کربلا، عرصه حضور جوانان دلباخته شهادت و ایثار است. حضوری که همراه با حماسه های ماندگار و شور آفرین است. جوانان هاشمی و غیر هاشمی همواره در کنار امام حسین ـ علیه السلام ـ حامی استواری برای آن حضرت و اهل بیت امام ـ علیه السلام ـ بود و تا آخرین لحظه، امام خویش را تنها نگذاشتند. قرائن و مشخصات موجود، گواه بر این است که بسیاری از یاران هاشمی و نیز غیر هاشمی، جوان بوده اند که در لا به لای متون تاریخی، گاه اشاره هایی از این واقعیت به چشم می خورد. اکنون به یاران جوان امام ـ علیه السلام ـ که منابع کهن تاریخی به جوان بودن آن ها تاکید کرده اند، اشاره می شود:
1. ابراهیم بن علی ـ علیه السلام ـ : او از فرزندان علی ـ علیه السلام ـ و از شهدای کربلا است،[1] ابراهیم به هنگام شهادت، 20 ساله بود.
2. جعفر بن عقیل: جعفر در سن 22 سالگی[2] در حماسه کربلا شرکت کرد و در کنار برادرانش جنگید. او پانزده نفر از دشمنان را کشته[3] و سپس به شهادت رسید.[4]
3. جعفر بن علی: مادر وی ام البنین است و به هنگام تولد، امام علی ـ علیه السلام ـ نام فرزند خود را به پاس برادرش، جعفر طیار، جعفر نامید. او در سن نوزده ـ یا بیست و یک ـ سالگی در کربلا حاضر بود و در کنار برادرانش جنگید. جعفر سپس به دست خولی بن یزید به شهادت رسید.[5]
4. سیف بن حارث و مالک جابری: سیف به همراه «مالک جابری» ـ که عمو زاده اش بود ـ و غلامشان «شبیب» به حضور امام آمدند. آن دو جوان، روز عاشورا، چون تنهایی و مظلومیت امام را دیدند، گریان نزد امام آمدند. امام حسین ـ علیه السلام ـ از آنان پرسید، چرا گریه می کنید؟ به خدا من امید دارم که بعد از ساعتی، خرسند شوید. آنان گفتند: فدایت شویم، برای خود گریه نمی کنیم، گریه ما برای شماست... آن دو، همراه هم و پس از شهادت حنظله، آماده رزم شدند و به او درود فرستادند و امام نیز در حق آنان دعا نمود. آن دو با هم جنگیدند و به فیض شهادت نایل شدند.[6]
5. عبد الله بن علی: مادر وی ام البنین و هشت سال پس از تولد برادرش عباس به دنیا آمد. عبد الله در سن 25 سالگی در حماسه کربلا حضور یافت.[7] او در آب رسانی به خیمه ها برادرش ابو الفضل را همراهی می کرد. چون اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ و برخی از هاشمیان به شهادت رسیدند، عباس ـ علیه السلام ـ به برادران مادری خود که عبد الله، جعفر و عثمان بودند، فرمود: ای فرزندان مادر به پیش تازید تا جنگیدن شما را نظاره کنم. نخست عبد الله در خواست عباس را در یاری امام پاسخ گفت و به سمت میدان رفت.[8] و به دست هانی بن ثبیت حضرمی، به شهادت رسید.[9]
6. عبد الله بن مسلم بن عقیل: مادر عبد الله، رقیه دختر علی ـ علیه السلام ـ است. او پس از علی اکبر به میدان رفت.[10] در میدان جنگ «عمر بن صبیح صدائی» به مقابل او رفت و ابتدا تیری به پیشانی و سپس تیر دیگری به قلبش زد. در آن حال، عبدالله بر زمین افتاد و کوفیان وی را محاصره کرده به شهادت رساندند. سن عبدالله بن مسلم به هنگام شهادت 26 ساله بود.[11]
7. عثمان بن علی ـ علیه السلام ـ : عثمان، فرزند ام البنین و دو سال پس از برادرش عبد الله به دنیا آمد. او در حماسه عاشورا 23 سال داشت[12] و با تیری که خولی بن یزید پرتاب کرد از اسب افتاد، و به دست مردی از بنی دارم به شهادت رسید.[13]
8. علی بن حسین (علی اکبر): مادر علی اکبر، لیلی دختر «ابن مرة بن عروة ثفقی» است سن او را در حماسه کربلا جوانی 18 ـ 27 و 31 ساله نوشته اند.[14] علی اکبر نخستین فرد هاشمی بود که به سوی میدان رزم رفت. او چون شهادت همه یاران پدر را دید، نزد پدر آمد و اجازه میدان خواست، امام به او اجازه داد. علی اکبر آن گاه به سپاه دشمن حمله برد و جنگ سختی کرد و بسیاری از دشمنان را کشت.[15]
9. امام زین العابدین (علی اوسط): امام زین العابدین به سال 38 ق به دنیا آمد. مادرش «شهربانو» دختر یزگرد، شاه ایران بود.[16] امام زین العابدین در آن ایام به شدت بیمار گردید. او در حماسه کربلا، جوانی 23 ساله بود.[17]
10. محمد اصغر بن علی ـ علیه السلام ـ :
نام مادر محمد اصغر لیلی بنت مسعود ثقیفه است. [18] کنیه او «ابوبکر» بوده است. وی در کربلا 25 سال از عمرش گذشته بود.[19] او در روز عاشورا به میدان رزم رفت و رجزی خواند و توسط مردی از قبیله همدان به شهادت رسید.
11. محمد بن ابی سعید بن عقیل: محمد بن ابی سعید، پس از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ به میدان آمد، به گفته حمید بن مسلم وقتی امام ـ علیه السلام ـ به شهادت رسید جوانی از خیمه بیرون آمد و در حالی که نگران به نظر می رسید به سمت راست و چپ خود نگریست. سواری به او حمله برد و ضربتی به او زد. از نام و نشانش پرسیدم، گفتند او محمد بن ابی سعید است از نام و نشان قاتلین پرسیدم، گفتند: «لقیط بن ایاس جهنی» است. [20]
12. محمد بن مسلم بن عقیل: محمد بن مسلم، به همراه جمعی از هاشمیان، پس از شهادت «عبد الله بن مسلم» به سوی دشمن حمله برد. او در این حمله که 27 سال از عمرش می گذشت، به شهادت رسید.[21]
13. حسن بن حسن (مثنی): کنیه او، ابو محمد و مادرش «خوله دختر منظور فزاریه» است.[22] حسن مثنی در حماسه عاشورا، 17 ساله بود.
امام حسین ـ علیه السلام ـ یکی از دو دختر خود ـ سکینه و فاطمه ـ رابرای ازدواج به او پیشنهاد کرد و فرمود: هر کدام را که دوست داری، انتخاب کن. حسن از پاسخ دادن، حیا کرد. آن گاه فرمود: برای تو فاطمه را بر می گزینم، همانا او بیشترین شباهت را با مادرم زهرا ـ سلام الله علیها ـ دارد. سپس او را به ازدواج حسن در آورد.[23] حسن مثنی در روز عاشورا در مبارزه با دشمن، هفده نفر را کشت. او در این نبرد هیجده زخم برداشت و دست راستش قطع شد و به زمین افتاد. او در میان اسیرانی بود که به کوفه آورده شدند، سپس دایی اش او را از میان اسیران جدا کرد و به مداوای وی پرداخت و سپس، حسن مثنی را به مدینه برد.[24]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عبد ربه اندلسی، العقد الفرید، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403، ج 5، ص 134.
[2] . بیهقی، لباب الانساب، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، 1410 ق، ج 1، ص 397.
[3] . ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، بی تا، ج 4، ص 105.
[4] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1413 هـ.ق، ج 3، ص 331.
[5] . اصفهانی، ابو الفرج، مقاتل الطالبین، قم، مکتبه الشریف الرضی، 1418 ق، ص 88.
[6] . ابن مخنف، وقعه الطف، تحقیق، یوسفی، محمد هادی، قم، جامعه مدرسین، 1367 ش، ص 234.
[7] . شیخ طوسی، رجال، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1415 هـ.ق، ص 76.
[8] . شیخ مفید، الارشاد، قم، موسسه ال البیت، 1413ق، ج2، ص 109.
[9] . ابن شهر آشوب، پیشین، ج 4، ص 107.
[10] . سماوی، طاهر، ابصار العین، تحقیق، محمد جعفر طبسی، قم، مرکز الدراسات الاسلامیه، 1419ق، ص 91.
[11] . بیهقی، پیشین، ج 1، ص 182.
[12] . سماوی، طاهر، پیشین، ص 68.
[13] . شیخ مفید، پیشین، ج 2، ص 109.
[14] . همان، ص 106.
[15] . سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چاپ اول، 1378 ش، ص 131.
[16] . شیخ مفید، پیشین، ج 2، ص 137.
[17] . ابن ادریس حلی، سرائر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1375 ش، ج 1، ص 654.
[18] . سماوی، طاهر، پیشین، ص 70.
[19] . بیهقی، پیشین، ج 1، ص 397.
[20] . سماوی، طاهر، پیشین، ص 91.
[21] . همان، ص 90.
[22] . شیخ مفید، پیشین، ج 2، ص 20 ـ 26.
[23] . ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، تهران، منشورات اعلمی، 1350 ش، ج 2، ص 750.
[24] . همان، ص 750.
http://www.andisheqom.com/