تمام شادیها در اسلام روا نیست، شادیهایی که ناشی از غرور، تکبّر، تمسخر و استهزاء دیگران و لهو و لعب و دنیامحوری باشد، به شدّت نکوهش شده است. این شادیها باعث غفلت از نیل به کمالات و قصور در تکالیف فردی و اجتماعی میشود، خصوصاً این که لذّت ناشی از آن رشد فزایندهی غیرقابل کنترل دارد و در نتیجهی ادامهی آن به زوال عقل یا حداقل تعطیلی وظایف انسانی منجر میشود. در اسلام حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، فوت مصلحت و همچنین ناسازگاری با اوصاف مؤمنان برشمرده شده است.
در برخی روایات به حکمت مذمّت برخی عوامل شادیآفرین اشاره شده است و حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، فوت مصلحت بالاتر و مهمتر معرّفی شده است، ولی درکلام حضرت امیر مؤمنان(ع) حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، رفتار و حرکات سبک کودکانه که سازگار با ویژگیهای مؤمنان نیست، است .
2-1) شادیهای تمسخرآمیز؛
1) شادی برای تمسخر آیات الهی؛ یکی از شادیهای ناپسند و منفی شادیهای ظاهری تمسخرآمیز است که به منظور تضعیف و تحقیر حق واقع میشود. ماننده خندهی فرعون در برخورد با معجزات روشن حضرت موسی(ع) و دلایل منطقی او، همان طور که قرآن کریم می فرماید: «پس چون آیات ما را برای مؤمنان آورد، ناگهان ایشان بر آنها خنده زدند.» این شیوهی همهی طاغوتها و نادان متکبّر است که معجزات را سبک میشمارند و قصد دارند به دیگران بفهمانند که دعوتشان قابلیّت بررسی و جوابگویی ندارد.
2) شادی برای تمسخر مؤمنان؛ قرآن در زمینهی خندهی تمسخرآمیز متکبّران نسبت به اهل ایمان میفرماید: «کسانی که گناه می کردند، آنان را که ایمان آورده بودند، به ریشخند میگرفتند.» غافل از روزی که مؤمنان به آنها می خندند: «پس امروز مؤمنان به کافران می خندند.» این برعکس شدن خندیدن، در روز قیامت یک نوع عذاب دردناک برای این مغروران مستکبر است. از حضرت محمّد(ص) روایت شده دری از بهشت در قیامت به روی کافران باز میشود و آنان به خیال این که از جهنّم آزاد شدهاند، به سوی آن در حرکت میکنند، ولی قبل از رسیدن به آن، در بسته میشود و این کار چند بار تکرار می شود و مؤمنان بهشتی که این صحنهها را میبینند، به آنها میخندند.
2-2) شادی به زشتیها؛ رهایی شرمندگان از عمل زشت خویش آسان است، ولی بدکاران مغرور و ازخودراضی نه تنها از اعمال زشت خویش احساس شرمندگی نمیکنند، بلکه با شادمانی به آن افتخار میکنند و منتظر تمجید و تعریف دیگران هستند. قرآن کریم دربارهی این دسته از افراد میفرماید: «البته گمان نکن کسانی که به آنچه کردهاند، شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه نکردهاند، مورد ستایش قرار گیرند، قطعاً گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است، بلکه عذابی دردناک دارند.» یعنی دادههای خداوندی برای آنان عین بلاست.
2-3) شادی به فرقهگراییدر دین؛ هر قوم و جامعهای برای پرستش خداوند راهی انتخاب کرده، خود را بر حق میبیند و دیگران را گمراه و باطل میپندارد. عجیب این که هر گروه به داشتههای خود خوشحال و راضی است و از دیگران بیزار. قرآن کریم به یکی از پیامدهای مهمّ شرک که فرقهگرایی است، اشاره میفرماید: «ولی آنان کارشان را درمیان خود قطعهقطعه کردند، هرگروهی بهآنچه دارند، دلخوشند.» یا میفرماید: «ازهمان کسانی که دیناشان را پارهپاره کردند و فرقهفرقه شدند، هرگروهی به آن چه دارند، دلخوشند.» آنان چون هوای نفس خود را ملاک دین قرار میدهند و آن هم به نسبت افراد و زمانها متغیّر است، هر دسته از دین خود شادمان و به آن وابسته میگردد و رفع این اختلافات که باعث این همه فساد میشود، جز به ظهور حضرت بقیّهالله که صفحهی زمین را بر یک دین در آورد و بساط عدل را پهن کند، ممکن نیست.
اساساً طاغوتها و مترفین به دلیل تمرکز قدرت و انحصار وداشتن امکانات مادّی و رفاهی فسادآور در ترویج فرهنگ فساد نقش مهمّی ایفا میکنند.
2-4) شادی به گناه؛ به فرمودهی امام علی(ع) «شادی به گناه، زشت تر از انجام آن است.» و نیز «سختترین گناهان، گناهی است که گناهکار آن را سبک شمارد.» همچنین از امام سجّاد(ع) نقل است که فرمودند: « بپرهیز از خوشحالی به گناه، چرا که خوشحالی به گناه بدتر و بزرگ تر است.»
2-5) شادی از لغزش دیگران؛ یکی از شادیهای ناروا خندیدن به فردی است که در موقعیّتی خاص قرار میگیرد؛ مثلا در سخن گفتن توپوق میزند یا در حین راه رفتن زمین میخورد و غیره. امام علی(ع) فرمودند: «به لغزش دیگران خوشحال مشو، زیرا تو نمیدانی که زمانه با توچه خواهد کرد.» و نیز از نیایش آن حضرت است که: «خدایا! ببخشای نگاههای اشارت آمیز، و سخنان بیفایده، و خواستههای بیمورد دل و لغزشهای زبان.»
2-6) شادی در برابر افراد محزون؛ امام حسن عسگری(ع) فرمودند: «شادی در برابر محزون، از ادب دور است.»
1) شادی و خنده در تشییع جنازه؛ امام علی(ع) در تشییع جنازهای صدای خندهای شنید و دربارهی همین مسألهی اخلاقی- اجتماعی فرمودند: «گویی مرگ بر غیر ما نوشته شده، حق جز بر ما واجب گردید، و گویا این مردگان مسافرانی هستند که به زودی بازمیگردند، درحالی که بدنهایشان را به گور میسپاریم، و میراث اشان را میخوریم! گویی ما پس از مرگ آنها جاودانهایم!...» « لذا عبرتِ به جا از مرگ دیگران به جای شادی و خندهی نابجا و تشییع جنازه توصیه شده است.
2) شادی بر مصیبت مظلومان؛ همیشه در تاریخ، مظلومانی در سلسلهی حق به دست ظالمانی در زنجیرهی باطل کشته شدهاند و بزرگترین ظلم تاریخ، ستم به اهل بیت و شهادت حضرت سیّد الشهداء و یاران با وفایش بوده است. شادی در روز عاشورا قرار گرفتن در مسیر بنی امیّه، آل زیاد وآل مروان است که از این جنایت بزرگ تاریخ، شادی می کردند. در زیارت عاشورا میخوانیم:
«و هذا یومٌ فَرِحَت به آل زیادٍ و آل مروانَ» و امروزه هم اگر کسی به ظلمی در هر جای جهان شاد و خشنود باشد، شریک ستمگر خواهد شد. به فرمایش امام رضا(ع): «هرکس کوشش در رفع احتیاجات خویش را در روز عاشورا ترک گوید، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برآورده نماید و هر که روز عاشورا را روز مصیبت و اندوه و گریه قرار دهد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش مقرّر فرماید و چشمهایش را در بهشت به وسیلهی ما روشن کند و هر کس روز عاشورا را روز برکت خویش بنامد و برای منزلش چیزی ذخیره کند، وی را در آنچه اندوخته است، برکتی نباشد و روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عُمر بن سعد لعنه الله علیهم در پائینترین درجهی جهنّم محشور میشود.
2-7) شادی خنداندن مردم با دروغ؛ از شادی نکوهششده شادی خنداندن مردم با دروغگویی است. حضرت محمد(ص) فرمود: «وای برکسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند، وای بر او! وای براو! وای بر او!»
2-8) شادی و خندهی بیمورد؛ روایت شده که در شرفیابی عربی بادیهنشین به محضر حضرت رسول(ص) شترش پس از سلام او را چندین مرتبه از آن حضرت دور کرد و این جریان باعث خندهی همراهان حضرت(ص) شد. وقتی آن عرب بر اثر ناراحتی شترش را کشت، اصحاب داستان را به پیامبر(ص) عرضه داشتند. حضرت فرمودند: « بله! دامنهای شما پر از خون آن شتر است. شما خندیدید و از رفتار شما عصبانی شد و آن را کشت.
2-9) شادی مجالس خوشگذرانی ناروا؛ از شادیهای ناروا که از شیوههای ترویج فرهنگ شادی از نوع مبتذل آن است برگزاری مجالس لهو و خوش گذرانی است که معمولاً با گناهان دیگر مانند غنا و موسیقی، اختلاط زنان و مردان نامحرم، لهو و لعب و رقص، و سنّتهای نادرست رایج در جاهلیّت قدیم و غرب امروزی که منشاء و همراه فساد است، می باشد.
و جای بسی تأسّف است برخی با سنّتهای اجتماعی- فرهنگی ناشی خوشگذرانیهای کاذب، چشم و همچشمیها و میراث گذشتگان خود به شادیهای ناروا رو میآورند. اینان یا نمیدانند یا وانمود میکنند که نمیدانند حکم نگاه کردن به رقص هم، حکم خود آن را دارد. و رقص به هر شکلی (چه مرد برای مرد یا زن برای زن و غیره جز زن برای همسرش) اشکال دارد، و اینگونه فرهنگ جشن و شادیِ مبتذل پر از تهی و ناروا از اعتبار عقل و شرع بیرون میرود. اسلام خواهان زندگی شاداب و با طراوت برای مردم است. آن چه اسلام با آن مخالف است، گناه و آلودگی است. قطعاً درست نیست نام جلسات و مراسم گناه را جلسهی شادی گذاشته و اسلام را مخالف شادی در زندگیامان بدانیم.
یکی از سنّتهای غلط متداول در دورهی جاهلّیت و نیز در جمعهای روشنفکران«کف وسوت» بهجای تکبیر و صلوات و غیره است که عادت جاهلی محسوب میشود و جای بسی شگفتی است تکبیر و صلوات و شور و شعور دینی را نوعی تحجّر میدانند. درحالی که گوش دادن به صداهای طربانگیز از عواملی است که دل را سخت میکند.
قرآن کریم دربارهی این سنّت جاهلی میفرماید: «و نمازشان در خانه ی خدا جز سوت کشیدن و کف زدن نیست، پس به سزای آن که کفر می ورزیدید، این عذاب را بچشید».عجیبتر این که مشرکان مدّعی، متولّی مسجد الحرام بودند! نماز و عبادتی که داشتند که جز سوت کشیدن و دست زدن نبود و چون همهی کارهای آنها ابلهانه و زشت است، پس باید عذاب را به کیفر کفرشان بچشند.
آری، اسلام از این دست اعمال زشت در هر زمان ولو به نام بزرگداشت مقدّسات و همراهی موسیقی و نیز حرکاتی شبیه رقص با آیات قرآن و اشعاری که مدح پیامبر(ص) و علی(ع) است، مخالف است.
2-10) شادی مخالفت با دستورات پیامبر(ص)؛ قرآن کریم می فرماید: «برجای ماندگان، از خانهنشینی خود که مخالفت با رسول خدا بود، شاد بودند و در دل ناخوش داشتند که در راه خدا به مال و جانشان جهاد کنند...» کلام الهی اشاره دارد منافقان از عمل ضدّ رسول خود خوشحال نباشند، بلکه باید به خاطر آنچه کسب کردهاند، کمتر بخندند و خوشحالی کنند و برای آیندهی تاریک و کیفرهای دردناک آن جهان و از دستدادن سرمایهی عمر و استعداد خود و بدبختی و بدنامی خود گریه کنند: « از این پس کم بخندند وبه جزای آن چه بدست میآورند، بسیار بگریند.» از آیهی شریفه این پیام برمیتابد که اگر تخلّف از دعوت رسول(ص) در این چند روزهی زندگی به صورت آسایش و شادی و سرور درمیآید، در عوالم دیگر حسرت و پشیمانی دامنهداری است و برای همیشه گریان خواهند بود.
همچنین پیام دیگر آیهی مبارکه این است که گرچه آیه دربارهی متخلّفان از خودراضی و خوشحال وارد شده، ولی نسبت به کلیّهی اهل معاصی ساری و جاری است اعم از شادی به گناهان و خوشحالی و خنده و قهقهه، بلکه رقص و طرب و ساز و آواز که از پیامدهای آن غافل مانده اند. عجیب این است که منافقان و مشرکان از گناهان و تقصیرات خود ناراحت نمیشوند و گریه نمیکنند، بلکه از روی عناد، قهقههی مستانه سر میدهند. قرآن به آنان میفرماید: « پس آیا از این سخن عجب میدارید؟ و میخندید و نمیگریید و شمایید که غفلت زدهاید.» درحقیقت آیات الهی آنان را توبیخ میکند که وقتی پروردگارتان خداست و همهی امور به او ختم میشود، پس چرا به خاطر کوتاهیهای خود به جای گریه، خنده تحویل میدهید؟!
2-11) شادی به مال و ثروت و رفاه در دنیا؛ قرآن کریم سرمستی و غرور حاصل از نعمتها را باعث غفلت انسان از شکر نعمتهای پروردگار میداند چرا که او خود را مالک نعمات دانسته، فکر میکند هیچکس نمیتواند آن را از او سلب کند و مجدداً رنج و سختی را به او باز میگرداند: «و اگر پس از محنتی که به او رسیده، نعمتی به او بچشانیم حتماً خواهد گفت: گرفتاریها از من دور شد، بیگمان او شادمان و فخرفروش است.»
نویسنده:صدّیقه حسینپور - دکتر حمیدمحمّد قاسمی
http://khabarfarsi.com/ext/1327472