قرآن به چه کسانی ارث رسید؟
۱۳۹۴-۰۹-۰۷
خداى متعال در آیه 32 سوره «فاطر» به حاملان قرآن، این کتاب بزرگ آسمانى اشاره کرده ـ همان کسانى که بعد از نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله)این مشعل فروزان را هم در آن زمان و هم در قرون و اعصار دیگر، حفظ و پاسدارى نمودند .

مى فرماید: «سپس، این کتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم» (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا).

تعبیر به «ارث» در اینجا، و موارد دیگرى شبیه آن در قرآن مجید، به خاطر آن است که، «ارث» به چیزى گفته مى شود که: بدون داد و ستد و زحمت به دست مى آید، و خداوند این کتاب بسیار بزرگ را این گونه در اختیار مسلمانان قرار داد.

در اینجا روایات فراوانى از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، که در همه آنها «بندگان برگزیده خدا» به امامان معصوم(علیهم السلام) تفسیر شده است.

به گواهى قرآن مجید، خداوند بزرگ، مواهب عظیمى به امت اسلامى داده، که از مهمترین آنها همین میراث بزرگ الهى قرآن است. امت مسلمان را بر سایر امم برگزیده، و این نعمت را به آنها داده، ولى به همان نسبت که آنها را مورد لطف خاص خویش قرار داده، مسئولیت سنگین نیز بر عهده آنها گذارده است.

تنها در صورتى مى توانند، حق پاسدارى این میراث عظیم را انجام دهند که، در صف «سابقین بالخیرات»( فاطر، آیه 32) در آیند. یعنى از تمام امتها در انجام نیکیها پیشى گیرند، در فراگیرى علم و دانش سبقت جویند، در تقوا و پرهیزگارى، در عبادت و خدمت به خلق، در جهاد و کوشش، در نظم و حساب، و در ایثار و فداکارى، در همه این امور پیشگام باشند، در غیر این صورت، حق آن را ادا نکرده اند.

مخصوصاً تعبیر به «سابقین بالخیرات» آن چنان مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که، تقدم در همه جنبه هاى مثبت زندگى، اعمال نیک را شامل مى شود. آرى، حاملان چنان میراثى تنها چنین کسانى مى توانند باشند.

حتى آنها که به این هدیه بزرگ آسمانى پشت مى کنند، و حرمتش را نگاه نمى دارند، به مصداق «ظالم لنفسه» بر خویشتن ستم مى کنند چرا که محتواى آن چیزى جز نجات و خوشبختى و پیروزى آنها نیست، آن کس که نسخه شفابخشى را پشت سر مى افکند، به ادامه درد و رنج خود کمک کرده است، و آن کس که، به هنگام طى طریق ظلمانى چراغ روشن خود را مى شکند، خویشتن را به بیراهه و پرتگاه سوق مى دهد، چرا که خداوند از همگان بى نیاز و مستغنى است.

در عین حال این گروه گنهکار نباید این حقیقت را فراموش کنند که، آنها نیز به مضمون آیه فوق، در زمره «برگزیدگان پروردگار» بوده اند، و بالقوه این استعداد را دارند که مرحله «ظلم» را پشت سر نهاده، به مرحله «مقتصد» و میانه رو گام بگذارند، و از آنجا پرواز کرده به اوج افتخار «سابقین بالخیرات» برسند، که آنها نیز از نظر فطرت و ساختمان روحى، برگزیدگان حقند.( تفسیر نمونه، جلد 18، صفحه 284)

پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)فرمود: «إِنّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتی أَهْلَ بَیْتی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار گذاشتم، کتاب خدا و عترتم که اگر به آنها تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد»

دلائل شیعه بر عدم تحریف قرآن

جواب: ما معتقدیم دلایل عقلى و نقلى فراوانى دلالت بر عدم تحریف دارد، زیرا از یک سو قرآن مى گوید: « (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ) ما قرآن را نازل کردیم و حفظ آن را بر عهده داریم»( سوره حجر، آیه 9)

و در جاى دیگر مى فرماید: « (وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ * لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیم حَمِید ) این کتابى است قطعاً شکست ناپذیر، هیچ گونه باطلى نه از پیش رو نه از پشت سر به سراغ آن نمى آید، چرا که از سوى خداوند حکیم و حمید است».( سوره فصّلت، آیه 41 و 42)

آیا چنین کتابى که خداوند حفظ آن را بر عهده گرفته، کسى مى تواند دست تحریف به سوى آن دراز کند؟!

از سوى دیگر قرآن کتاب متروک و فراموش شده اى نبود که کسى بتواند چیزى از آن بکاهد یا چیزى بر آن بیفزاید.

کاتبان قرآن (کُتّاب وحى) که تعداد آنها را از 14 نفر تا حدود 400 نفر نوشته اند، به محض این که آیه اى نازل مى شد، ثبت و ضبط مى کردند.

صدها حافظ قرآن در عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) بودند که به محض نزول آیات آن را حفظ مى کردند.

قرائت قرآن در آن زمان مهمترین عبادت آنها محسوب مى شد و شب و روز تلاوت و قرائت مى شد.

اضافه بر این قرآن قانون اساسى اسلام و آیین زندگى مسلمین بود و در تمام زندگى آنها حضور داشت.

عقل و خرد مى گوید چنین کتابى ممکن نیست مورد تحریف و کم و زیاد واقع شود.

روایات اسلامى که از امامان معصوم (علیهم السلام) به ما رسیده نیز بر اصالت و تمامیّت و عدم تحریف قرآن تأکید مى کند.

امیرمۆمنان على (علیه السلام) در نهج البلاغه با صراحت مى فرماید: «أنْزَلَ عَلَیْکُمُ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَىْء وَ عَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ أزْمَاناً حَتَّى أکْمَلَ لَهُ وَ لَکُمْ فِیمَا أنْزَلَ مِنْ کِتَاب، دِینَهُ الَّذِی رَضِىَ لِنَفْسِهِ ؛ خداوند قرآنى نازل کرده که همه چیز را بیان مى کند، خداوند آن قدر به پیامبر (صلى الله علیه وآله) عمر داد که دین خود را براى شما به وسیله قرآن کامل گرداند». ( نهج البلاغه، خطبه 86)

در بسیارى از خطبه هاى نهج البلاغه سخن از قرآن به میان آمده، و در هیچ جا کمترین اشاره اى به تحریف قرآن نشده، بلکه کامل بودن قرآن را روشن مى سازد.

در حدیثى که امام نهم، محمّد بن على التقى (علیه السلام) خطاب به یکى از یارانش پیرامون انحراف مردم از طریق حق سخن مى گوید، مى خوانیم: «وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ أقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ گروهى از مردم قرآن مجید را رها کرده اند، به این صورت که عبارات قرآن را برپا داشتند، امّا مفاهیم آن را تحریف نمودند».( کافى، جلد 8، صفحه 53)

این حدیث و مانند آن نشان مى دهد که الفاظ قرآن دست نخورده باقى مانده و تحریف در معانى آن واقع شده، که گروهى مطابق میل نفسانى و منافع شخصى خود، آیات آن را برخلاف واقع تفسیر یا توجیه مى کنند.

خداوند بزرگ، مواهب عظیمى به امت اسلامى داده، که از مهمترین آنها همین میراث بزرگ الهى قرآن است. امت مسلمان را بر سایر امم برگزیده، و این نعمت را به آنها داده، ولى به همان نسبت که آنها را مورد لطف خاص خویش قرار داده، مسئولیت سنگین نیز بر عهده آنها گذارده است

و از این جا نکته مهمّى روشن مى شود که اگر در بعضى از روایات سخن ازتحریف به میان آمده، منظور همان تحریف معنوى و تفسیر به رأى است نه تحریف در عبارات والفاظ.

از سوى دیگر در بسیارى از روایات معتبرى که از امامان معصوم (علیهم السلام) به ما رسیده مى خوانیم: براى پى بردن به درستى یا نادرستى روایات، به خصوص هنگامى که تضادّى در میان روایات مشاهده مى کنید، آنها را بر قرآن عرضه بدارید، آنچه موافق قرآن است صحیح است، به آن عمل کنید و آنچه مخالف قرآن است رها سازید: «اعرِضُوهُمَا عَلَى کِتَابِ اللهِ فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللهِ فَرُدُّوهُ».( وسائل الشیعه، جلد 18، صفحه 80) این دلیل روشنى بر عدم تحریف قرآن است، چون در غیر این صورت مقیاس تشخیص حق از باطل نبود.

اضافه بر همه این ها حدیث معروف ثقلین که در کتب اهل سنّت و شیعه به طور گسترده نقل شده است(بحارالانوار، جلد 36، صفحه 331)

مى گوید: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)فرمود: «إِنّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتی أَهْلَ بَیْتی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار گذاشتم، کتاب خدا و عترتم که اگر به آنها تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد».

این حدیث پرمعنا به خوبى نشان مى دهد که قرآن مجید و در کنار آن عترت پیامبر (صلى الله علیه وآله)پناهگاه بسیار مطمئنّى براى هدایت مردم تا دامنه قیامت است.

اگر قرآن دستخوش تحریف شده بود، چگونه مى توانست پناهگاهى مطمئن باشد و مردم را از هرگونه گمراهى رهایى بخشد.( شیعه پاسخ مى گوید، ص 25)

http://www.tebyan.net
برچسب‌ها:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید