خطابِ زیبا، گامى براى تأثیر گذارى پیام است :«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا »
اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنانشان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (بقره ـ 183)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما مقرّر گردید، همانگونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
تقوى، به معناى خویشتن دارى از گناه است. بیشتر گناهان، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مىگیرند و روزه، جلوى تندىهاى این دو غریزه را مىگیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. (کافى، ج 2، ص 18)
روزه عامل مۆثرى است براى پرورش روح تقوا و پرهیزگارى در تمام زمینهها و همه ابعاد. از آنجا که انجام این عبادت با محرومیت از لذایذ مادى و مشکلاتى- مخصوصاً در فصل تابستان- همراه است ، تعبیرات مختلفى در آیه فوق به کار رفته که روح انسان را براى پذیرش این حکم آماده سازد.
نخست با خطاب یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اى مۆمنان! سپس بیان این حقیقت که روزه اختصاص به شما ندارد، بلکه در امت هاى پیشین نیز بوده است و سرانجام بیان فلسفه آن و اینکه اثرات پربار این فریضه الهى صد در صد عائد خود شما مىشود، آن را یک موضوع دوست داشتنى و گوارا مىسازد.
در حدیثى از امام صادق نقل شد که فرمود: لذة ما فى النداء ازال تعب العبادة و العناء !: لذت خطاب" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا" آنچنان است که سختى و مشقت این عبادت را از بین برده است! (مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث)
به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى، آیاتى که با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شدهاند، در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنى مىباشند. فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجرى صادر گردیده است.
از شیوههاى تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود. این آیه مىفرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّتهاى پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستورى که براى همه امّتها بوده، آسانتر از دستورى است که تنها براى یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
آثار و برکات روزه
تقوا و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهمترین اثر روزه است. روزه، یگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم مىبینند، امّا روزه دیدنى نیست. روزه، اراده انسان را تقویت مىکند. کسى که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، مىتواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند.
روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسى که یک ماه مزهى گرسنگى را چشید، درد آشنا مىشود و رنج گرسنگان را احساس و درک مىکند.
چنانچه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. (تفسیر المنار، ذیل آیه)
روزهى مردمان عادّى، همان خوددارى از نان و آب و همسر است، امّا در روزه خواص ، علاوه بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است، و روزهى خاصّ الخاص علاوه بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالى بودن دل از غیر خداست. «1»
روزه، انسان را شبیه فرشتگان مىکند، فرشتگانى که از خوردن و آشامیدن و شهوت دورند. «2»
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس ماه رمضان را براى خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده مىشود. «3»
چنان که در حدیث قدسى نیز آمده است که خداوند مىفرماید: «الصوم لى و انا اجزى به»
روزه براى من است و من آن را پاداش مىدهم.
اهمیّت روزه به قدرى است که در روایات پاداش بسیارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانستهاند.«4» هر چند که روزه بر امّتهاى پیشین نیز واجب بوده، ولى روزهى ماه رمضان، مخصوص انبیاء بوده است و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است. «5»
از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: براى هر چیز زکاتى است و زکات بدن ها، روزه است. «6»
بیشتر گناهان، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مىگیرند و روزه، جلوى تندىهاى این دو غریزه را مىگیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست
پیامهای آیه:
1ـ خطابِ زیبا، گامى براى تأثیر گذارى پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنانشان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.
2ـ از شیوههاى تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود. این آیه مىفرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّتهاى پیشین نیز این قانون بوده است و عمل به دستورى که براى همه امّتها بوده، آسانتر از دستورى است که تنها براى یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
3ـ قرآن، فلسفه بعضى احکام همچون روزه را بیان داشته است. زیرا اگر مردم نتیجهى کارى را بدانند، در انجام آن نشاط بیشترى از خود نشان مىدهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
پی نوشت ها:
(1). تفسیر روح البیان.
(2). صاحب جواهر، نقل از آیة اللَّه جوادى.
(3). تفسیر مراغى، ج 2، ص 69.
(4). کافى، ج 2، ص 100.
(5). تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 136.
(6). بحار، ج 69، ص 380.
http://www.tebyan.net