در هنگام دعا باید «مضطر» بود. مضطر همچون کسی است که در دریا خود را در حال غرق شدن می بیند و برای خود پناهی جز خدا نمی یابد؛ در این صورت چگونه خدا را می خواند؟
اغلب کسانی که در مورد اجابت دعای خود اعتراض می کنند و می گویند چرا دعایم اجابت نمی شود از ضعف نگرش در این زمینه رنج می برند. اگر انسان نگرش درستی نسبت به دعا داشته باشد هم دعا می کند و هم آرامش دارد و نگران چیزی نیست.
انسان به هنگام دعا کردن، فقط باید خدا را با قلب و زبان، بخواند و از خدا طلب برآورده شدن حاجت را داشته باشد. گاه انسان در دعا با زبان، خدا را می خواند، ولی در قلب چشم امید به خلق خدا دارد. این خود مانعی است بر سر راه استجابت دعا.
در هنگام دعا باید «مضطر» بود. مضطر همچون کسی است که در دریا خود را در حال غرق شدن می بیند و برای خود پناهی جز خدا نمی یابد؛ در این صورت چگونه خدا را می خواند؟
وقتی صادق باشد، مقبول است
خواستن وقتی صادق و خالص باشد، اجابت همراه اوست؛ که او اَمَّنْ یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوء: انسان در هر حال مضطر باشد، دعای او مستجاب میشود.»( نمل: 27/62)
«مضطر» کسی است که هیچ راهی برای تکیه خود نبیند! نه به خودش، نه به قوم و خویشش، نه به دوستانش، نه به همسایهایش، نه به مقامش؛ به هیچ جا تکیه نکند. وقتی به هیچ جا تکیه نکرد، میشود «مضطر».
وقتی مضطر شد، خدا دعای او را مستجاب میکند. نه حتماً انسان در دریا باید غرق بشود، نه! حالا هم که اینجا نشسته است، اگر این حال برای او پیش آمد و هیچ عاملی مشکل او را حل نمیکند؛ مضطر است.
تا زمانی که انسان در تنگنای اضطرار قرار نگیرد طلب و درخواست حقیقتاً از سوی او تحقق پیدا نمیکند.
در آیه ی شریفه اجابت با کلمه «إِذَا دَعَاهُ» مقید شد تا بفهماند دعا کننده باید فقط خدا را بخواند و این امر زمانی تحقق مییابد که از تمامی اسباب ظاهری قطع امید کند و قلب او تنها به پروردگار تعلق یابد چراکه اگر به اسباب ظاهری امید بسته باشد دیگر او را نخوانده و غیر او را صدا زده است
دعای مضطر خالص است
چون دعای مضطر، دعای خالص است؛ و اَلا لِلّهِ دِینُ الخالِص ، خدا خالص را میپذیرد، و آلوده را نمیپذیرد. پس دعا که به عنوان یکی از بهترین مظاهر عبادت است، شرطش این است که انسان خالصاً بخواهد، و با زبان پاک بخواهد، و خواسته مشروع داشته باشد، و یقین هم داشته باشد که اجابت بشود.
«أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ»
در آیه ی شریفه اجابت با کلمه «إِذَا دَعَاهُ» مقید شد تا بفهماند دعا کننده باید فقط خدا را بخواند و این امر زمانی تحقق مییابد که از تمامی اسباب ظاهری قطع امید کند و قلب او تنها به پروردگار تعلق یابد چراکه اگر به اسباب ظاهری امید بسته باشد دیگر او را نخوانده و غیر او را صدا زده است.
زمانی که در دعا صادق باشی بدان که پروردگار اجابت میکند
زمانی که در دعا صادق باشد یعنی حقیقتاً بخواهد و فقط او را صدا بزند حق تعالی اجابت کرده و آنچه او را به اضطرار کشانده برطرف میکند همانگونه که خود فرموده «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (مومن:40/60)
پس هیچ شرطی برای اجابت دعا قرار نداده جز این که حقیقتاً درخواست شود و فقط از او درخواست شود. « وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ.» (بقره:2/186) آیات بسیاری بیانگر این حقیقت است که انسان در هنگام اضطرار مانند سوار شدن بر کشتی در هنگام غرق شدن در آن لحظه به هیچ سببی دسترسی ندارد با اخلاص خدا را میخواند و پاسخ میشنود.
بنابراین این دعا که یک عبادت است؛ اگر از یک قلب خالص صادر بشود، اجابت او همراه اوست. و اگر انسان دعا میکند و اجابت نمیشود، برای آن است که دعایش پر بار نیست؛ دعا یقیناَ مستجاب میشود! امّا پیشنهاد و طرح نه. من این را میخواهم، آن را میخواهم؛ نه!
دعا این است که انسان از خدا خیر بخواهد؛ این یقیناً مستجاب میشود. اگر این شرائط را داشت، مستجاب می شود. و امّا اگر نه، پیشنهاد داد؛ من این را می خواهم، من آن را می خواهم؛ خیلی هم با علاقه بخواهد، خیلی هم خالصاً بخواهد، با دهان پاک بخواهد، با شکم پاک بخواهد؛ این استجابت مشروط است. اگر استجابت مصلحت بود، خدا میدهد؛ و اگر نه که نمیدهد.
پیامبر اکرم (صلی یالله علیه و آله ) فرمود: هرگاه صبر آدمى تمام شد، نوبت فرج و گشایش مى شود. حضرت على(علیه السلام) فرمود: نزدیکترین مردم به اجابت، کسیست که مضطر باشد، به نوعى که ناچار گردد از خدا سۆال کند، و بخصوص هنگامى که دیگر نتواند بر بلا و فقر و مصیبت صبر کند
خدا چه دعاهایی را مستجاب می کند؟
اگر چه خداوند دعاى همه را هر گاه شرایطش جمع باشد، اجابت مى کند، ولى در آیات فوق ، بخصوص روى عنوان مضطر تکیه شده است، به این دلیل که ، یکى از شرایط اجابت دعا آن است که، انسان به حال اضطرار و درماندگى بیفتد و تمام درهاى عالم اسباب به روى بسته شود و خواستن واقعا در وجودش پیدا گردد و دست او از زمین و زمان کوتاه شود و کارد به استخوانش رسد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند.
خداوند در قرآن مى فرماید: ان مع العسر یسرا ثم ان مع العسر یسرا ! یعنى: با دشوارى، آسانیست؛ همانا با دشوارى آسانیست .
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله ) فرمود: هرگاه صبر آدمى تمام شد، نوبت فرج و گشایش مى شود. حضرت على (علیه السلام) فرمود: نزدیکترین مردم به اجابت ، کسیست که مضطر باشد، به نوعى که ناچار گردد از خدا سۆال کند، و بخصوص هنگامى که دیگر نتواند بر بلا و فقر و مصیبت صبر کند.( دیلمى ، ارشاد القلوب ، بخش 2، ص 172)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: اذا اءضیف البلاء الى البلاء کان من البلاء عافیة(دیلمى ، ارشاد القلوب ، بخش 2، ص 173) هر گاه بلایى اضافه شود، از آن بلا عافیت خواهد بود.
قال على(علیه السلام): عند تناهى الشدة تکون الفرجة و عند تضایق خلق البلاء یکون الرخاء.(نهج البلاغه، حکمت 35)
امیرمۆ منان على(علیه السلام ) مى فرماید: چون سختى ها به آخرین درجه ى شدت برسد، گشایش و فرج نزدیک است؛ و هنگامى که حلقه هاى بلا و مصیبت تنگ شود، نوبت آسانى فرا مى رسد.
http://www.tebyan.net