این آیه من را به خود مشغول کرده است
۱۳۹۴-۰۹-۰۲
احمد بن سعید عابد گفت که پدرم برای من حکایت کرد که در زمان ما در کوفه جوان خداپرستی بود، بسیار خوش صورت و زیبا اندام همواره در مسجد جامع حضور داشت و کمتر وقتی می‏شد که در مسجد نباشد. زن زیبا و خردمندی چشمش بر او افتاد دلباخته وی شد، پس از مدت‏ها که رنج کشید و روزها بر سر راه آن جوان ایستاد، یک روز هنگامی که جوان به مسجد می‏رفت خودش را به او رسانید و گفت:

ای جوان، بگذار من یک کلمه با تو سخن بگویم، آن را بشنو آن گاه هر کار که خواستی بکن. جوان رفت و با آن زن سخن نگفت. هنگامی که از مسجد به قصد منزل می‏رفت دوباره زن، سر راه او آمد و گفت: ای جوان یک جمله با تو می‏گویم گوش بده.

جوان، سر به پایین انداخت و گفت: این جایگاه تهمت است و من خوش ندارم که موضع تهمت باشم. زن گفت: من کاملاً تو را می‏شناسم و اینجا ایستاده‏ام نه از آن جهت که تو را نشناخته باشم ولکن معاذ اللَّه که کسی از این موضوع اطلاع حاصل کند و این که خودم آمدم تا در این موضوع با تو صحبت کنم، برای همین جهت بود که من خود می‏دانم که اندکی از این مطلب در نزد مردم، بسیار و بزرگ می‏باشد و شما عبّاد و زهّاد همانند شیشه می‏باشید، که کمتر چیزی آن را معیوب می‏سازد. اینک فشرده آنچه را که می‏خواهم به تو بگویم این است که تمام وجودم گرفتار تو است، پس در کار من و کار خودت خدا را منظور داشته باش. جوان به منزل آمد، خواست نماز بخواند(از یاد وضع آن زن) ندانست چگونه نماز بخواند. لذا نامه‏ای نوشت و برداشت و از منزل به در آمد، دید آن زن همچنان ایستاده است کاغذ را به او داد و برگشت. نوشته بود: بسم اللَّه الرحمن الرحیم ای بانوی محترمه، بدان که خدا بار اوّل که بنده معصیت می‏کند، حلم می‏ورزد، بار دوم پرده‏پوشی می‏کند، امّا هنگامی که بنده لباس معصیت به تن پوشید، خدا غضبی می‏کند که آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها و درختان و جنبندگان توانایی تحمّلش را ندارند. اگر آنچه گفتی دروغ است، تو را به یاد روزی می‏اندازم که در آن روز آسمان‏ها چون فلز گداخته و کوه‏ها مانند پشم پراکنده است و مردم از ترس خدا به زانو در می‏آیند. من به خدا قسم از اصلاح خودم عاجزم تا چه رسد به اصلاح دیگری و اگر آنچه را گفتی راست است و حقیقتاً گرفتار شده‏ای، طبیبی را به تو نشان دهم که دردهای مزمن و سخت را علاج می‏کند و او خدای متعال پروردگار جهانیان است. از صدق دل رو به خدا آر که مرا این آیه به خود مشغول کرده که خدا در سوره مؤمن می‏فرماید: وَ أنْذِرْهُمْ یَوْمَ اْلآزِفَةِ إذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ کاظِمینَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاعُ (40غافر -مؤمن/18) و ایشان را از روز قیامت [بس نزدیک] بیم ده، آنگاه که جانها به گلوگاهها رسد، و غصه خویش فرو برند، برای ستمکاران [مشرک] دوستی و شفیعی که اجازه و اجابت یابد، نیست.

یَعْلَمُ خائِنَةَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ (40غافر -مؤمن/19) [خداوند] خیانت چشمها و آنچه دلها پنهان می‏دارند، می‏داند.

یعنی: بترسان اینان را از روز قیامت که نزدیک است هنگامی که از شدّت غم دل‏ها به گلوها برسد.

هنگامی که ستمکاران نه خویشی داشته باشند که به فریادشان برسد و نه واسطه‏ای که وساطتش پذیرفته شود. خیانت چشم‏ها و آنچه را دل‏ها پنهان دارند خدای می‏داند. من چگونه از این آیه می‏توانم بگریزم.

زن بعد از چند روز دیگر آمد و بر سر راه جوان ایستاد، جوان هنگام عبور تا متوجه شد که آن زن ایستاده خواست به منزلش برگردد، که زن او را نبیند، زن صدا زد ای جوان برگرد زیرا دیگر ملاقاتی بین من و تو جز در جهان دیگر نخواهد بود و گریه شدیدی کرد و گفت: از خداوندی که کلیدهای قلب تو به دست او است، می‏خواهم که این مشکل را آسان کند. آن گاه از پی او آمد و گفت: بر من منّت بگذار و مرا موعظه‏ای کن و پندی ده که تا زنده‏ام به آن عمل کنم. جوان نامبرده گفت: ترا سفارش می‏کنم که خودت را از شرّ خودت حفظ کنی و این آیه را به یاد تو می‏آورم که خدا می‏فرماید: وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ لِیُقْضی أجَلٌ مُسَمًّی ثُمَّ إلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (6أنعام/60) و او کسی است که روح شما را در شب [به هنگام خواب] می‏گیرد و می‏داند که در روز چه کرده‏اید، سپس در آن شما را [از خواب] بر می‏انگیزد تا مهلت معینی سر آید، آنگاه باز گشت شما به سوی اوست و سپس شما را از [حقیقت] کار و کردارتان آگاه می‏گرداند.

یعنی: خدا است که در شب جان شما را می‏گیرد و در روز آنچه را که بکنید می‏داند.

زن سر به پایین انداخته و گریه شدیدی کرد و به منزل آمد و به عبادت اشتغال یافت تا با اندوه و ناراحتی از این جهان درگذشت

http://www.ommolketab.ir
برچسب‌ها:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید