« قالَ اِنَّهُ یَقُولُ اِنَّها بَقرَةٌ لا ذَلُولٌ تُشیرُ الاَرضَ وَ لا تَسقی الحِرثَ مُسَلَّمَةُ فیها قالوا الانَ جِئتَ بِالحَّقَ فَذَ جؤ هَا وَ مَا کَا دُوا یَفعَلوُن»« موسی گفت خدا می فرماید آن گاو هم آنقدر رام نباشد که زمین را شیار کند و آب به کشتزار دهد و هم بی عیب و یکرنگ باشد قوم گفتند اکنون حقیقت را روشن ساختی و گاوی بدان اوصاف کشتند لیکن نزدیک بود در این امر باز نافرمانی کنند.»
آیا ارتباطی بین این آیه و(الم) وجود دارد؟! بلی. گفته شد که برای جوابگویی به این سؤال از حروف ابجد کمک گرفتیم و حال ببینیم حروف ابجد چیست و چه ماهیّتی دارد؟
ما برای پی بردن به راز(الم ) در سورۀ البقرة ازخطّ عبری باستان ،خطّ هیروگلیف مصری استفاده کردیم و باید گفت که تمامی اینها از خطّ آرامی و این نیز از خطّ فنیقی می آید حروف ابجد نیز چنین منشأیی دارد.« (...) هر حرف از حروف الفبای عربی دارای یک ارزش عددی است چرا که این حروف ابجد شیوه ای برای مرتب سازی حروف زبان عربی دارد که بر پایه الفبای خطّ فنیقی مرتب شده اند . گاهی از این شیوه در شماره گذاری موردها و یا صفحات بکار می رود.حروف ابجد به این شرحند: الف، ب، ج، د، ه، و، ز، ح، ط،، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، ف، ص، ق، ر، ش، ت، ث، خ، د، ض، ظ،.(...) از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژه ها نیز استفاده می شود.به این ترتیب که برای هر حرف واژه ای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند.»60 و هر یک ار این حروف ارزش عددی خاصی دارد که از نقل آن خود داری می کنیم و فقط حروف الف،لام، میم را می آوریم.
« حرف الف برابر با عدد (یک) 1، لام برابر با عدد(سی ) 30و میم مساوی با(چهل)40 است.»61 جمعاً عدد 71 (هفتاد و یک) را می سازند و آیه 71 از این سوره مبانی الم را در خود دارد و جالب آنست که خداوند در این آیه از کشتن گاوی بی عیب و یکرنگ صحبت به میان می آورند. شاید که این گاو سمبل و نماد گاو آپیس بوده « گاو آپیس دارای شاخهائی از طلا و بدنی سفید و یکرنگ می بوده است.»62 و گفته شد که الف به معنای گاو است و گاو نماد شرک، بت پرستی، تمایلات مادی و دنیوی است و کشتن آن نمایانگر تو حید و روز رستاخیز است در آیات 71 و 73 خداوند می فرمایند :« « قالَ اِنَّهُ یَقُولُ اِنَّها بَقرَةٌ لا ذَلُولٌ تُشیرُ الاَرضَ وَ لا تَسقی الحِرثَ مُسَلَّمَةُ فیها قالوا الانَ جِئتَ بِالحَّقَ فَذَ بَحُوهاو مَا کَا دُوا یَفعَلوُن»63 « مجدداً موسی گفت: خدا می فرماید : گاوی باشد که برای شخم زدن ، رام نشده و برای زراعت آبکشی نکند(...) و از هر عیبی بر کنار باشد (...) و حتّی هیچ گونه رنگ دیگری در آن نباشد (...) در اینجا که گویا سؤال دیگری برای مطرح کردن نداشتند " گفتند حالا حّق مطلب را ادا کردی (...) سپس گاوربا هر زحمتی بود بدست آوردند و آن را سر بریدند ولی مایل نبو دند این کار را انجام دهند.» 64 « فَقُلنا اضربُوهُ بِبَعضِها لَذلِکَ یُحِیَ اللهِ الموتی وَ یُریُکُم أیتهِ لَعََّلَکُم تَعقِلُون»65 « سپس گفتیم قسمتی از گاو را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند (...) آری خداوند این گونه مردگان را زنده می کند(...) و این گونه آیات خود را به شما نشان می دهد تا تعقل کنید(...)»66 در آیه 73 خداوند از ارتباط بین کشتن گاو و روز معاد و رستاخیز کلام آورده اند(به احتمال زیاد منظور از توصیه این گاو همان گاو آپیس بوده است که طبق اساطیر مصری کشتن او منجر به صعود او به روز معاد و رستاخیز می گردد. چنانکه از لحاظ ظواهر نیز همانند اوست).و در آیه 71 به خصوص نام البقرة آمده است عدد 71 که از دیدگاه حروف ابجد برابر الم می باشد از بعضی جهات دارای اهمّیت زیادی است . به عنوان مثال تعداد حروف مقطعه مشتمل بر عدد 71 می باشند ولی آنچه که بایست به آن توجّه بیشتری کرد ابراز اطلاعات امام عصر(عج) به یک جوان یودی است در باب عدد 71 که گفتن آن خالی از لطف نیست. « در کتاب معجزات و کرامات حکایتی از ملاقات یهودیه خیبری را سیّد عالم جناب آقای حاج آقا یحیی تهرانی از آقای حاج میرزا ابوالحسنی طالقانی که از اصحاب میرزای بزرگ در سامرا ساکن بودند و تقریباً دوازده سال است که وفات نموده اند نقل شده است : « یهود خیبری جوانی بود که طی ماجراهایی به دین اسلام مشرف گردید و ملاقاتی با امام عصر داشته که طی آن گفتگوئی میان او و امام صورت می گیرد که امام از او می پرسد تو را چه می
خیبری می گوید: غریب هستم از یهود خیبر بودم اسلام آوردم با برادرم با هزار زحمت به بغداد آمدم می خواستم احکام اسلام را بیاموزم و طی ماجرائی قاضی شهر مرا(قاضی سنّی بود) چنین جزائی داد و اشاره به خونهای سر و صورت نمود.
امام فرمود : از تو می پرسم یهود در چند فرقه است؟
گفتم: بسیار .
فرمود : 71 فرقه ، آیا همه بر حقّند؟
گفتم: نه.
فرمود:نصارا چند فرقه اند؟
- مختلف یا بسیار .
- فرمود: 72 فرقه آیا همه بر حقّند؟ گفتم: نه.
- فرمود: ملّت اسلام نیز فرقه های مختلف هستند 73 فرقه ولی فقط یک فرقه بر حقّند.(...)»67
آیا ارتباطی بین این اعداد 71 می باشد؟! این خود سؤالی است که باید بدان جواب داد و فعلاً بر ما معلوم نیست!!!!
گفته شد که تنها در (الم) مسائل 1- توحید 2- معاد و رستاخیز نهفته است بلکه این حروف اشاره به تغییر قبله را دارند چنانکه اگر 71 را در 2(71 ×2) ضرب کنیم عدد 142 را می سازد که از این لحاظ همان آیه142 می باشد که به تغییر قبله اشاره دارد! « سَیَقُولُ السُفَها مِنَ النَّاسَ ما وَلَّهُم عَن قِبلَتِهِم الَّتی کانُوا عَلَیها قُلِ للهِ المَشرِقَ وَ المَغرِبُ یَهدی مَن یَشا اِلَی صِراطَ المُستَقیم.(آیه 142)»68
مردم سفیه بی خرد خواهند گفت چه موجب آن شد که مسلمین از قبله ای که بر آن بودند (بیت المقّدس ) روی به کعبه آورند بگو ای پیغمبر مشرق و مغرب خدایراست و هر که خواهد براه راست هدایت فرماید.» 69 و بدین گونه می بینیم که ارتباطی تنگاتنگ بین (الم) و عدد 71 با این آیه مضمون آن تغییر قبله است وجود دارد. ارتباطی اعجاز آمیز بین آیات و حتّی شماره آیات وجود دارد « این آیات اگر مورد دقّت قرار گیرند، آیاتی است زنجیروار منتظم و مرتّب بر هم که داستان قبله شدن کعبه برای مسلمین را بیان می کند پس نباید بگفتار بعضی اعتناء کردکه گفته اند:این آیات نا منظم است ، آن آیه که جلو تر ذکر شود، عقب تر آمده و آنکه باید عقب تر آید جلو افتاده، و همچنین گفتار بعضی که گفته اند : در این آیات ناسخ و منسوخ است، وای بسا روایاتی هم بر تأکید خود آورده باشند که که به آن روایات هم نبایداعتناء کرد چون مخالف به ظاهرآیات است.»70 بدین سان می بینیم که ایرادهای گرفته شده بی اثر و بی مورد بوده اند خه بسا فقط ظواهر امر را دیده اند و از حکمت ایزدی بی خبر بوده اند . تمام این موارد اعجاز قرآنند چه بسا از این میان بتوان آیه 143 را نیز نام برد.
آیه 143 میانی ترین آیه از سوره البقرة می باشد آنچنان که اگر 143 را در دو ضرب کنیم برابر با شمارۀ 286 مباشد(143×2=286) که آیه پایانی این سوره است ولی مضامین درونی این آیه مایۀ تعجّب است.
« وَ کَذلِکَ جَعَلنَکُم اُمَةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسَ وَ یَکُونَ الرَسُول عَلَیکُم شَهیداً وَ مَا جَعَلنا القِبلَةَ التَّی کُنتَ عَلَیهَا لا لِنَعلَمَ مِن یَتبِعُ الرَسُول مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَی عَقِبَیه وَ إنَ کانَت لِکَبیرَةً إلَّا عَلَی الَذینَ هَدَی اللهُ وَ مَا کانَ اللهُ لِیُضیعُ ایمَنَکُم إنَّ اللهَ بِالنَّاسَ لِرَوفٌ الرَّحیم»71«( وَ کَذلِکَ جَعَلنَکُم اُمَةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسَ وَ یَکُونَ الرَسُول عَلَیکُم شَهیداً) کلمه کذلک همچنین در تشبیه چیزی به چیزی بکار میرود و ظاهراً در آیه شریفه می خواهد بفرماید: همانطور که بزودی قبله را برایتان بر می گردانیم تا بسوی صراط المستقیم هدایتتان می کنیم. همچنین شما را امتّی وسط قرار دادیم. بعضی مفسرین گفته اند: معنایش این است که مثل این جعل عجیب ما شما را امتّی وسط قرار دادیم، لکن معنای خوبی نیست امّا اینکه امّت وسط چه معنائی دارد؟ و گواهان بر مردم یعنی چه؟ باید دانست که کلمه وسط بمعنای چیزیست که میانه دو طرف قرار گرفته باشد نه جزآنطرف باشد نه جزو این طرف باشد امّت اسلام به مردم یعنی اهل کتاب و مشرکین همین وضع را دارد. برای اینکه یکدسته از مردم یعنی مشرکین (...) تنها جانب مادیّت را گرفته جز زندگی دنیا جنبه مادیّت خود را و به کمال رساندن لذّتها و زخارث و زینت دنیا چیز دیگری نمی خواهند(...) بعضی دیگر از مردم مانند نصاری تنها جانب روح را تقویّت نموده و جز به ترک دنیا و رهبانیّت دعوت نمی کنند »72 و این میانه روی با آیه 143 که میانی ترین آیه سوره البقرة است مناسبت دارد در ثانی آیت الله مکارم شیرازی «امّت وسط » را طوری دیگر تفسیر نموده اند که آن نیز در خور توجّه است . « (آیه 143) امّت وسط: در این آیه به قسمتی از فلسفه و اسرار تغییر قبله اشاره شده است. نخست می گوید: « همان گونه ( که قبله شما یک قبله میانه است ) شما را نیز یک امّت میانه قرار دادیم (...) قبله مسلمانان قبله میانه است زیرا مسیحییان برای ایستادن به سوی محّل توّلد مسیح (ع) که در بیت المقدّس بود ناچار بودند به سمت شرق بایستند. ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر می بردند رو بسوی بیت المقّدس که برای آنان تقریباً در سمت غرب بود می ایستادند . امّا "کعبه" که نسبت به مسلمانان آن روز( مسلمانان مدینه) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خطّ میانه محسوب می شد. (...)»73و بدین سان می بینیم که مضامین آورده شده در خصوص میانگی امّت اسلام چه از لحاظ جغرفیائی و چه از لحاظ معنوی و اخلاقی با شماره این آیه (143) مطابقت دارد!
ولی در این خصوص آیه دیگری را باید مورد بررسی قرار داد و همانا آیه 213 است. این آیه در جایگاه خود ضرب عدد (71×3 ) می باشد و مضامین آن نیز از این بابت مورد شگفتی است! « کانَ النَّاسُ اُمَّةً وحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبیِنَ مُبَشِرینَ وَ مُنذِرینَ وَ اُنزِلَ مَعَهُمَ الکِتابَ بِالحَّقَ لِیُکحَم بَینَ النَّاسِ فِیمَا اَختَلِفُوا فِیهِ وَ مَا اختَلَفَ فِیهِ إلاَ الَّذینَ ءَامَنُوا لا اختَلِفُوا فِیهِ مِنَ الحَّقِ بِإذنِهِ وَاللهُ یَهدِی مِن یَشَآءُ إلَی صِراطَ المُستَقیم»« مردم یک گروه بودند خدا رسولان را فرستاد که نیکو کاران را بشارت دهند ( برحمت و غفرانش ) و بدان را بترسانند ( از عذاب و نیرانش) و ما با پیغمبران کتاب براستی فرستاد تا تنها دین خدا بعدالت در مورد نزاع و خلاف مردم حکم فرما باشد سپس همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد ( نه غیر آنها ) برای تعدی بحقوق یکدیگر در کتاب حقّ شبهه و اختلاف افکندند (و اختلاف ایشان به جهت حسد و ظلمی بود که در میان ایشان بود) پس خدا بلطف خود اهل ایمان را از ظلمات شبهات بنور حقّ هدایت فرمود و این راهنمائی خدا سبب لطف اوست بر بندگان ) و خداوند هر که را خواهد به راه راست هدایت بنماید213 »74
و جالب آنست که آیه 71 از سوره آل عمران نیز بر همین مبنی است! و در باب آیات 142 و 213 که دو مضربهای عدد (71) می باشند خداوند از عبارت (یَهدِی مِن یَشَآءُ إلَی صِراطَ المُستَقیم) صحبت کرده اند ! جواب این سؤال تا کنون بر ما معلوم نشد که چرا این عنوان پایانی این دو آیه می باشد؟ برای چه پروردگار یکتا در انتهای این دو آیه شریفه از این عبارت استفاده کرده اند؟
از این آیات آورده شده که بگذریم به آیه (284) می رسیم که آن نیز ضرب (4×71) می باشد و حال نگاهی به مضامین این آیه می اندازیم « لِلّهِ ما فی السَّمَواتِ وَ مَا فِی الأرضِ وَ إن تُبدوُا مَا فِی أنفُسِکَم أَو تُخفوُهُ یُحاسِبکُم بِهِ اللهُ فَیَغفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَ یُعَذِبُ مَن یَشَاءُ وَ اللهُ عَلَی کُلِّ َشَیءٍقَدیر»
« آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست و اگر آنچه( از اغراض خیر و شر) در دل دارید آشکارا و یا پنهان کنید همه را خدا در محاسبه شما آورد آنگاه هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد عذاب کند و خداوند بر همه چیز تواناست284»75
خداوند در این آیه از خود و توانائی خویش صحبت کرده اند و حال کمی در مورد عدد چهار صحبت می کنیم که ببینیم در اسطوره شناسی بر چه مبنائی است. « چهار یکی از کاملترین ارقام است، چهار رقم هوش است و تعداد حروف الله. چهار به معنای رقم کامل الهی و در معنائی وسیع تر رقمی است از تکمیل " تجلّی " و نمادی است از دنیای مستقر و سازمان یافته»76 و در چهارمین مضرب (71) آیه 284 خداوند از خود و مالکییتشان بر این کره خاکی و اسمأ آسمانی صحبت می کنند. و تمامی این موارد جایگاه مناسب و ریزی در (الم) دارند:
1- توحید و خداشناسی
2- معاد و رستاخیز
3- تغییر قبله
4- اعمال حجّ
بالواقع با همین حروف بظاهر کوچک خداوند اهداف اوّلیه از نزول قرآن مجید را از چشم و ابصار مادّی پنهان داشته اند. این حروف از دیدگاه اعداد همانند اعجازی غیر قابل باورند آنچنان که « (رشاد خلیفه) ایشان گفت تکرار حروف مقطعه در سورۀ مربوطه ، بیش از تکرار حروف است و نیز معدل تکرار این حروف نسبت به مجموع حروف سورۀ خاص، بیش از معدل تکرار این حروف در سورۀ دیگر است. هم چنین در هر یک از 29 سوره ای که در افتتاح آن حروف مقطعه آمده است مجموع آن حروف یا حروف در آن سوره دقیقاً و بدون استثناءِ مضرب 19 میباشد(...)»77و این نکته نیز جالب می نماید که بسم الله الرحمن الرحیم بر 19 عدد است! آیا می توان به این نتیجه رسید که این حروف اشاره به اسم اقدّس پروردگار دارند و تجلّی گر اویند چنانکه بعد از این حروف مقطعه در 24 سوره از نام با شکوه کتاب قرآن صحبت شده است. جناب علامه طبرسی در مجمع البیان می فرمایند: «این حروف اسم اعظم هستند»78 ( مجمع البیان/ ج اوّل/ ص33)
به کّل به عنوان حسن ختام باید گفت که (الم) در سوره البقرة به 4 عنصر اصلی دین مبین اسلام اشاره دارند :
1- توحید
2- معاد و رستاخیز
3- اعمال حجّ
4- تغییر قبله از بیت المقدّس به کعبه
در این بادیه از الهه های مصر و تأثیر آنها بر عبریان بر شرک و بت پرستی و بی وفائی آنها به دعوت پروردگارشان صحبت کردیم آن گاوی که عبریان بعد از دعوت مولایشان، پیامبرشان دو باره به آن روی آوردند آپیس یا آبیس بود. در اوستا در این باب پروردگار می گویند:« روان گاو (= گوشوروَن ) به شما گله کرد: از بهر که مرا سرشتید؟ کی مرا آفرید؟ خشم و ستم و تنگی و زور مرا به بند کشیده است جز شما مرا شبان دیگری نیست پس همراه با شبان نیک خود را به من بنمائید.( اوستا، اهنودگات: یسنای29، بند 1 ) 79. در قرآن اینگونه آمده است: «لَقَد خَلَقنَا لاِنسانَ فِی کَبَد.»« که به تحقیق آفریدیم انسان را در رنج»(سوره بلد, آیه 4).و این بود ناله انسان از زور و جور زمانه.
منظور از گئوش اوروان همان جهان است.80 در قدما اعتقاد بر این بود که کرۀ زمین بر روی دو شاخ گاو نّر قرار دارد و امّّا منظور از این گاو می تواند به کّل انسان نیز باشد.
« در تاریخی نزدیک به چهار هزار سال پیش در زیر آسمان نیلگون سرزمینی که سپس ایران خوانده شد رویداد شگفتی روی داد(...). این رویداد بزرگ چه بود؟ گاوی می غرد.(...) آیا براستی این گاوی از گاوها بود که در چند هزار سال پیش در سرزمین ما غریدن گرفت. این گاو نبود که از گزند و زخمی که بدو رسیده بود غرید، بلکه این انسان بود که خروشید.»81
در گذشتگان برای جبران گناه و کفاره آن انسان، طیور و یا حیوانات را می کشتند تا اینکه خدا به آدمی فرصتی داد ، جانشینی بجای انسان گماشت این کشتار حیوانات طبق اساطیر ایران زمین و مصر منجر به رستاخیز و معاد می گشت و در اساطیر مصر به شکل و نمودی از گاو آپیس و یا آبیس تجلّی می نمود که گاوی یکرنگ بوده و در اسطوره های ایران زمین طبق آئین مهر میترا که بعدها آناهیتا در سرزمین های مشرق زمین جایگزین آن شد و تا مغرب گسترش یافت با همراهی شیر به کشتن گاو می پرداخت تا منجر به تغییر فصول و آفرینش و رستاخیز گردد. طبق اساطیر مصر کشته شدن گاو آپیس منجر به پیوستن روح او به اوزیریس خدای خدایان می شده که خود نمادی از پیدایش معاد و رستاخیز است و گاو آپیس نر می بوده.
ولیکن طبق این اساطیر مصر گاو مادّه همچنان که گفته شد بر تمایلات و تمنّاهای نفسانی و دنیوی اشاره دارد. در اوستا اینگونه آمده است:
« این از تو می پرسم،
به راستی بگو با من ای اهورا،
راست است اگر آنچه اینک باز خواهم گفت
با کردارهایش
پارسائی راستی را استوار می دارد
همو با منش به شهریاری ترا نوید می دهد»،
از بهر که گاو آبستِ کام بخش را آفریدی؟»82
بایست گفت که گاو آبست همان گاو مادر است.83 دوّمین سوره در قرآن بنام (البقرة) گاو مادّه می باشد در آیه 71 پروردگار از زبان موسی علیه السّلام به بنی اسرائیلیان خطاب می فرماید که گاوی یکرنگ را بکشند که به احتمال قوّی همان گاو آپیس بوده که عبریان در طول مدّت غیبت پیامبرشان طبق عادت دیرینه به پرستش او مشغول شدند و در آیه 73 خداوند می فرمایند تکه ای
از گوشت آنرا بر مقتول مجهول الهویه بزنند تا بر پا خیزد و قاتل خود را معرفی کند و این نیز بیانگر معاد و رستاخیز می باشد. در تورات اینگونه ایزدمان می فرمایند:« اگر در زمینی که یَهُوَه، خدایت برای تصرّفش به تو می دهد مقتولی در صحرا افتاده پیدا شود و معلوم نباشد که قاتل او کیست آنگاه مشایخ و داوران تو بیرون آمده مسافت شهرهائی را که در اطراف مقتول است بپیمائید و امّا شهری که نزدیک تر به مقتول است مشایخ آن شهر گوساله رمۀ را که با آن خیش نزده و یوغ به آن نبسته اند بگیرند و مشایخ آن شهر آن گوساله را در وادی که آب در آن همیشه جاری باشد و در آن خیش نزده و شخم نکرده باشند فرود آورند و آنجا در آن وادی گردن گوساله بشکنند.» 84این حکایت آسمانی از بعضی جهات به آیات 71 و 73 سوره البقرة شباهت دارند. باید گفت که علاوه بر این آیات (71و 73) آیات 259و 260 نیز یاد آور معاد و رستاخیز در سوره فوق الذکر میباشند. « و اذقال ابراهیم رب ارنی کیف تحی الموتی قال اولم تومن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی قال فخذ اربعة من الطیر فصر هن الیک ثم اجعل علی کل جبل مِنهُنَّ جُزءًا ثُّمَ ادعُهُنَّ یاتینک سعیا و اعلم ان الله عزیز حکیم »« و چون گفت ابراهیم بار پروردگارا به من بنما چگونه مردگان را زنده خواهی کرد خداوند فرمود باور نداری گفت آری باور دارم لیکن خواهم تا بمشاهده آن دلم آرام گیرد خداوند فرمود چهار مرغ بر گیر و گوشت آنها بهم در آمیز نزد خود آنگاه هر قسمتی بر سر کوهی بگذار سپس آن مرغان را بخوان تا سوی تو شتابان پرواز کنند و آنگاه بدان که بر همه چیز توانا و به حقایق امور عالم دانا است 260» 85 این فرامین الهی ما را بیاد اساطیر مصر و کهن آئین های مهر ایران باستان می اندازد.درسوره البقرة چنانکه مشاهده شده از امور رستاخیز و معاد و بسیاربه این گونه صحبت شد و اوّلین آیه این سوره "الم" می باشد که در جایگاه گفته شد که هر یک از حروف آن بر طبق زبان عبری باستان و خطّ هیروگلیف مصری معنائی دارد.
الف) alef ( + لام) lameth ( + میم ( mem)
↓ ↓ ↓
1- گاونر 1- آموختن،آموزاندن 1- آب (الله)
2-شرک، بت پرستی 2-شیر مادّه 2-توحید
3-بیت المقدّس 3-افق(قبله) 3- معاد
4-مکّه مکرمه
بنابرین نتایج زیراز بررسی الم حاصل شد: توحید، معاد، قبله و تغییر آن از بیت المقدّس به کعبه و اعمال حجّ چنانچه آیت الله مکارم شیرازی در بر گزیده تفسیر نمونه می فرمایند:« جامعیت این سوره از نظر اصول اعتقادی و بسیاری از مسائل علمی، عبادی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قابل انکار نیست چه اینکه در این سوره 1- بحثهای پیرامون توحید و خدا شناسی مخصوصاً از طریق مطالعه اسرار آفرینش آمده است.2- بحثهائی در زمینۀ معاد و زندگی پس از مرگ، مخصوصاً مثالهائی حسّی آن مانند داستان ابراهیم و زنده شدن مرغها و داستان عزیر3- بحثهائی در زمینۀ اعجاز قرآن و اهمّیت این کتاب آسمانی 4- (...) 5- (...) 6- بحثهائی در زمینۀ احکام مختلف اسلامی از جمله نماز، روزه، جهاد و حجّ و تغییر قبله صحبت می شود.»86 و تمامی این موارد در "الم" نهفته است! در دو جا خداوند در سوره البقرة استفاده نموده اند که این کلمه بخصوص در آیه 71 در خور توجّه است. گفتنی است که (الم)از زوایای متفاوتی مورد بررسی قرار گرفت. از دیدگاه حروف ابجد برابر با عدد 71 است و آیه 71 هم نام این سوره را در خود همانند گنجینه ای در بر گرفته (البقرة) وهم از گاو آپیس و دستور خداوند تبارک و تعالی بر کشتار او که نشان دهنده امر توحید می باشد و همچنین متعاقب آن آیه 73 که دنباله آیه 71 است و بر اوامر معاد و رستاخیز تأکید می ورزند . و بدین گونه می توانیم وارد مباحث ارزش عددی و حروف ابجد در این سوره شویم. در این بادیه اعداد 23و 24 یعنی آیات 23و 24 جالب می نمایند چرا که در این دو آیه گفتار از کتاب مقدّس قرآن است و عدد 23 یاد آور لیالی القدر می باشد و در 24 سوره از قرآن که دارای حروف مقطعه هستند بلافاصله بعد از این حروف گفتار از قرآن مجید است. آیه 40 گفتار ازسرکشی و طغیان عبریان است که عهد شکستند و در طول 40 روز که پیامبرشان به کوه طور برای دریافت وحی و فرامین الهی بی وفائی کرده و به موهومات و عقاید سست و خرافی گونه سابق خود بر گشتند. بدین سان آیات قرآن دارای ارزش عددی خاصّی هستند و از آن جمله اند آیات 142 ،213 و 284 که همه از مضارب 71 هستند و به ترتیب به امر تغییرقبله ، اهل کتاب و تخلف از امانت داری آنها در کتب مقدّس است و بالاخره آیه 284 که به خداوند می پردازد و همه اینها در مضارب و ارزش عددی حروف الفبائی که ما به آن می نگاریم و مکاتبه میکنیم نهفته اند و بخصوص ما در این زمیته از زبان عبری باستان که خطّ و گویش مسیحییان و یهودیان عزیز مملکت ما می باشد به اوامر ایزدمان در سوره البقرة پی بردیم.قابل ذ کر است که نکاتی چند در این مقاله اضافه یا تصحیح شده است. پس ای عزیزانی که ایران زمین، خاک و سر زمین دلیر مردان به یمن جانفشانی و محبّتهای بی دریغ شما کماکان استقلال و سر بلندی خود را حفظ کرده است و نه تنها ایران بلکه تمام دنیا چرا به این کلام الهی ایمان نمی آورید؟!این قرآن از همان خطّ و الفبای شماست. « وَ امَنُوا بِمَا اُنِزلَتُ مُصَدِقاً لِمَا مَعَکُم ...41 »« و ایمان آورید به قرآن که فرستادم در حالتی که آن قرآن توراة شما را تصدیق می کند ...»87 این قرآن همان توراة شماست با خطّ و حروف الفبای شما زیباترین گنجینه دنیا را در خود پنهان کرده پس چگونه باورش نمی دارید؟!!!!!
در پایان این سطورمی بایست از حوزۀ علمیه کرج، رئیس کلّ حوزه علمیه کرج (مدرسه شهید مطهّری) سر کار خانم محمودی، انجمن کلیمییان تهران، آقای فرهاد افرامییان، آقای دکتر طاووسی رئیس گروه اسبق باستان شناسی دانشگاه تربیت مدّرس و دانشگاه شیراز و رئیس فعلی پژومشکده هنر دانشگاه تربیت مدّرس و بالاخص سر کار خانم زیبا جهازی استاد محترم حوزه و دانشگاه که در تمام مدّت تحقیقاتم راهنمای من بودند نهایت سپاس و قدردانی را به جا آورم.
پی نوشت ها
1- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
2- نهج البلاغه در سخنان علی علیه السّلام، ترجمه محسن فارسی، امیر کبیر، تهران، 1360، ص 9.
3- علامه طباطبائی، حسین ، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج 18 ، چاپ گلشن، قم، 1366، ص194.
4- www.google.com،حروف مقطعه قرآن
5- علامه طباطبائی، حسین ، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج 18 ، چاپ گلشن، قم، 1366، ص8.
6- همان.
7- همان.
8- رفسنجانی، سیّد هاشم، تفسیر راهنما، ج اوّل، قم،
9- علامه طباطبائی، حسین ، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج 18 ، چاپ گلشن، قم، 1366، ص8.
10- فریدریش، یوهانس، تاریخ خطّهای جهان، ترجمه: فیروز کوهی، نشر دیبا، تهران، 1368، ص89-90.
11- همان،ص90.
12- همان،ص 278.
13- حییم، سلیمان، فرهنگ عبری – فارسی، انتشارات انجمن کلیمییان تهران، تهران، 1362.
14- فریدریش، یوهانس، تاریخ خطّهای جهان، ترجمه: فیروز کوهی، نشر دیبا، تهران، 1368، ص278.
15- همان.
16- ایونس، ورونیکا، اساطیر مصر، ترجمه: باجلان فرخّی، اساطیر، تهران، 1375، ص 194.
17- هنری هوک، ساموئل، اساطیر خاور میانه، مترجمان: علی اصغر بهرامی و فرنگیس مزدا پور، روشنگران، تهران، بدون سال، ص 92.
18- دکتر وحیدی، حسین، شناخت زرتشت، نشر علمی، تهران، 1382 ، ص 160-162.
19- همان، ص 89.
20- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، جلد 41.
21- حییم، سلیمان، فرهنگ عبری – فارسی، انتشارات انجمن کلیمییان تهران، تهران، 1362.
22- فریدریش، یوهانس، تاریخ خطّهای جهان، ترجمه: فیروز کوهی، نشر دیبا، تهران، 1368، ص278.
23- , Collegiate Aryan pours, Abbas & Manouchehr Dictionary English- Persian, Amir Kabir, Tehran, 1991,p.1027
24- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.
25- همان.
26- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
27- علامه طباطبائی، حسین ، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج 18 ، چاپ گلشن، قم، 1366،ص194.
28- فریدریش، یوهانس، تاریخ خطّهای جهان، ترجمه: فیروز کوهی، نشر دیبا، تهران، 1368، ص278.
29- دکتر مظفری، علی رضا،« فرضیه ای در باب همانندیهای آناهیتا و معشوق شاعران ایرانی» ، مجموعه مقالات اوّلین همایش بین المللی ایرانشناسی، ج اوّل، تهران، ایران، ص2 .
30- آلن، تونی، سرور دانای آسمانها، ترجمه: گروهی از مترجمان، نشر نی، تهران، 1384،ص90.
31- دکتر مظفری، علی رضا،« فرضیه ای در باب همانندیهای آناهیتا و معشوق شاعران ایرانی» ، مجموعه مقالات اوّلین همایش بین المللی ایرانشناسی، ج اوّل، تهران، ایران، ص2 .
32- شیخ وند، فرهاد، آناهیتا در باورهای ایران باستان، حروفیه، تهران،1382، ص42-43.
33- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
34- پارسایار،محمّد رضا، فرهنگ مؤثر فرانسه- فارسی، فرهنگ مؤثر، تهران،2005.
35- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
36- آیت الله مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، قم، 1376 ، ص 67.
37- مؤذن جامی، محمّد مهدی، ادب پهلوانی، نشر قطره، تهران، 1379، ص126.
38- همان.
39- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
40- تورات، سفر خروج، باب 2:29، آیات 2، 5-6.Isbn: ABS- 1973 -4M-GB.
41- اشتاین سانر، آدین، سیری در تلمود، ترجمه: باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات و ادیان و مذاهب، تهران، 1383، ص252.
42- انجیل عیسی مسیح، رومیان (23:3 )، انتشارات ایلام، تهران، 2005، ص407.
43- انجیل عیسی مسیح، رومیان (10:3 )، انتشارات ایلام، تهران، 2005،ص406.
44- انجیل عیسی مسیح، رومیان(6 :23 )، انتشارات ایلام، تهران، 2005،ص413.
45- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
46- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
47- امامی، صابر،اساطیر در متون تفسیری فارسی، گنجینه فرهنگ، تهران، 1360، ص152-153.
48- آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، تهران، 1353 ، ص38.
49- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
50- آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، تهران ، 1353 ، ص38.
51- آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، تهران، 1353 ، ص38.
52- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
53- آیت الله مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، قم، 1376 ، ص38.
54- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، مترجم: مهدی الهی قمشه ای.
55- www.google.com ، زمین، ویکیپدیا،
56- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، مترجم: مهدی الهی قمشه ای.
57- زمردی، حمیرا، مقاله: رستاخیز، آئین نباتات و رستنی ها، سریر سخن، مجموعه پژوهش های دوّمین همایش پژوهش های ادبّی، مرکز تحقیقات زبان و ادبّیات فارسی، تهران، 1384، صص 153-154.
58- امامی، صابر،اساطیر در متون تفسیری فارسی، گنجینه فرهنگ، تهران، 1360، ص152-153.
59- همان.
60- www.google.com,حروف ابجد، ص1، ویکی پدیا، مقاله: حروف ابجد.
61- حجة الاسلام مقدّم ، سیّد محمّد تقی، ختوم و اذکار، سعید، مشهد، 1377، ص380.
62- آلن، تونی، سرور دانای آسمانها، ترجمه: گروهی از مترجمان، نشر نی، تهران، 1384،ص60.
63- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
64- آیت الله مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، قم، 1376 ، ص88.
65- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
66- آیت الله مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، قم، 1376 ، ص88.
67- رفیعی، سیّد جعفر، ملاقات با امام عصر، نشر یاران قائم، چاپ نمونه، قم، 1376،ص 291- 301.
68- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
69- همان.
70- علامه طباطبائی، حسین ، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج 18 ، چاپ گلشن، قم، 1366، ص189.
71- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
72- علامه طباطبائی، حسین ، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج 18 ، چاپ گلشن، قم، 1366، ص130.
73- آیت الله مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، جلد اوّل، دار الکتاب الاسلامیه، قم، 1376 ، ص130.
74- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
75- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
76- امامی، صابر،اساطیر در متون تفسیری فارسی، گنجینه فرهنگ، تهران، 1360، ص152-153.
77- www.google.com،حروف مقطعه قرآن، رمز گشائی حروف مقطعه از دیدگاه ضرب اعداد (رشاد خلیفه).
78- علامه طبرسی، مجمع البیان، جلد اوّل، ص33.
79- عربشاهی، مسعود، اوستا از دیدگاه هنر نو، فرهنگسرای نیاوران،
80- دکتر وحیدی، حسین، شناخت زرتشت، نشر علمی، تهران، 1382 ، ص 160-162.
81- همان.
82- عربشاهی، مسعود، اوستا از دیدگاه هنر نو، فرهنگسرای نیاوران،
83- توراة، سفر تثنیه، فصل21، انجمن کلیمییان تهران، تهران، 1996.
84- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
85- قرآن کریم، خطّ عثمان طه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای
پریسا جمشیدی کارشناس ارشد آموزش زبان فرانسه از دانشگاه تربیت مدرّس