زبردست
امام جعفر صادق(ع)
۱۳۹۷-۰۴-۱۹
امام جعفر صادق(ع)

ولادت

امام صادق(ع) بنا به نقل برخی منابع، در 17 ریبع الاول سال 80 هجری و به نقل منابع دیگر، در سال 83 هجری دیده به دنیا گشودند. ایشان در مدینه و در زمان عبدالملک بن مروان متولد شدند. روزگارى كه امت اسلامى طعم تلخ حكومت ستمگرانه عبد الملک را مى‌چشيد، مبلغان فاسد انديشه‌‌هاى فاسد مى‌‌پراكندند و فرمانروايان ستمگر چيره بودند. مادر آن حضرت فاطمه (ام‌فروه) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر مى‌‌باشد.

نام، نسب و القاب

جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، ششمین امام مذهب شیعه امامی و پنجمین امام مذهب اسماعیلیه است. پدر او امام محمد باق(ع) و مادرش ام فروه دختر قاسم پسر محمد بن ابوبکربود. برطبق کشف الغمه، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از پدر و هم از مادر به ابوبکر می‌رسید، امام صادق گفته است: «لَقَدْ وَلَدَنِي أَبُو بَكْرٍ مَرَّتَيْن‏» (من دو بار از ابوبکر متولد شد‌ه‌ام)؛ اما برخی از جمله علامه شوشتری و محمدباقر مجلسی، این روایت را جعلی می‌دانند.

کنیه‌ مشهور امام صادق(ع)، ابوعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله افطح) است. با کنیه‌های ابواسماعیل (ناظر به فرزند ارشدش، اسماعیل) و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز از او نام برده‌اند.

مشهورترین لقب او «صادق» است. برطبق روایتی، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به او داده است تا از جعفر کذاب تمایز یابد؛ اما برخی گفته‌اند امام صادق(ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیام‌های عصر خود، صادق لقب گرفته است؛ چراکه در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام برضد حکومت تحریک می‌کرد، کذّاب (دروغگو) می‌گفتند. در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق(ع) به کار می‌رفته است.

برخی از علماء اهل سنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام برده‌اند.

فرزندان امام صادق(ع)

از امام جعفر صادق(ع) هفت پسر و سه دختر بر جاى ماند كه عبارتند از:

1- اسماعیل معروف به اعرج که بزرگترين فرزند وی است. اسماعيل در زمان حيات حضرت از دنيا رفت. پس از شهادت حضرت صادق(ع) عده‌ ای از کج‌انديشان به امامت اسماعيل و عده‌ای به امامت فرزند اسماعیل محمد پيوستند که آنان را اسماعيليه می‌گويند.

2- عبدالله بن افطح : وی هميشه با خواسته‌ های پدر مخالفت می‌کرد. بعد از پدر مدعی خلافت و امامت شد و جمعی نيز امامت وی را پذيرفتند که آنان را فطحيه می‌نامند. بعدها چون مردم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کردند از او برگشته و به امامت موسی بن جعفر روی آوردند.

3- امام موسی کاظم(ع)

4- اسحاق بن جعفر صادق(ع) شخص جليل‌القدر و اهل فضل و تقوی بود و احاديث بسياری نقل کرده است و به امامت برادرش موسی عليه ‌السلام قائل بود.

5- محمد ديباج بن جعفرصادق(ع). اين شخص والا از شجاع‌ترين مردمان عصر خود بود و در تمام سال يک روز در ميان روزه‌دار بود. در سال يکصد و نود و نه به مأمون عباسی به خاطر ظلم‌ها و حق‌کشي‌های وی خروج کرد و مأمون نيز يکی از سرداران سپاه خود به نام عيسی جلودي را با لشکری مجهز به جنگ وی فرستاد. در اين جنگ سپاهيانش را فراری دادند و خود ايشان را نيز دستگير کردند. وقتی که به مرز خراسان رسيدند در محلی به نام «فرقان چاپي» که امروزه معروف به لطف‌ آباد است دار فانی را وداع گفت.

6- عباس بن جعفر صادق(ع) است که سيد جليل‌ القدر و دانشمند و فاضلی بوده است.

7- علی بن جعفر(ع) شخص کثير الفضل و پرهيزگار و صاحب عقيده صادق بود. اين بزرگوار تحت تربيت برادرش حضرت موسی بن جعفر عليه‌السلام به مقامات عالی علمی و عملی نايل شد.

 دختران امام صادق(ع)

1- ام فروه که همنام مادرش بود. اين ام فروه عروس زيد بن علي بن الحسين بود.

2- اسماء

3- فاطمه

 سیمای آن حضرت

بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی، پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب می‌درخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینی‌اش کشیده و وسط آن اندکی بر آمده بود و برگونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند می‌زد و چون نام پیامبر برده می‌شد رنگ رخسارش زرد و سبز می شد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.

 حاکمان دوران امامت ایشان

حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. او در سفر امام باقر(ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند. در این دوران حکومت بنی‌امیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنی‌عباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومت‌ها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیت‌های علمی فراهم کرد.البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنی‌امیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.

شهادت حضرت صادق علیه السلام

پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود

برنامه قتل امام صادق (عليه السلام)

سرانجام منصور نتوانست پيشرفت امام را ببيند و عظمت او را تحمل نمايد. طرح قتل او را از طريق مسموم کردن تهيه نمود.

 

اين نکته راناگفته نگذاريم که بني عباس درس مسموم کردن امامان رااز پيشوايان راستين خود، يعني بني اميه آموختند. معاويه بارها گفته بود خداوند ازعسل لشکرياني دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود ميداد.

 

منصور توسط والي خود درمدينه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند وبعد حيله گرانه به گريه وزاري وعزاداري او پرداخت.  اينکه درامر شهادت امام، منصور دست داشته جاي شکي براي ما نيست، زيرا که خود بارها گفته بود که او چون استخواني درگلويم گير کرده است.

 

شايد منصور جداً وقلباً دوست نداشت امام رابکشد ولي چه مي توان کرد که مقام است وسلطنت، پست است وموقعيت. مگر هرکسي ميتواند ازآن بگذرد؟ امرشهادت او را توسط منصور، برخي چون ابوزهره انکار کرد ه اند، بدليل ابراز تأسف منصور ازمرگ او  وهم گفته اند که اين امر خلاف تحکيم پايه هاي حکومت او بود.  ديگران هم همين افکار راداشته اند  ويا برخي ديگر ازآن به ترديد ياد کرده اند. ولي باتوجه به سابقه برخورد واحضار وتهديد منصور، وبا توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم مي شود بني عباس چون بني اميه درخط امام کشي بودند وآنها شش تن ازامامان ما را مسموم کرده اند. آري او پس از قتل امام ابراز تأسف هم کرد وآن مصلحتي بود

کرامات امام صادق (ع)

در ذیل برخی از کرامات امام صادق علیه السلام بیان می گردد.

باطل کردن سحر ساحران

محمد بن سنان می گوید: منصور دوانیقی هفتاد مرد از شهر کابل را فراخواند و به آن ها گفت: وای بر شما که ادعای ساحر بودن دارید و بین زن و شوهر او فاصله می اندازید ... .

او با وعده های بسیار آن ها را تحریک کرد تا با انجام سحرهای خود ابا عبدالله را مبهوت و مقهور خود سازند. ساحران به مجلسی که منصور فراهم کرده بود رفتند و انواع صورت ها از جمله صورت های شیر را به تصویر کشیدند تا هر بیننده ای را سحر کنند. منصور بر تخت خود نشست و تاج خود را بر سرگذاشت و به دربان دستور داد که امام صادق علیه السلام را وارد سازند. وقتی امام ششم وارد شد، نگاهی به آن ها کرد و دست به دعا برداشت و دعایی خواند که برخی از الفاظ آن شنیده می شد و قسمتی را هم به طور آهسته خواند، سپس فرمود: وای بر شما به خدا قسم سحر شما را باطل خواهم نمود. سپس با صدای بلند فرمود: ای شیرها آن ها را ببلعید، پس هر شیری به ساحری که او را درست کرده بود حمله کرد و او را بلعید. منصور بهت زده از تخت خود بر زمین افتاد و با ترس می گفت: ای ابا عبدالله! مرا ببخش دیگر چنین کاری نخواهم کرد، حضرت هم به او مهلت داد. بعد منصور دوانیقی از امام علیه السلام درخواست کرد، شیرها ساحرانی را که خورده بودند برگردانند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعیده بود برمی گرداند، این شیرها نیز چنین می کردند.

زنده کردن یکی از یاران

محمد بن راشد از جد خود که یکی از مسلمانان هم عصر امام صادق علیه السلام است نقل می کند که روزی به قصد دیدار امام علیه السلام حرکت کردم تا از او سؤالی بپرسم، در میان راه مطلع شدم که آن حضرت به تشییع جنازه سید حمیری رفته است، پس به طرف قبرستان رفتم و بعد از ملاقات با امام علیه السلام سؤال خود را از ایشان پرسیدم و جواب آن را دریافت کردم.

هنگامی که خواستم برگردم، مرا به نزد خود خواند و فرمود: شما مردم سرچشمه علم و دانش را رها کرده اید. عرض کردم: آیا شما امام و پیشوای امت در این زمان هستید؟ امام فرمود: آری. عرضه داشتم: دلیل و آیتی می خواهم تا یقین پیدا کنم. آن حضرت فرمود: هرچه می خواهی بپرس، من با اراده الهی جواب تو را خواهم گفت. عرض کردم: برادری داشتم که از دنیا رفته و او را در این قبرستان دفن کردیم، از شما می خواهم او را زنده کنید، امام فرمود: برادرت انسان خوبی بود و به خاطر او خواسته تو را برآورده می کنم، گرچه تو سزاوار چنین کاری نیستی، سپس نزدیک قبر او شد و او را صدا زد، در این هنگام قبر شکافته شد و برادرم از آن خارج شد. به خدا قسم که چنین شد و به من گفت: ای برادر از او (امام صادق علیه السلام) پیروی کن و او را رها مکن. آن گاه به قبر خویش بازگشت. امام علیه السلام از من عهد گرفت و مرا قسم داد تا کسی را از این موضوع مطلع نسازم. 

خبر از شهادت برخی یاران

از ابوبصیر نقل شده است: روزی در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودم که صحبت از «معلی بن خنیس » به میان آمد، ایشان فرمودند: «ابا محمد! مطلب مهمی را در مورد او به تو می گویم، آن را از دیگران مخفی نگه دار; او به مقام واقعی خود نمی رسد مگر زمانی که از طرف «داود بن علی » مورد تعرض قرار خواهد گرفت».

پرسیدم: داود با او چه خواهد کرد؟ فرمودند: «او را دعوت کرده، گردنش را می زند و بدن او را به دار می آویزد».

عرض کردم: این حادثه در چه زمانی واقع خواهد شد؟ امام فرمودند: «در سال آینده».

ابوبصیر می گوید: سال بعد داود والی مدینه شد و معلی را به پیش خود فراخواند و از او خواست که اسامی یاران امام صادق علیه السلام را برایش بنویسد، معلی از این کار امتناع ورزید، داود عصبانی شد و گفت: اگر اسامی آن ها را کتمان کنی تو را خواهم کشت، معلی بن خنیس گفت: آیا مرا به کشته شدن تهدید می کنی!؟ به خدا قسم هرگز چنین کاری نخواهم کرد. داود خشمگین شد و او را به شهادت رساند و جسد مطهرش را به دار آویخت.

آگاهی از غیب

موارد متعددی در تاریخ نقل شده است که بیانگر آگاهی و اشراف کامل امام صادق علیه السلام بر امور غیبی است و کلامی را که ایشان فرموده: «نحن ولاة الامر و خزنة علم ا... ; ما والیان امر و خازنان علم خداوند هستیم.» در عمل نشان داده و به اثبات رسانده است. در این نوشتار به ذکر یک نمونه اکتفا می کنیم:

ابراهیم بن مهزم می گوید: از محضر امام صادق علیه السلام جدا شدم و به منزل رفتم، شب هنگام بین من و مادرم مشاجره ای رخ داد، بر سر او فریاد زدم و با تندی با او سخن گفتم، صبح شد، نماز را خواندم و بلافاصله نزد امام آمدم، همین که داخل شدم فرمود: ای پس مهزم! چرا بر سر مادر خود فریاد زدی؟ آیا نمی دانی که او تو را در شکم خود نگهداری کرد و در دامان خود پروراند و با شیر خود تو را تغذیه نمود؟ عرض کردم: آری. ایشان فرمودند: پس هیچ وقت با تندی با او سخن مگو.

آتش در اطاعت امام

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام بنام مامون رقی نقل کرده است که: در محضر سرور و مولایم امام صادق علیه السلام بودم، سهل بن حسن از شیعیان خراسان وارد شد و سلام کرد و نشست، عرض کرد: ای فرزند رسول خدا کرامت و بزرگی از آن شماست، شما خاندان امامت، چرا بر این حق خود سکوت کرده و قیام نمی کنید و حال آن که هزاران نفر از شیعیان شما آماده شمشیر زدن در رکاب شما هستند.

امام علیه السلام فرمود: ای خراسانی! لحظه ای درنگ کن. پس امر فرمود که تنور را روشن کنند، هنگامی که آتش شعله ور شد، به سهل فرمود: داخل تنور شو، سهل گفت: ای پسر رسول خدا مرا از این کار معاف بدار، در این هنگام هارون مکی یکی از اصحاب با وفای امام علیه السلام وارد شد در حالی که کفش های خود را در دست گرفته بود، سلام کرد و جواب شنید، امام به او فرمود: کفش های خود را بر زمین بگذار و داخل تنور شو، او بدون هیچ درنگی وارد تنور شد و در میان شعله های آتش نشست. امام صادق علیه السلام رو به خراسانی کرد و از حوادث خراسان برای او گفت، انگار امام علیه السلام در آن جا حاضر بوده است، سپس فرمود: داخل تنور را نگاه کن. مامون رقی می گوید: من هم جلو رفتم و داخل تنور را مشاهده کردم، هارون مکی در میان آتش نشسته بود و برخاست و از تنور خارج شد. امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر مانند او می شناسی؟ عرض کرد: به خدا قسم احدی را نمی شناسم، امام علیه السلام حرف او را تایید نمود و فرمود: در زمانی که ما حتی پنج نفر از این گونه یاران نداریم چگونه قیام کنیم؟

شفا یافتن به دعای امام

عمار سه فرزند به نام های «اسحاق » ، «اسماعیل » و «یونس » داشت، آن ها نقل کرده اند که «یونس » به مرض بدی مبتلا شده بود، به محضر امام صادق علیه السلام رفتیم، امام با مشاهده وضع یونس، دو رکعت نماز خواند و خدا را حمد کرد و بر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و آل او درود فرستاد و ذکرهایی بر زبان جاری ساخت و از خداوند چنین خواست: «واصرف عنه شر الدنیا والاخرة واصرف عنه ما به فقد غاظنی ذلک واحزننی; شر دینا و آخرت را از او دور نما و این مرض را از او بر طرف ساز که عارضه او مرا ناراحت و غمگین کرده است

آن سه نفر نقل می کنند که: به خدا قسم از شهر خارج نشده بودیم که بیماری او برطرف شد و شفا یافت. 

منبع:

http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/martyrdom-imam-sadeq.html

https://www.yjc.ir/fa/news/

http://danesh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید