برنامه هاى الهى بدون شک عموماً حافظ منافع همه انسانها است ولى در ظاهر و نظر ابتدائى معمولاً بعضى مطابق میل ما است، و بعضى بر خلاف میل ما است، و اینجاست که مۆمنان راستین از مدعیان دروغین شناخته مى شوند.
گروه اول همه را در بست مى پذیرند حتى آنجا که ظاهراً به سود آنها نیست و مى گویند: کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا «همه از ناحیه خدا است»،( آل عمران، آیه 7) و هیچ گونه تجزیه و تقسیم و تبعیض در میان احکام الهى قائل نیستند.
اما آنها که دل هاى بیمارى دارند و حتى مى خواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتى را مى پذیرند که به سود آنهاست و بقیه را پشت سر مى افکنند، آنها آیات قرآن و حتى گاهى یک آیه را تجزیه مى کنند، بخشى را که در مسیر تمایل خود مى بینند، قبول کرده، و بخش دیگر را کنار مى گذارند.
این افتخار نیست که همچون بعضى از اقوام گذشته نغمه «نُۆْمِنُ بِبَعْض وَ نَکْفُرُ بِبَعْض» ساز کنیم چرا که همه دنیاپرستان همین کار را مى کنند، آنچه معیار شناخت پیروان حق از طرفداران باطل است، همان تسلیم در مقابل آن بخش از فرمانهاست که با تمایلات و هوسها و منافع ظاهرى ما هماهنگ نیست، اینجاست که سِره از ناسِره، و مۆمن از منافق، شناخته مى شوند.
"کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ* الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ"؛ (ما بر آنها عذابى مىفرستیم) همان گونه که بر تجزیهگران (آیات الهى) فرستادیم! همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!
کلمه "عضین" جمع "عضه" است و اصل عضه "عضوه" بوده "واو" آن را انداختهاند و به همین جهت جمع آن با نون آمده است، همچنان که در "عزه" گفته شده است عزون، چون اصل عزه نیز عزوه بوده، و" تعضیه" به معناى تفریق است، و از "اعضاء" گرفته شده که هر یک از دیگرى جدا است، پس اگر بگوییم "عضیت الشیء" معنایش این است که من فلان چیز را متفرق و عضو عضو کردم.[ طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 344، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش.]
درباره معناى آیه: "کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ"، و بیان مقصود از "مقتسمین" و وجه تسمیه آنان به این نام،در میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد.
از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و... است. البته گفتنی است که این صفت اختصاص به همان گروه صدر اسلام نداشته، بلکه هر کس و هر گروهی در هر زمان این خصوصیت را داشته باشد، این آیه بر آنها قابل انطباق است
"سیاق کلام بى اشاره به این معنا نیست که این جمله (کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ) متعلق به جمله مقدر باشد که جمله "وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ" بدان اشاره دارد، پس معناى جمله مورد بحث این مىشود که من ترسانندهاى هستم که شما را از آن عذابى که قبلاً بر مقتسمین نازل شده بود مىترسانم و مقصود از مقتسمین کسانی هستند که خداى تعالى در جمله "الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ" توصیفشان کرده، و به طورى که در روایات آمده طائفهاى از قریش بودند که قرآن را قسمت قسمت کرده عدهاى گفتند سحر است، عدهاى دیگر گفتند افسانههاى گذشتگان است، جمعى گفتند ساختگى است.
بعضى هم گفتهاند: جمله "کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ" متعلق به قبل است؛ آن جا که مىفرمود: "وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی"، و معنایش این است که ما قرآن را بر تو نازل کردیم آن طور که بر مقتسمین نازل کردیم.
طبق این معنا، مقصود از مقتسمین، یهود و نصارى هستند که قرآن را قسمت قسمت نموده و گفتند به بعض آن ایمان داریم، ولى به بعضى دیگرش ایمان نداریم.
سیوطی در الدر المنثور است به نقل از طبرانى در کتاب اوسط، از ابن عباس روایت کرده: "مردى از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پرسید به من خبر ده از کلام خدا که مىفرماید: "کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ" فرمود: یعنى یهود و نصارى، گفت: خبر ده از جمله" الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ"، فرمود: آنهایى که به بعض کتاب ایمان آورده و نسبت به بعض دیگرش کفر ورزیدند".[ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 385، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.]
طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می گوید: در این باره، دو قول است:
1. قتاده در معنای آیه می گوید: یعنى قرآن را بر تو نازل کردیم، همان طورى که بر یهودیان و مسیحیان که قرآن را قسمت قسمت کرده، میان اجزاى آن تفرقه افکندند و بعضى را قبول و بعضى را رد کردند، نیز نازل کردهایم.
اینان در قرآن کریم، هر چه با کتاب خودشان موافق بود مىپذیرفتند و هر چه مخالف بود، رد مىکردند.
ابن عباس می گوید: علت این که آنان را «مقتسمین» نامیده، این است که آنها کتاب هاى آسمانى را قسمت قسمت کرده، به قسمتى ایمان مىآوردند و به قسمتی ]کفر می ورزند[.
کلمه "عضین" جمع "عضه" است و اصل عضه "عضوه" بوده "واو" آن را انداختهاند و به همین جهت جمع آن با نون آمده است، همچنان که در "عزه" گفته شده است عزون، چون اصل عزه نیز عزوه بوده، و" تعضیه" به معناى تفریق است، و از "اعضاء" گرفته شده که هر یک از دیگرى جدا است، پس اگر بگوییم "عضیت الشیء" معنایش این است که من فلان چیز را متفرق و عضو عضو کردم
2. شما را از عذابى مىترسانم که بر آنهایى که راههاى مکه را قسمت کردند - تا از ایمان به پیامبر گرامى مانع شوند -، نازل کردم. مقاتل می گوید: آنها شانزده نفر بودند که ولید بن مغیره، آنها را در موسم حج، مأموریت داده بود تا سر راه مسافران مکه بایستند و به آنها بگویند که تحت تأثیر جاذبه معنوى محمد (صلی الله علیه وآله) قرار نگیرند و فریب او را نخورند! خداوند بر آنها عذاب نازل کرد و به خوارى و سختى جان سپردند. این گروه، قرآن را به اجزایى تقسیم کردند: قسمتى را سحر، قسمتى را "اساطیر اولین" و قسمتى را افترا نامیدند.[ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 215- 216، انتشارات فراهانى، تهران، چاپ اول، 1360 ش.]
صاحب تفسیر المیزان می گوید: ظاهر این است که دو آیه مورد بحث، قومى را یاد آورى مىکنند که در اوائل بعثت بر علیه بعثت و براى خاموشى نور قرآن قیام کرده بودند، و آن را قسمت قسمت کردند، تا به این وسیله مردم را از راه خدا باز دارند، و خداوند هم عذاب را بر ایشان نازل کرده و هلاکشان نموده است.[ ترجمه المیزان، ج12، ص 286.]
نتیجه گیری :
از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و... است. البته گفتنی است که این صفت اختصاص به همان گروه صدر اسلام نداشته، بلکه هر کس و هر گروهی در هر زمان این خصوصیت را داشته باشد، این آیه بر آنها قابل انطباق است.
http://www.tebyan.net