در حال تنگدستی چطور انفاق کنیم؟!
۱۳۹۴-۰۸-۳۰
انفاق

روزى یکى از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام علیه السلام را زخمى کرد. امام به او نگاهى کرد. او دریافت که امام ناراحت شده است. بلافاصله گفت: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»، امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم. او دوباره گفت: «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»، امام فرمود: ترا عفو کردم. او گفت: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى.

الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ . (آل عمران ـ 134)

همانان که در فراخى و تنگى انفاق مى‏ کنند و خشم خود را فرو مى ‏برند و از مردم در مى ‏گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.

این آیه، به دنبال محکوم کردن ربا در آیات قبل، از انفاق و عفو و گذشت و تعاون تمجید مى ‏کند.

سیماى پرهیزگاران‏

از آنجا که در آیه قبل وعده بهشت جاویدان به پرهیزگاران داده شده در این آیه پرهیزگاران را معرفى مى‏ کند و چند صفت از اوصاف عالى و انسانى براى آنها ذکر نموده است:

1- آنها در همه حال انفاق مى ‏کنند

چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند (الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ)

آنها با این عمل ثابت مى ‏کنند که روح کمک به دیگران و نیکوکارى در جان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل تحت هر شرائطى اقدام به اینکار مى ‏کنند.

روشن است که انفاق در حال وسعت به تنهایى نشانه نفوذ کامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش مى ‏کنند نشان می دهند که این صفت در آنها ریشه ‏دار است.

ممکن است گفته شود انسان در حال تنگدستى چگونه مى ‏تواند انفاق کند؟

پاسخ این سوال روشن است: زیرا اولاً افراد تنگدست نیز به مقدار توانایى مى ‏توانند در راه کمک بدیگران انفاق کنند، و ثانیاً انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هرگونه موهبت خدادادى را شامل مى‏ شود؛ خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر، و به این ترتیب خداوند مى ‏خواهد روح گذشت و فداکارى و سخاوت را حتى در نفوس مستمندان جاى دهد تا از رذائل اخلاقى فراوانى که از "بخل" سرچشمه مى ‏گیرد بر کنار بمانند.

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ بنده‏اى نیست که خشم خود را فرو ببرد، مگر آنکه خداوند عزّت او را در دنیا و آخرت فزونى بخشد. خداوند فرمود: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»، «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» این پاداش فروبردن آن خشم است.

آنها که انفاق هاى کوچک را در راه خدا ناچیز مى ‏انگارند براى این است که هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار می دهند، وگرنه اگر همین کمک هاى جزئى را در کنار هم قرار دهیم و مثلاً اهل یک مملکت اعم از فقیر و غنى هر کدام مبلغ ناچیزى براى کمک به بندگان خدا انفاق کنند و براى پیشبرد اهداف اجتماعى مصرف نمایند، کارهاى بزرگى به وسیله آن مى‏توانند انجام دهند، علاوه بر این اثر معنوى و اخلاقى انفاق بستگى به حجم انفاق و زیادى آن ندارد و در هر حال عاید انفاق کننده مى‏شود.

جالب توجه اینکه در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران" انفاق" ذکر شده، زیرا این آیات نقطه مقابل صفاتى را که درباره رباخواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان مى ‏کند، به علاوه گذشت از مال و ثروت آنهم در حال خوشى و تنگدستى روشن ترین نشانه مقام تقوا است.

2- آنها بر خشم خود مسلطند (وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ)

حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات است و اگر جلوى آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگى و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خود- نمایى مى‏ کند، و بسیارى از جنایات و تصمیم هاى خطرناکى که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالى انجام مى ‏شود، و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزکاران را فرو بردن خشم معرفى کرده است.

پیغمبر اکرم مى ‏فرماید: من کظم غیظا و هو قادر على انفاذه ملأه اللَّه امنا و ایمانا". " آن کس که خشم خود را فرو ببرد با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر مى‏ کند"-

این حدیث مى ‏رساند که فرو بردن خشم اثر فوق العاده‏اى در تکامل معنوى انسان و تقویت روح ایمان دارد.

ببخشید و رهایش کنید

3- آنها از خطاى مردم مى ‏گذرند (وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ)

فرو بردن خشم بسیار خوب است اما به تنهایى کافى نیست زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان ریشه کن نکند، در این حال براى پایان دادن به- حالت عداوت باید "کظم غیظ" توأم با "عفو و بخشش" گردد، لذا به دنبال صفت عالى خویشتن ‏دارى و فرو بردن خشم، مسئله عفو و گذشت را بیان نموده، البته منظور گذشت و عفو از کسانى است که شایسته آنند نه دشمنان خون‏ آشامى که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مى‏ شود.

4- آنها نیکوکارند (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)

در اینجا اشاره به مرحله عالی تر از عفو شده که همچون یک سلسله مراتب تکاملى پشت سر هم قرار گرفته‏اند و آن این است که انسان نه تنها باید خشم خود را فرو برد و با عفو و گذشت کینه را از دل خود بشوید، بلکه با نیکى کردن در برابر بدى (آنجا که شایسته است) ریشه دشمنى را در دل طرف نیز بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند؛ به طورى که در آینده چنان صحنه‏اى تکرار نشود، به طور خلاصه نخست دستور به خویشتن ‏دارى در برابر خشم، و پس از آن دستور به شستن قلب خود، و سپس دستور به شستن قلب طرف مى ‏دهد.

یک واقعه‏ى تاریخى‏

آورده‏اند: روزى یکى از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام علیه السلام را زخمى کرد. امام به او نگاهى کرد. او دریافت که امام ناراحت شده است. بلافاصله گفت: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»، امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم. او دوباره گفت: «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»، امام فرمود: ترا عفو کردم. او گفت: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى. (تفسیر مجمع البیان و روح البیان)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ بنده‏اى نیست که خشم خود را فرو ببرد، مگر آنکه خداوند عزّت او را در دنیا و آخرت فزونى بخشد. خداوند فرمود: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»، «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» این پاداش فروبردن آن خشم است. (کافى، ج 2، ص 110)

پیغمبر اکرم مى‏فرماید: من کظم غیظا و هو قادر على انفاذه ملأه اللَّه امنا و ایمانا". " آن کس که خشم خود را فرو ببرد با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر مى‏کند"- این حدیث مى‏رساند که فرو بردن خشم اثر فوق العاده‏اى در تکامل معنوى انسان و تقویت روح ایمان دارد

بحث لغوی:

" کظم" در لغت به معنى بستن سر مشکى است که از آب پر شده باشد، و به طور کنایه در مورد کسانى که از خشم و غضب پر مى ‏شوند و از اعمال آن خوددارى مى‏ نمایند به کار می رود.

" غیظ" به معنى شدت غضب و حالت برافروختگى و هیجان فوق العاده روحى است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست مى ‏دهد.

پیام‏ های آیه:

1ـ تقوا، از انفاق جدا نیست. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ ...»

2ـ انفاق، سخاوت مى ‏خواهد نه ثروت. «فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»

3ـ نه در حال رفاه از محرومان غافل باشیم، و نه در تنگدستى بگوییم که ما خود گرفتاریم. «فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»

4ـ متّقین محکوم غرایز نیستند، آنان حاکم و مالک خویشتنند. «الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»

5ـ تقوا، از سعه‏ى صدر جدا نیست. «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»

6ـ متّقى، منزوى نیست، بلکه با مال و اخلاق خوب خود، با مردم معاشرت مى ‏کند. «یُنْفِقُونَ»، «الْکاظِمِینَ»، «الْعافِینَ»

7ـ در عفو خطاکار، ایمان او شرط نیست. «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»

8ـ کسى که مى ‏خواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم و غضب را فرو برد. «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»

9ـ انفاق به محرومان و گذشت از خطاى مردم، از مصادیق احسان و نیکوکارى است. «یُنْفِقُونَ»، «الْکاظِمِینَ»، «الْعافِینَ»، «الْمُحْسِنِینَ»

http://www.tebyan.net

برچسب‌ها:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید