به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم است. جد مادریاش پیامبر اکرم (ص)، پدرش امیرمؤمنان على (ع) و مادرش فاطمه (س) دختر رسول خداست. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذارى بر پیامبر پیشى نگرفت. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد؛ اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشتهاند. کنیه امام حسین (ع) در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده، اما خصیبى کنیهاش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. در پارهاى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است.
امام حسین-علیهالسلام- گوهر تابناک و چراغ درخشانی است که هماره بر تارک تاریخ درخشیده و خواهد درخشید. طالبان هدایت و انسانهای خسته از ظلم و تبعیض و ذلت و ستیزه، نامردمی و ناجوانمردی را به حق رهنمون ساخته و بیدار نموده است. عنصر جاودانهای که به یقین رمز ماندگاریش را در الهی بودنش باید جُست. سیره ارجمندش را در قرآن باید نگریست تا به حقیقتش یا شمهای از حقیقتش دست یافت. امام حسین-علیهالسلام- نه تنها شاگرد مکتب قرآن که عِدْل و شریک قرآن است از اینروست که در فرازی از زیارتنامۀ شریفش میخوانیم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا شریکَ القُران؛۱ سلام بر تو ای شریک قرآن» و در حدیث «ثقلین» نیز همدوشی امام به عنوان قرآن ناطق و قرآن به عنوان امام صامت گردیده است.
رسولُ اللَّه -صلی الله علیه و اله وسلم- فرمودند: «انی تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کتابَ اللَّه و عترَتی اهلبیتی فَأِنَّهُمَا لَنْ یَفتَرِقا حتَّی یَردِا عَلَی الحوض»۲ حال که ائمه-علیهالسلام- بطور عام و امام حسین-علیهالسلام- به طور خاص چنین نسبت و خویشاوندی محکمی با قرآن دارند باید تفسیر قرآن را در آنان جُست که در «وجود آنها کرامتها و فضیلتهای قرآن و گنجهای الهی نهفته است.» «فیِهْم کوائِمُ القرآن و هُمْ کُنوُز الرَّحمان»۳ در این نوشتار بر آنیم که فرازهایی از آیات نورانی قرآن را در سیرهی علمی و عملی آن امام همام جستجو کنیم و آیات این کتاب صامت را با نور وجود این پرتو درخشنده به نطق آوریم.
صدای مظلومیت سیدالشهداء (ع) در قرآن
«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً (اسراء،33) و نفسى را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید، و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وى قدرتى دادهایم، پس [او] نباید در قتل زیادهروى کند، زیرا او [از طرف شرع] یارى شده است».
قرآن، کتاب هدایت، جاری و زنده است. هم برای مردمان زمان پیامبر، هم برای ما. بنابراین، عقل سلیم میپذیرد که این کتاب، بهترین الگو برای زندگی است و برای سعادت به آن نیاز است.
همچنین ,این معجزه پیامبر فقط این ظاهر نیست و عقلا باید دارای حقایق و بواطنی باشد.
خدای متعال در کتاب خود فرموده است: «وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ ؛ (آلعمران،7)تأویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش کسى نمىداند».
پس ما که نیازمند حقایق قرآن هستیم نیاز است که به خداوند و یا به راسخون در علم رجوع کنیم
حال این راسخون در علم کیانند؟ که علم قرآن نزدشان است و معلم قرآن هستند؟
طبق روایات اهل سنت و شیعه راسخون در علم، اهل بیت پیامبرند.
پس ما باید برای درک مفاهیم قرآن به ایشان مراجعه کنیم
البته طبق روایات، ظاهر قرآن نیز حقایقی عمیق دارد که با تدبر در آنها و با کمک روایات میتوان مطالبی جدید و مفید بیرون کشید
با توجه به این مطالب آیه 33 سوره اسراء مورد بررسی قرار می گیرد:
نکات ظاهری آیه
*و من قتل مظلوما
مظلوم چه کسی است؟
در کتاب شریف خصائص الحسینیه تالیف شیخ جعفر شوشتری ذیل این آیه ۵ معنی برای مظلوم ارائه میکند که فقط به دو معنی بسنده میکنیم
۱)کسی که کشته شده باشد در حالی که به او تعدی شده و مالش غصب و زن و بچه اش به اسارت گرفته شده باشد و اعضا و جوارحش چه بیرونی و چه درونی به ضرب تیغ و نیزه و تشنگی از دست رفته باشد
۲)کسی که کشته شده باشد در حالی که هیچ کس حق کشتن او را نداشته یعنی نه کسی را کشته که بخواهد قصاص شود ونه از دین خارج شده بوده است
اگر به دیده ی انصاف نگاه کنیم میفهمیم که این معانی و معانی دیگری که ذکر نشد صفات بارز در سیدالشهداهستند.
پس مظلومیت آن بزرگوار آن قدر سنگین بوده که از پرچم های سیاه عزاداران آن حضرت فراتر رفته که حتی در قرآن نیز خدای متعال ایشان را مظلوم خطاب میکنند
همانطور که امام صادق (ع) در تفسیر این آیه امام حسین(ع) را مراد این آیه معرفی میکنند
*وقد جعلنا لولیه سلطانا
این فراز از آیه نشان میدهد که هیچ کس غیر از کسی که خداوند معرفی کرده نمی تواند قصاص خون آن مظلوم را بگیرد
امام صادق در مورد این آیه میفرمایند
مقصود از «ولى» قائم آل محمّد (ص) بوده که خروج نموده پس به خون خواهى حضرت سیّد الشهداء (ع) شروع به کشتن مىنماید بطورى که اگر اهل زمین را بکشد اسراف نکرده است.
و در ذیل این فقره از آیه «فلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» مىفرماید:
حضرت قائم (ع)اقدام به چیزى که اسراف محسوب شود نمىکنند.
سپس امام صادق (ع) فرمودند:
به خدا قسم حضرت قائم (ع) اعقاب کشندگان سیّد الشّهداء (ع) را بواسطه عمل آباء و اجدادشان را خواهد کشت.
که منظور از اعقاب در واقع کسانی اند که راضی به این ظلم علیه مظلوم هستند و پیرو آن خط و مشی اند
*فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً
ویژگی ولی:
اول این که در قتل اسراف نمیکند یعنی فقط قصاص خون ریخته شده ستانده میشود
و دوم اینکه از طرف خدا یاری میشود در واقع او از طرف خداوند این کار را میکند زیرا امام حسین ثار الله هستند.
راز ماندگاری حماسه عاشورا
حماسه عظيم عاشورا يك مكتب فكري است كه از سال 61 هجري آغاز و با گذشت بيش از سيزده قرن و نيم هنوز از حيات و طراوت و شادابي خاصي برخوردار است و در هر زماني حرف و طرح نوي براي جامعه بشري دارد. كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا.
اگر چه دستگاه بني اميه و بنيالعباس و همه ظالمين و مستكبرين و صاحبان قدرت و ثروت تا به امروز با بسيج امكانات و نيرو ، سعي و تلاش در تضعيف و تحريف و تخريب حادثه عظيم عاشورا داشته و دارند. اما هرگز نتوانستند جلوي ماندگاري و پويايي عاشورا را بگيرند بلكه هر سال كه ميگذرد بطور گستردهتر و با شور و شعور بيشتر برگزار ميشود و در طول تاريخ بشريت بعنوان يك حماسه ماندگار و جاودانه مطرح گرديده است.
در بررسي و تحليل ماندگاري و پويايي عاشورا به اين نتيجه رسيديم عواملي در جاودانگي اين حماسه عظيم دخالت داشتهاند كه برخي از آنها عبارتند از :
1- اراده و مشيت الهي
2- وعده الهي
3- اخلاص و انگيزه الهي
4- نقش رسول خدا (ص)
5- نقش ائمه (ع)
6- نقش علماي شيعه
7- نقش مؤمنين
8- نقش ايران
امام حسين(ع) از ديدگاه ديگر اديان و متفكران جهان
ماهاتما گاندي(رهبر استقلال هند):
من زندگي امام حسين، آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد، بايستي از سرمشق امام حسين پيروي كند.
محمد علي جناح(قايد اعظم پاكستان):
هيچ نمونه اي از شجاعت، بهتر از آن كه امام حسين از لحاظ فداكاري و تهور نشان داد در عالم پيدا نمي شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيدي كه خود را در سرزمين عراق قربان كرد پيروي نمايند.
چارلز ديكنز(نويسنده معروف انگليسي):
اگر منظور امام حسين جنگ در راه خواسته هاي دنيايي بود، من نمي فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنين حكم مي نمايد كه او فقط به خاطر اسلام، فداكاري خويش را انجام داد.
توماس كارلايل(فيلسوف و مورخ انگليسي):
بهترين درسي كه از تراژدي كربلا مي گيريم، اين است كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند؛ آنان با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددي در جايي كه حق با باطل روبرو مي شود اهميت ندارد و پيروزي حسين با وجود اقليتي كه داشت، باعث شگفتي من است.
ادوارد براون(مستشرق معروف انگليسي):
آيا قلبي پيدا مي شود كه وقتي درباره كربلا سخن مي شنود، آغشته با حزن و درد نگردد؟! حتي غير مسلمانان نيز نمي توانند پاكي روحي را كه در اين جنگ اسلامي در تحت لواي آن انجام گرفت انكار كنند.
فردريك جمس:
درس امام حسين و هر قهرمان شهيد ديگري اين است كه در دنيا اصول ابدي عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغييرناپذيرند و هم چنين مي رساند كه هر گاه كسي براي اين صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشاري نمايد، آن اصول هميشه در دنيا باقي و پايدار خواهد ماند.
ل.م.بويد:
در طي قرون، افراد بشر هميشه جرأت و پردلي و عظمت روح، بزرگي قلب و شهامت رواني را دوست داشته اند و در همين هاست كه آزادي و عدالت هرگز به نيروي ظلم و فساد تسليم نمي شود. اين بود شهامت و اين بود عظمت امام حسين و من مسرورم كه با كساني كه اين فداكاري عظيم را از جان و دل ثنا مي گويند شركت كرده ام، هر چند كه ۱۳۰۰ سال از تاريخ آن گذشته است.
واشنگتن ايروينگ(مورخ مشهور آمريكايي):
براي امام حسين(ع) ممكن بود كه زندگي خود را با تسليم شدن بر اراده يزيد نجات بخشد، ليكن مسيوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمي داد كه او يزيد را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودي خود را براي قبول هر ناراحتي و فشاري به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بني اميه آماده ساخت، و در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك، و در روي ريگ هاي تفتيده عربستان روح حسين فناناپذير است. اي پهلوان و اي نمونه شجاعت و اي شهسوار من، اي حسين!
ماربين آلماني(خاور شناس معروف):
حسين(ع) با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود، به دنيا درس فداكاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست و بناي ستم هر چه در ظاهر عظيم و استوار باشد، ولي در برابر حق و حقيقت چون پر كاهي بر باد خواهد رفت.
بنت الشاطي
زينب، خواهر حسين بن علي(ع) لذت پيروزي را در كام ابن زياد و بني اميه خراب كرد و در جام پيروزي آنان قطرات زهر ريخت، در همه حوادث سياسي پس از عاشورا، هم چون قيام مختار و عبدالله بن زبير و سقوط دولت امويان و برپايي حكومت عباسيان و ريشه دواندن مذهب تشيع، زينب قهرمان كربلا نقش برانگيزنده داشت.
جرج جرداق(دانشمند و اديب مسيحي):
وقتي يزيد، مردم را تشويق به قتل حسين و مأمور به خونريزي مي كرد، آنان مي گفتند: "چه مبلغ مي دهي؟"
اما انصار حسين به او گفتند: ما با تو هستيم؛ اگر هفتاد بار كشته شويم، باز مي خواهيم در ركابت جنگ كنيم و كشته شويم.
احمد محمود صبحي(نويسنده):
اگر چه حسين بن علي(ع) در ميدان نظامي يا سياسي شكست خورد؛ اما تاريخ، هرگز شكستي را سراغ ندارد كه مثل خون حسين(ع) به نفع شكست خوردگان تمام شده باشد. خون حسين، انقلاب پسر زبير و خروج مختار و نهضت هاي ديگر را در پي داشت، تا آن جا كه حكومت اموي ساقط شد و نداي خونخواهي حسين(ع)، فريادي شد كه با آن تخت ها و حكومت ها را به لرزه درآورد.
گيبون(مورخ انگليسي):
با آن كه مدتي از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم، اما سختي ها و مشكلاتي كه حضرت حسين «ع» تحمل نموده، احساسات سنگين دلترين خواننده را بر مي انگيزد، چندان كه يك نوع عطوفت و مهرباني نسبت به آن حضرت در خود مي يابد.
نيكلسون(خاورشناس معروف):
بني اميه، سركش و مستبد بودند، قوانين اسلامي را ناديده انگاشتند و مسلمين را خوار نمودند... و چون تاريخ را بررسي كنيم، گويد:
دين بر ضد فرمانفرمايي تشريفاتي قيام كرد و حكومت ديني در مقابل امپراتوري ايستادگي نمود. بنابر اين، تاريخ از روي انصاف حكم مي كند كه خون حسين «ع» به گردن بني اميه است.
سر پرسي سايكس(خاور شناس انگليسي):
حقيقتا آن شجاعت و دلاوري كه اين عده قليل از خود بروز دادند، به درجه اي بوده است كه در تمام اين قرون متمادي هر كسي كه آن را شنيد، بي اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود. اين يك مشت مردم دلير غيرتمند، مانند مدافعان ترموپيل، نامي بلند غير قابل زوال براي خود تا ابد باقي گذاشتند.
طه حسين(دانشمند و اديب مصري):
حسين(ع) براي به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال كردن از جايي كه پدرش رها كرده بود، در آتش شوق مي سوخت. او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد كرد، تا به حدي كه معاويه تهديدش نمود؛ اما حسين، حزب خود را وادار كرد كه در طرفداري حق سختگير باشند.
علامه طنطاوي(دانشمند و فيلسوف مصري):
داستان حسين عشق آزادگان را به فداكاري در راه خدا بر مي انگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمار مي آورد، چندان كه براي شتاب به قربانگاه، بر يكديگر پيشي جويند.
منابع:
ابن قولويه، جعفر بن محمد(1377). ترجمه کامل الزيارات. مترجم محمد جواد ذهني تهراني.- تهران: پيام حق.
https://fa.wikihussain.com/view
http://karbobala.com/articles/info/171/
http://old.ido.ir/a.aspx?a=1387101502
http://rwgn.net/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=541