سخن چینی
سخنچینی در لغت، به معنی خبرکشی است. سخنچینی به این معناست که سخن کسی را به دیگری بگوید و موجب اختلاف آن دو گردد و یا راز شخصی را افشاء کردن میباشد.
سخنچین در باطن خود حقارت و ذلت را احساس میکند و برای جبران شکستهای درونی و رسیدن به اهداف شوم خود، متوسل به این حربه (سخنچینی) میشود. نمونه بارز آن در صدر اسلام، وقتی منافقین از مقابله رودررو با دین اسلام و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نتیجهای نمیبردند، به وسیله چاپلوسی و نفاق سعی میکردند به اهداف شوم خود برسند که خداوند متعال نفاق آنان را همیشه آشکار میساخت: «لَوْ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالًا ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»؛ «اگر آنها همراه شما (به سوی میدان جهاد) خارج میشدند، جز اضطراب و تردید، چیزی بر شما نمیافزودند و بهسرعت در بین شما به فتنهگری (و ایجاد تفرقه و نفاق) میپرداختند و در میان شما، افرادی سست و ضعیف هستند که به سخنان آنها کاملاً گوش فرا میدهند و خداوند، ظالمان را میشناسند».(1)
سخنچینی نوعی بیماری است که از انسانهای پست و برای تخریب دیگران سر میزند که به پرهیز از آن سفارش شدهایم: «إِیَّاکَ وَ النَمِیمَةَ فَإِنَّهَا تَزرَعُ الضَفینَةَ وَ تُبعِدُ عَنِ اللهِ وَ النَّآسَ؛ بر تو باد به دوری از سخنچینی، زیرا سخنچینی بذر کینه را در دلها میکارد و انسان را از خدا و مردم دور میکند».(2)
سخنچینیان بدترین مردم
در مکتب امام علی(علیه السلام)، سخنچین به عنوان بدترین مردم معرفی شده است: «إِنِّی لأَعبَدُ أَن یَقُولَ قَائِلٌ بّبَاطِلٍ وَ أَن أُفسِدَ أَمرَاً قَد أصلَحَهُ اللهُ فَدَع عَنکَ مَا لا تَعرِفُ فَإِنَّ شِرَارَ النَّاسِ طَائِرُونَ إِلَیکَ بِأَقَاوِیلِ السُّوءِ؛ من از آن کسی که به باطل سخن گوید، یا کاری را که خدا اصلاح کرده بر هم زند، بیزارم. آنچه را نمیدانی، واگذار؛ زیرا بدترین مردم با سخنانی نادرست به سوی تو خواهند شتافت».(3)
حضرت در سخن دیگری میفرماید: «وَ شِرَارُکُمُ المَشَّاۆُونَ بالنَّمِیمَةِ المُفَرُّقُونَ بَینَ الأحِبَّةِ المُبتَغُونَ لِلبُرَاءِ المَعَایبَ؛ بدترین شما سخنچینیان هستند که میان دوستان جدایی میافکنند و در جست و جوی عیبهای خوباناند».(4)
زمانی بر مردم فرا میرسد که مقرب نمیگردد، مگر سخنچین و جالب شمرده نشود، مگر فاجر و ضعیف شمرده نمیشوند مگر انسانهای منصف. در آن زمان کمک به نیازمندان خسارت و ضرر محسوب میشود و صلهرحم منت شمرده میشود و عبادت، وسیله برتریجویی بر مردم
راه درمان
سخنچینی مانند بسیاری از صفات رذیله تدریجاً، بهصورت یک بیماری روانی در میآید؛ بهگونهای که سخنچین از کار خود لذت میبرد و از اینکه پیوسته دو بهمزنی میکند، احساس خشنودی میکند و این، یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است. اینجاست که سخنچین باید قبل از هر چیز به درمان انگیزههای درونی که در اعماق روح است، بپردازد و باید از طریق خودسازی و تفکر در عواقب سوء این صفت رذیله و نتایج شومی که به بار میآورد، خود را از این معصیت کبیره نجات دهد.
درمان حاکمان
حاکم اسلامی باید از خود زیرکی نشان دهد و بداند اگر سخنچین همدم او شود، پیوندهای وی با کارگزارانش را قطع خواهد کرد، دوستانش جرئت بیان حقایق را نخواهند داشت و سامانه اعتماد و تلاش و محبت از هم میریزد و بذر اختلاف و کینه پاشیده میشود که مانع رشد و تعالی جامعه خواهد شد: «یَأتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لا یُقَرَّبُ فِیهِ إلاَّ المَاحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فِیهِ إلاَّ الفَاجِرُ وَ لا یُضَعَّفُ فِیهِ إلاَّ المُنصِفُ یَعُدُّونَ الصَّدَقَهَ فِیهِ غُرمَاً وَ صِلَّةَ الرَّحِمِ وَ العِبَادَةَ استِطَالَةً عَلَی النَّاسِ؛ زمانی بر مردم فرا میرسد که مقرب نمیگردد، مگر سخنچین و جالب شمرده نشود، مگر فاجر و ضعیف شمرده نمیشوند مگر انسانهای منصف. در آن زمان کمک به نیازمندان خسارت و ضرر محسوب میشود و صلهرحم منت شمرده میشود و عبادت، وسیله برتریجویی بر مردم».(5)
درمان عموم شنوندگان
هر شنوندهای باید بداند هر اندازه که سخنچین به او نزدیک شود، رشته محبت او با دیگران بریده میشود. چه بسا سخنچین کانون خانوادهای را با یک نمامی ویران میکند و اعضای خانواده را که دارای محکمترین رشتههای محبتاند، به اختلاف میاندازد. سخنچین رشتههای محبت را آتش میزند و بذر اختلاف و یکنه و جدایی را در دلها میکارد. بنابراین تک تک افراد جامعه باید همانگونه که از پلیدیها و زشتیها دوری میکنند، از سخنچین نیز دوری کنند: «مَن أَطَاعَ الوَاشِیَ ضَیَّعَ الصِّدیقَ؛ هر کس از سخنچین پیروی کند، دوستی را به نابودی میکشاند».(6)
پرهیز از سخنچینی باعث پایداری محبتها و آرامش کانون خانواده و اجتماع میشود؛ بنابراین باید در برخورد با سخنچین همه ملاحظات را کنار گذاشت.
بدترین شما سخنچینیان هستند که میان دوستان جدایی میافکنند و در جست و جوی عیبهای خوباناند»
درمان خود بیمار
کسی که گرفتار این گناه کبیره است، باید توجه داشته باشد که از این کار جز آثار تخریبی در اجتماع همچون اختلاف و درگیری، چیزی نصیب سخنچین نمیشود؛ مگر قرب و نزدیکی به دربار حاکمان فاسد که ارزش فشار قبر و دوری از خدا و مردم را ندارد؛ همچنانکه امام علی(ع) فرموده است: «عَذَابُ القَبرِ یَکُونُ مِنَ النَمیمَةِ؛ یکی از عوامل عذاب قبر، سخنچینی است».(7)
برای اصلاح و رهایی خود اولاً باید در مفاسد و پیامدهای شوم سخنچینی بیندشید. ثانیاً: در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی که درباره کیفر و عذابهای سخنچینی وارد شده، دقت کند. ثالثاً: بیاندیشد که در روز قیامت آن زمانی که در درگاه عدل الهی در حضور انبیاء و اولیاء برای رسیدگی به اعمال او حاضر میشوند، چه جوابی خواهد داد. انسان باید در این دنیا به حساب خود رسیدگی کند تا در آخرت رسوا و مفتضح نگردد و نیز باید بکوشد تا علل و عوامل سخنچینی را بشناسد تا بتواند باید از بین بردن علت، معلول را از میان بردارد.
پینوشت:
1.توبه: 47.
2.تمیمی آمدی، غررالحکم، ج2، ص 521.
3.نهجالبلاغه، نامه 78.
4.کلینی، اصولکافی، ج4، ص 71.
5. نهجالبلاغه، حکمت 102.
6.همان، حکمت 239.
7.حر عاملی، وسایلالشیعه، ج1، ص 239.
http://www.tebyan.net