طبیعت
هر آنچه از حرکت به کمال می رسد آئینی دارد و طبق قوانین خاصی پیش می رود .
یک دانه گندم، هسته ی هلو، تخم پرنده از راه حرکت، رشد و نمو می کند و کمکم به کمال مقصود خود می رسد.
هر کدام از این موجودات در شرایط مساعد، مسیر کمال خود را طی می کند. مثلاً دانه سالم گندم در خاک حاصل خیز، نور کافی، اکسیژن، آب مناسب جوانه می زند، ریشه می دهد سر از خاک بیرون می آورد و رشد می کند تا تبدیل به سنبله گندم می شود.
هر موجودی قابلیت و استعداد کمال را دارد اما اگر زمینه های این حرکت مساعد نباشد، رشد متوقف می شود. خاک نامرغوب، آب ناسالم، فقدان نور خورشید موانع مهمی بر سر راه این گیاه می باشند.
انسان نیز برای رسیدن به رشد، نیاز به شرایط مساعد دارد که در صورت فقدان هر کدام از شرایط مناسب، این رشد و حرکت ناقص می ماند و ثمر و میوهای به نام انسان کامل و متعالی نمی دهد.
کمال انسان
گوهر ناب وجودی انسان در معدن جسم و جان او به ودیعه گذاشته شده است و هدف نهایی خلقت انسان، کمال، پرورش و رشد استعدادهای الهی است.
صفات الهی که در روح اوست باید شناخته شوند و به عرصه ظهور و بروز برسند. من عرف نفسه فقد عرف ربه.
اسماء الحسنی الهی که در روح انسان است باید فعال شوند و قوه ها به فعلیت برسند. یعنی تمام صفات الهی مانند: علم، قدرت، عفو، بخشش زمینه های رشد.
همچنان که نور خورشید، آب سالم، خاک حاصلخیز زمینه های مساعد رشد گیاه هستند برای رشد روح و کمال انسان نیز زمینه های مساعد لازم است تا روح او به تعالی برسد.
اطاعت و فرمانبرداری خدا، انجام واجبات و مستحبات زمینه رشد روح انسان است.
امام علی (علیه السلام) در دعای کمیل می فرماید: (قَوَّ علی خدمتک جوارحیٰ)
«خدایا نیرو و توان مرا در راه خدمت به خودت قرار ده.»
چرا که خدمت به خدا نیروها و توان انسان را فعال می سازد. خداوند در قرآن شکر نعمت را مهمترین عامل رشد و کمال بیان می دارد، اما نه به آن معنایی که ما تاکنون تصور میکردیم.
اگر افراد اجتماع به تقویت روحیة شکرگزاری در خویش بپردازند، به این معنا که در برابر خدمت دیگران از آنان سپاسگزاری نمایند، دل های افراد به یکدیگر نزدیک می گردد و افراد تشویق به خدمت رسانی به همنوعان خویش می گردند
شکر نعمت تنها گفتن ذکر الحمدلله رب العالمین نیست، بلکه استفاده صحیح و درست از نعمت های الهی در مسیر اطاعت و فرمانبرداری از خداوند است.
اگر از نعمت چشم و گوش و اعضاء و جوارح و هوش و حافظه در راه بندگی خدا استفاده کنیم، علاوه بر آنکه باعث رشد و شکوفایی تمام استعدادهای نهفته آن می شود، سرعت ما در پیشرفت و موفقیت صد افزون می کند چنان که آب سالم پای درخت سیب باعث رشد و بارور شدن آن می گردد.
قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ (ملک /23)
بگو اوست آن کس که شما را پدید آورده و براى شما گوش و دیدگان و دل ها آفریده است چه کم سپاسگزارید.
نماز، روزه، ترک گناه، همه و همه در رشد و کمال انسان مانند نورخورشید، آب، خاک حاصلخیز برای رشد گندم و همه نباتات عمل می کند.
صراط مستقیم
مسیر درست بندگی اصل صراط مستقیم است که باعث پیشرفت و شکوفایی استعدادهای انسان ها و رسیدن به خدا می شود؛ همچنانکه کاشتن بذر گندم در خاک سخت آن را می پوشاند و مانع رشد آن می شود. بیراهه ها نیز گوهر ناب انسان را آلوده و تخریب می کند. گناهان و معاصی موانع بزرگی بر سر راه انسان قرار می دهند که مانند شورهزار و مرداب عمل می کنند.
وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ
و از بندگان من اندکی سپاسگزارند
خداوند به زیبایی می فرماید: اکثر مردم نیروهای خود را در راه درست بکار نمی گیرند و همین باعث هدر دادن سرمایه عمر، مال، جوانی، زیبایی و جان است؛ چرا که هر کس سرمایه های خود را در مسیر صحیح به کار گیرد، سرمایهاش فزونی و رشد و توسعه می یابد.
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (ابراهیم /7)
و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزارى کنید [نعمت] شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.
شکر
شکر نعمت، نعمت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
راه اصلی ازدیاد نعمت و رشد و کمال، همان راه بندگی است که چونان خاک حاصلخیز برای بذر گیاه عمل می کند.
آیا تاکنون دیدهاید کسی سرمایه ی مادیاش را در راه درست خرج کند، درحالی که خمس و زکات بدهد و خسارت سنگینی به او وارد شود؟ یا افرادی که برای اهل بیت مال و سرمایه ی خود را هزینه می کنند دچار خسران و نابودی شوند؟
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس. (انسان /3)
خداوند در این دنیا دو راه قرار داده است که انسان ها با اختیار هرکدام را بخواهند انتخاب می کنند:
1 ـ مصرف صحیح نعمت ها در مسیر اصلی خود.
2 ـ هدر دادن نیروها و نعمت ها در بیراهه ها و انحرافات.
آثار و برکات شکر
آثار فردی آن شامل آثار دنیوی و اخروی است و آثار دنیوی آن عبارتند از فراوانی نعمت، کسب فضائل اخلاقی و دوری از زشتی ها، دوام و ثبوت نعمت، ایمن بودن از انواع بلاها. و آثار اخروی شامل، کسب پاداش الهی و دوری از عذاب اخروی است.
اما آثار اجتماعی شکر این است که اگر همة افراد جامعه تمام نعمت هایی که در دسترس دارند را ببینند و استفاده بهینه از بکنند، می توانند با برنامه ریزی دقیق مسائل و مشکلات اجتماعی موجود را برطرف کنند. نکتهی مهمّی که در اجتماع مۆثر است، این است که نعمت ها اظهار شود.
افراد اجتماع باید برای بهره گیری بهتر از نعمت ها، خود را به اظهار نعمت ها در جامعه عادت دهند. اگر بازگو کردن نعمت ها به عنوان شکر و سپاس الهی و نه به عنوان افتخار برتری جویی انجام گیرد، علاوه بر اینکه انسان را در مقام عبودیّت پروردگار تکامل می بخشد و اثرات مثبت اجتماعی دارد، در روح و جان انسان نیز اثر آرام بخشی می گذارد.
راه اصلی ازدیاد نعمت و رشد و کمال، همان راه بندگی است که چونان خاک حاصلخیز برای بذر گیاه عمل می کند
بنابراین به نظر می رسد که اگر افراد اجتماع به تقویت روحیة شکرگزاری در خویش بپردازند، به این معنا که در برابر خدمت دیگران از آنان سپاسگزاری نمایند، دل های افراد به یکدیگر نزدیک می گردد و افراد تشویق به خدمت رسانی به همنوعان خویش می گردند.
از جمله آثار دیگر شکر آثار فرهنگی است. فردی که از نعمت های خداوند که در اختیارش است، استفاده می نماید و شکر آنها را به جای می آورد، یعنی توانسته تواضع و فروتنی را در خود تقویت کند و با این خصوصیّت اخلاقی بالا در اجتماع حاضر می شود و نسبت به تمام کسانی که در اطرافش هستند و به نوبهای او را در ادای امر زندگی کمک و یاری می کنند سپاسگزاری می کند و با این رفتار خوب خود، روابط اجتماعی سالم را در جامعه رشد می دهد و فرهنگ جامعه را رو به ترقی و رشد می برد و با تمام وجود باور دارد که شکرگزاری از زحمات و خدمات مخلوق نیز، راهی برای تشکر و قدردانی از خداوند است.
در نتیجه در برابر اعمال مردم هر چند کوچک باشد، از آنها تشکر و قدردانی می کند و با این کار خود، روحیه ی خدمتگزاران در اجتماع را بالا می برد.
فردی که خود را در قبال هر نوع نعمتی اعم از نعمت های مادی و معنوی مسئول دانسته و هم زمان، غنای طبع هم در او رشد کرده باشد، هیچ گونه توقّعی از دیگران ندارد و به هیچ وجه حاضر نمی شود که بار مسئولیّت خود را به دوش دیگران بیندازد، بلکه فردی مسئولیت پذیر و انجام وظیفه می کند که این عملکرد او عکس العمل متقابل را به همراه دارد؛ یعنی دیگران نیز از او توقعی برای انجام کارهای خود ندارد.