همان طوری که روایت کرده اند اگر نماز انسان مورد قبول واقع نشود، سایر اعمال هم قبول نمی شود; یعنی اعمال ما در گرو نماز ما است . با توجه به این که می گویند خداوند عادل است، آیا قبول نشدن اعمال تارک صلوة با عدل خداوند تناقض ندارد؟
سهیلا عباسی/ادبیات فارسی یزد
یاد حضرت حق پنجره ای است گشوده میان دل انسان و انوار پرفروغ بارگاه ربوبی . جان انسان به قدر فراخی و گستردگی روزن ذکر از معنویت و صفا بهره مند می شود . به فرموده مولا علی (ع)
، ذکر کلید آشنایی است (1) . هر چه انسان با خدای خویش آشناتر گردد، با گناه و هوا و هوس و دنیاطلبی بیگانه تر می شود . نماز بالاترین ذکر و بهترین اعمال در پیشگاه خداوند است (2) . نماز ستون دین است و مثال آن همچون تیرک میان خیمه است (3) .
و چه زیبا تشبیهی است ماجرای خیمه و تیرک آن . همچون تحقق علت تامه و پیدایش معلول . هر یک از اعمال ارزشی انسان نقش علت ناقصه را ایفا می کند و به تنهایی موجب پیدایش معلول نیست; اما حکم نماز حکم علت تامه است که در صورت تحقق مسلما معلول موجود می شود و در صورت نبود آن از معلول خبری نیست . نقش و اهمیت نماز در دین نشان دهنده عظمت و استحکام این حبل متین و ریسمان استوار میان زمین و آسمان است . ریسمان دیگر اعمال ارزشی برای صعود انسان به افق بلند سعادت کافی نیست; ولی نردبان نماز، افزون بر آن که به تنهایی وسیله عروج است، می تواند ثقل بقیه اعمال را نیز متحمل گردد . این حقیقت به جوهره نماز باز می گردد و با عدالت خداوند هیچ گونه ناسازگاری ندارد .
پی نوشت:
1 . منتخب میزان الحکمة، روایت 2353 .
2 . همان، روایت 3597 .
3 . همان، روایت 3596 .
مجله پرسمان آبان 1382، شماره 14
https://hawzah.net