امامت یکی از اصول دین است و وظایف امام در این مکتب، امتداد وظایف پیغمبرصلی الله علیه و آله وسلم می باشد یعنی فلسفة بعثت پیامبران با فلسفة نصب و تعین امام از طرف خداوند یکی است و همان دلائل که ایجاب می کند خداوند رسولی را بفرستد همانها ایجاب می کندکه پس از پیامبرخاتم امامی را منصوب کند تا عهده دار وظایف رسالت باشد. علم وسیع و گسترده، عصمت و مصونیت از گناه و خطا از شرایط اصلی و اساسی امام است چون امام همه وظایف پیامبر به جزدریافت وحی دارد وباید داشته باشدو شناسایی چنین فردی جز از راه وحی ممکن نیست از این جهت شیعه معتقد است که مقام امامت یک منصب الهی است و امام باید از جانب خداوند منصوب و معیّن گردد. پس بحث دربارة خلافت و امامت یک بحث تاریخی نیست بلکه بحث در ماهیّت حکومت اسلامی و شیوة فرمانروایی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) تا پیان جهان است و با سرنوشت ما ارتباط کامل دارد همچنین باید دید که مردم بعد از رحلت پیامبراکرم (ص) در مسائل فکری و عقیدتی و غیر آنها به چه کسی باید رجوع کنند. شیعه معتقد است پس از پیامبر اکرم (ص) حضرت علی(ع) و یازده نفر از فرزندنش یکی پس از دیگری جانشینان بحق پیامبر می باشند و همین اصل اساسی در اختلاف بین شیعه و سنی می باشد.
بشر برای پیمودن راه سعادت و گام نهادن در طریق عبودیت و پیشرفت معنوی و رسیدن به کمالات انسانی که مهم ترین هدف خلقت جنیان و انسان ها از نگاه قرآن است. [1] همیشه محتاج راهنمایان و پیشوایانی بوده اند تا آنان را در راه دستیابی به این هدف والای الهی یاری رسانند و آن چه موجب رشد و ترقی معنوی و رسیدن به این هدف است را به او تعلیم دهند و او را از آن چه سبب انحراف و گمراهی و سقوط می گردد بازدارند و در نهایت تشخیص راه حق از باطل و هدایت از ضلالت را به وی بشناسانند.
بر این اساس خداوند متعال از باب رحمت گسترده خویش بر بندگان و لطف بی کرانش بر آنان، از آغاز خلقت بشر، پیامبران و راهنمایانی همراه با تعالیم و دستورات حیاتبخش را به سوی بندگان فرو فرستاد تا آنان با ارشاد بشر و ابلاغ این تعالیم و معارف الهی، انسان ها را به سوی حق و راه هدایت رهنمون سازند و از انحراف و سقوط آنان در دام شیاطین جن و انس جلوگیری کنند.
لکن از آن جا که مدت حیات هر یک از این پیامبران الهی کوتاه و عصر رسالت و تبلیغ آنان محدود است خداوند متعال پس از سپری شدن عصر رسالت هر یک از انبیاء، جانشینانی را برای آنان برگزید تا رسالت و راه آنان را ادامه دهند و از دین و عقاید مؤمنان پاسداری نمایند. روی این جهت، مشاهده می کنیم که پس از وفات هر یک از انبیاء الهی جانشینان و حجت الهی دیگری رهبری و هدایت مؤمنان را به دست گرفته اند و به ارشاد و رهبری پیروان آن پیامبر الهی و دیگر بندگان خدا همت گماشته اند.
پس از وفات پیامبر خاتم(ص) نیز بشر از این لطف و رحمت الهی محروم نگردید و خداوند متعال برای پیامبر خاتم(ص) جانشین یا جانشینانی را برگزید تا این حجت های الهی و جانشینان آن حضرت رسالت پیامبر اسلام را ادامه دهند و از دین و عقاید مؤمنان حفاظت نمایند. ولکن برای این که مسلمانان و پیروان پیامبر خاتم با جانشینان آن حضرت آشنا گردند و خود را پس از وفات پیامبر اکرم ملزم به تبعیت و اطاعت از آنان بدانند خداوند متعال از همان آغاز بعثت پیامبر(ص) با نزول آیات متعدد و در مراحل و مواقع مختلف ویژگی های برجسته این حجت های الهی و جانشینان پیامبر را برای مسلمانان تبیین نمود و آنان را به عنوان ولی و سرپرست مسلمانان و کسانی که امت اسلامی می بایست از آنان پیروی نمایند معرفی کرد. افزون بر این به پیامبرش نیز فرمان داد تا با ابلاغ و تبیین این آیات برای مسلمانان،
شخصیت و جایگاه جانشینان خود را برای آنان بازگو نمایند تا بر همگان روشن گردد که پس از وفات آن حضرت مسلمانان باید آنان را به عنوان رهبر و راهنمای خود در امور دین و دنیا برگزینند و دین و عقاید خود را از آنان دریافت کنند.
براستی چرا و بر اساس چه ادله ای حضرت علی بعنوان شایسته ترین فرد به عنوان جانشین پیامبراکرم(ص) برگزیده شد.
ادله عقلی و عقلائی و نقلی فراوانی بر این مسئله وجود دارد که تنها به برخی ادله نقلی پرداخته می شود.
مهمترین دلیل همان حدیث غدیر خم است که حدیث مسلم و متواتر میان شیعه و اهل سنت است که بیش از صد صحابی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را روایت کرده اند و از ابتدای قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری بیش از 360 عالم اسلامی این حادثه را به نوعی گزارش کرده اند.[2] خلاصه این حدیث این است که:
پیامبر گرامی اسلام در راه بازگشت از آخرین حج خود (حجة الوداع) در مکانی به نام غدیر خم در حالی که هزاران زائر خانه خدا وی را همراهی می کردند، مردم را فرا خواند و اعلام داشت: به زودی دعوت حق را اجابت کرده و به جوار رحمت حق خواهد شتافت. لیکن پیش از ارتحال حامل یک پیام است که موظف است هر چه زودتر آن را ابلاغ کند، در غیر این صورت حق رسالت را ادا نکرده است. در این دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مردم اقرار گرفتند «أَ لَسْتُ أَوْلَی بِکُمْ مِنْکُم؟» آیا این گونه نبود که من بر شما ولایت داشته و در تدبیر امور شما بر شما مقدم بوده ام؟" آن گاه که مردم ولایت پیامبر را تصدیق کردند فرمودند: « فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه». هر کس را که من مولای او هستم پس این علی بر او ولایت دارد.
سپس آیه ای نازل شد که بر جامعیت اسلام و خشنودی خداوند از این دین گرامی دلالت می کرد.
« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا »[3] امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.»
علاوه بر این، پیامبر از روز نخست دعوت علنی خود، نزدیکان خویش را به اسلام دعوت نمود اعلام داشت که علی(علیه السلام) وزیر و وصی و جانشین من هستند.[4] و نیز در جریان جنگ تبوک فرمودند:
یا علی تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی مگر اینکه بعد از من نبوت وجود ندارد.[5]
چنانکه آیه ولایت که می فرماید:
« إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون»[6] «سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.
این آیه نیز دلالت بر ولایت حضرت علی(علیه السلام) می کند چون این رفتار به اذعان و شهادت منابع روایی و تفسیری شعیه و سنی از امام علی (علیه السلام) سر زده است.[7]
و مهمتر این که وقتی طبق آیه مباهله حضرت علی(علیه السلام) به منزله نفس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد در این صورت برای جانشینی علی(علیه السلام) دلیل خاص دیگری لازم نداریم.
1- سوره ذاریات آیه 56
2- علامه امینی، الغدیر، ج 1، ص 14-15.
3- سوره مائده، آیه 3.
4- تاریخ طبری، ج 2، ص 319 و 321.
5- صحیح بخاری، ج 4، ص 250.
6- سوره مائده، آیه 55.
7- تفسیر الدر المنثور:ج2ص293، اسباب النزول:148،تفسیر کشاف :ج1ص649
منابع:
http://www.hawzah.net
http://www.vareth.ir
http://entezar.ahlolbait.com