15» بنابر این ملائکه، این اشخاص مختلف را توفّى مىکنند و ملک الموت علاوه بر آنهایى که خود قبض مىکند، افرادى را که ملائکه دستیارش توفّى کرده بودند تحویل مىگیرد و خداوند عز و جل نیز آنها را از ملک الموت توفّى مىنماید. «16»
6- فرشتگان باز پرس در قبر
حضرت در و مُنْکَرٍ و نَکیرٍ، و رُومانَ فَتَّانِ القُبُورِ اشاره به حساب قبر و مأموران آن دارد. موقعیتى که بر هراى انسان پدید مىآید تا اعتقادات او آزمایش و تثبیت گردد.
خداوند در این باره مىفرماید:
یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فِى الْأَخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَآءُ» «17»
خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگى دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا مىدارد، و خدا ستمکاران [به آیاتش] را [به علت لجاجت و عنادشان] گمراه مىکند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش] انجام مىدهد.
از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره قول ثابت در آیه شریفه پرسیده شد؟
فرمود: مراد سؤال از مردگان در قبر است. «18» پرستش فرشتگان حق است و ایمان آوردن به آن از ضروریات و مسلّمات دین است.
تثبیت در دنیا و آخرت یعنى تثبیت در حیات دنیوى و در برزخ که هنگام سؤال به یکدیگر ارتباط دارد. خداى متعال کسى را که در حیات دنیوى ایمان و عقاید حقّهاش را تثبیت نموده است، در آخرت نیز در موقع سؤال ملکین، او را در عقایدش محکم نگه مىدارد، در نتیجه مىتوان گفت: آنچه در برزخ از سؤال و جواب پیش مىآید در حقیقت ظهور باطن انسان مىباشد که در حیات دنیوى در حجاب بوده است.
حسابى که براى روح بعد از سؤال باز مىشود بر اساس افکار و عقاید اوست. اگر داراى افکار حق و عقاید حقه باشد در مسیر خاص قرار مىگیرد و اگر داراى عقاید باطل بود در شرایط و مسیر دیگرى مىافتد و اگر بافت عقیدتى صورت نگرفته است باز در شرایط مخصوصى حرکت مىکند، تا سرنوشت انسان در نظام برزخى حالت روشنى داشته باشد.
تفسیر نمونه در این زمینه مىنویسد:
«در روایات متعددى مىخوانیم که خداوند انسان را به هنگام ورود و در قبرش در برابر سؤالاتى که فرشتگان از هویت او مىکنند، بر خط ایمان ثابت نگاه مىدارد.
قال الصادق علیه السلام: إِنَّ الشَّیْطانَ لَیأْتِى الرَّجُلَ مِنْ اوْلِیائِنا عِنْدَ مُوتِهِ عَنْ یَمینِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ لِیُضلَّهُ عَمَّا هُوَ عَلَیهِ، فَیأبى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ
یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فِى الْأَخِرَةِ» «19»
امام صادق علیه السلام فرمود: شیطان به هنگام مرگ به سراغ افراد با ایمان مىآید و از چپ و راست براى گمراهى او به وسوسه مىپردازد، امّا خداوند اجازه به او نمىدهد که مؤمن را گمراه کند. و این معنى است یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ...
و اکثر مفسران طبق نقل قول مفسر بزرگ شیخ طبرسى در مجمع البیان همین تفسیر را پذیرفتهاند. شاید به این علت که سراى آخرت نه جاى لغزش است، و نه جاى عمل، بلکه تنها محل برخورد با نتیجهها است ولى در لحظه فرا رسیدن موت و حتى در عالم برزخ امکان لغزش کم و بیش وجود دارد و در همین جا است که لطف خداوند به یارى انسان مىشتابد و او را حفظ کرده و ثابت قدم مىدارد. «20»
رومان فتّان: فرشتهاى است که قبل از نکیر و منکر به قبر میت وارد مىشود و اعمال دنیایى انسان را به او یادآورى مىکنند که به او مُنّبه هم گفته مىشود. او بر میت وارد مىشود و روح او را برمىگرداند و او را مىنشاند پس به او مىگوید: هر چه از نیکى و بدى دارى بنویس. میت مىگوید: با چه قلم و مرکبى بنویسم، پس به او مىگوید: انگشتان تو قلم توست و آب دهانت مرکب توست، پس میت مىگوید:
چه بنویسم؛ مرا نامهاى نیست. پس قسمتى از کفن او را پاره مىکند و مىگوید:
بنویس آنچه از نیکىها در دنیا انجام دادهاى. پس به گناه که مىرسد شرم مىکند و فرشته رومان به او مىگوید: اى خطاکار! آیا از آفریدگار شرم نکردى در حالى که در دنیا مرتکب مىشدى و اکنون از من حیا مىکنى؛ پس همه نیکىها و بدىها را مىنویسد، پس امر مىکند آن را بپیچ و مُهر بزن، پس میت مىگوید: به چه چیز آن را مهر کنم من ابزارى ندارم، پس مىگوید: با ناخنت تمامش کن. سپس آن را در گردنش مىاندازد تا روز قیامت همان طور که خداوند مىفرماید:
وَ کُلَّ إِنسنٍ أَلْزَمْنهُ طَآئِرَهُ فِى عُنُقِهِوَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ کِتبًا یَلْقهُ مَنشُورًا» «21»
و عمل هر انسانى را براى همیشه ملازم او نمودهایم، و روز قیامت نوشتهاى را [که کتاب عمل اوست] براى او بیرون مىآوریم که آن را پیش رویش گشوده مىبیند.
سپس بعد از این فرشتگان منکر و نکیر وارد مىشوند.
فتّان: مبالغه در فتنه است و اصل فتنه در مورد آزمودن نقره با آتش است تا ناخالصى آن مشخص شود. و مقصود از فتّان القبور، آزمایش صاحب قبر محتاج است که ترس و تاریکى و تنهایى او را فراگرفته است و موقعیت پرسش از او در
محیط قبر به گونهاى است که نجاتى نیست مگر تقوا در خلوتها. و فتّان قبر، صاحب قبر را آزمایش مىکند تا تکلیف او را براى مراحل بعدى روشن کند.
امام زین العابدین علیه السلام در این زمینه مىفرماید:
... وَ کانَ قَدْ اوْفَیْتَ أَجَلَکَ وَ قَبَضَ الْمَلَکُ رُوحَکَ وَصِرْتَ إِلَى مَنْزِلٍ وَحیداً، فَرَدَّ الَیْکَ فِیهِ رُوحَکَ، وَ اقْتَحَمَ عَلَیْکَ فِیهِ مَلَکَاکَ مُنْکَرٌ وَ نَکیرٌ لِمُساءَلَتِکَ وَ شَدِیدِ امْتِحانِکَ الَا وَ إنَّ أَوَّلَ ما یَسْالانِکَ عَنْ رَبِّکَ الَّذى کُنْتُ تَعْبُدُه، وَ عَنْ نَبیِّکَ الَّذى ارْسِلَ الَیْکَ وَ عَنْ دِینِکَ الَّذى کُنْتَ تَدِینُ بِهِ وَ عَنْ کِتابِکَ الَّذى کُنْتَ تَتْلُوهُ وَ عَنْ إِمامِکَ الَّذى کُنْتَ تَتَوَلَّاهُ. ثُمَّ عَنْ عُمُرِکَ فیما أَفْنَیْتَهُ، وَ مالِکَ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبْتَهُ وَ فیما أَتْلَفْتَهُ، فَخُذْ حِذْرَکَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِکَ وَ أَعِدْ لِلْجَوابِ قَبْلَ الإِمْتِحانِ وَ المُسَاءَلَةِ وَ الأختِبارِ .... «22»
به زودى که عمرت به سر آید و فرشته جانت را بگیرد و تنها به سوى قبر رهسپار شوى و در آن جا جانت به تو بازگردانده شود و دو فرشتهات، منکر و نکیر، براى پرسش از تو و امتحان سخت وارد قبرت شوند.
بدان! نخستین پرسشى که آن دو از تو مىکنند درباره پروردگار توست که او را مىپرستیدى و درباره پیامبر تو که برایت فرستاده شده و درباره دینت که به آن باور داشتى و درباره کتابت که تلاوتش مىکردى و درباره امامت که ولایت او را داشتى. سپس از عمرت که آن را چگونه صرف کردى و دارایىات که از کجا به دست آورى و در چه راه خرج کردى. پس، بهوش باش و براى خودت فکر کن و پیش از شروع امتحان و پرسش و آزمایش، خویشتن را براى جواب گویى آماده ساز.
براى اطلاعات بیشتر شرح برنامه مُنکر و نکیر و رومان، به کتاب با عظمت «الکافى» باب سؤال و جواب قبر 3/ 239، و «بحار الانوار» جلد 6، باب احوال برزخ و قبر، و کتاب بسیار پر قیمت «علم الیقین» فیض کاشانى، 2/ 879 مراجعه کنید.
7- فرشتگان مأمور بهشت و دوزخ
امام سجاد علیه السلام در فراز
«وَالطَّائِفینَ بِالبَیتِ المَعْمُورِ وَ مالِکٍ وَ الْخَزَنَةِ وَ رِضْوانَ وَ سَدَنَةِ الْجِنانِ»
به وجود گروهى از فرشتگان که به دور خانه حق مىگردند و صاحبان اداره کننده بهشت و دوزخ اشاره مىنماید.
«در قرآن کریم بارها از فرشتگان یاد شده، اما از میان آنها فقط از جبرئیل و میکائیل نام برده شده و از بقیه فرشتگان با اوصافشان یاد شده است. مانند: ملک الموت و کرام الکاتبین و السفرة الکرام البرَرَة و رقیب و عتید و مانند اینها ...
از صفات و اعمالى که خداوند سبحان در کلام خود درباره فرشتگان آورده و احادیث هم در این باب همراهى مىکند که عبارتند از:
اوّل: فرشتگان موجوداتى گرامى هستند که میان خداى متعال و عالم مشهود واسطهاند؛ زیرا هیچ حادثه یا رخداد و کوچک و بزرگى پیش نمىآید مگر این که فرشتگان در آن دستى دارند و یک یا چند فرشته بر آن گماشتهاند. البته تنها نقش آنها در این زمینه، به جریان انداختن فرمان الهى در بسترش یا قرار دادن آن در جایگاهش مىباشد. چنانکه خداى متعال مىفرماید:
لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» «23»
در گفتار بر او پیشى نمىگیرند، و آنان فقط به فرمان او عمل مىکنند.
دوّم: از فرمانهاى خدا به آنان سرپیچى نمىکنند؛ چرا که فرشتگان از وجودى مستقل و ارادهاى مستقل برخوردار نیستند تا برخلاف خواست خداوند سبحان چیزى را بخواهند و لذا هیچ کارى را دست کم نمىگیرند و هیچ یک از فرمانهاى خدا را که به عهدهشان گذاشته با تحریف یا کم و زیاد تغییر نمىدهند.
خداوند متعال مىفرماید: خدا را در آنچه به آنها فرمان دهد نافرمانى نمىکنند و هر چه به آنها دستور داده شود، انجام مىدهند.
سوّم: فرشتگان در عین آن که شمارشان فراوان است، مراتب متفاوتى دارند.
بعضى فرادست و بعضى فرودستند. چه آن که برخى از آنها دستور دهندهاند و اطاعت مىشوند و برخى مأمورند و امر او را اطاعت مىکنند. آن که دستور دهنده است به فرمان خدا دستور مىدهد و فرمان او را براى مأمور مىبرد و آن که مأمور است مأمور به امر خداست و او را اطاعت مىکند. پس فرشتگان از خود هیچ اختیارى ندارند و هیچ کارهاند. خداى متعال در آیات قرآن مىفرماید:
وَ مَا مِنَّآ إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ» «24»
و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر این که براى او مقامى معین است.
مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ» «25»
آنجا مورد اطاعت [فرشتگان] و امین است.
قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُواْ الْحَقَّ» «26»
گویند: پروردگارتان چه گفت؟ مىگویند: حق گفت.
چهارم: فرشتگان مغلوب و مقهور نمىشوند؛ زیرا آنان به فرمان و خواست خدا کار مىکنند. که آیات ذیل بدان اشاره دارد:
وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِن شَىْءٍ فِى السَّموَ تِ وَ لَافِى الْأَرْضِ» «27»
و هیچ چیز در آسمانها و زمین نیست که بتواند خدا را عاجز کند [تا از دسترس قدرت او بیرون رود].
وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ» «28»
و خدا بر کار خود چیره و غالب است.
إِنَّ اللَّهَ بلِغُ أَمْرِهِ» «29»
[و] خدا فرمان و خواستهاش را [به هر کس که بخواهد] مىرساند.
از این جا روشن مىشود که فرشتگان موجوداتى هستند که وجودشان از ماده جسمانى پیراسته مىباشد. مادهاى که در معرض زوال و فساد و تغییر است و خاصیتش این است که در حرکت به سمت غایت خود تدریجاً به کمال مىرسد و گاهى اوقات هم با موانع و آفاتى برخورد مىکند و از هدف محروم مىشود و پیش از رسیدن به آن از بین مىرود. «30»
پی نوشت ها:
____________________________
(1)- عنکبوت (29): 31.
(2)- عنکبوت (29): 32.
(3)- عنکبوت (29): 33.
(4)- عنکبوت (29): 34.
(5)- عنکبوت (29): 35.
(6)- حجر (15): 51- 55.
(7)- عبس (80): 11- 16.
(8)- انفطار (82): 10- 12.
(9)- ق (50): 17- 18.
(10)- الکافى: 2/ 429، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 1/ 57، باب 7، حدیث 120.
(11)- زمر (39): 42.
(12)- سجده (32): 11.
(13)- انعام (6): 61.
(14)- من لایحضره الفقیه: 1/ 134، حدیث 354؛ بحار الأنوار: 6/ 144، باب 5، حدیث 13.
(15)- من لایحضره الفقیه: 1/ 136، حدیث 368؛ بحار الأنوار: 6/ 144، باب 5، حدیث 15.
(16)- حیات پس از مرگ: 17. (17)- ابراهیم (14): 27.
(18)- بحار الأنوار: 6/ 228، باب 8، حدیث 29.
(19)- بحار الأنوار: 6/ 188، باب 7، حدیث 31؛ من لایحضره الفقیه: 1/ 134، حدیث 360.
(20)- تفسیر نمونه: 10/ 338- 339، ذیل آیه 27 سوره ابراهیم.
(21)- اسراء (17): 13.
(22)- بحار الأنوار: 6/ 223، باب 8، حدیث 24؛ الأمالى، شیخ صدوق: 503، حدیث 1.
(23)- انبیاء (21): 27.
(24)- صافّات (37): 164.
(25)- تکویر (81): 21.
(26)- سبأ (34): 23.
(27)- فاطر (35): 44.
(28)- یوسف (12): 21.
(29)- طلاق (65): 3.
(30)- تفسیر المیزان: 17/ 12، ذیل آیه 1 سوره فاطر.
منابع مقاله:
کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد سوم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
http://yekta.rozblog.com/post/15