ترنّم شگفتن نوگلی معطر
اینک، گلخنده های آسمان و زمین، و زمزمه های شورانگیز بلبلان شیدا، در سال روز میلاد حضرت عباس علیه السلام به گوش می رسد. دریچه ای از شادی بر دل ها گشوده شده و رنگین کمان شوق، فضای زندگی را آراسته است. صدای هلهله ی شادمانه ی عرشیان به گوش می رسد و ترنّم شکفتن نوگلی معطر در باغستان توحید، دل ها را مفتون و مجذوب خویش ساخته است. عباس می آید و صفا و زیبایی و پاکی را به ارمغان می آورد. عباس می آید و کرامت و فضیلت و شهادت را با خود به همراه می آورد. مردی می آید که ابر رحمتِ اندیشه اش، همه ی تشنگان فضیلت را سیراب می کند. آری، اینک هوا عطر آلود و عنبرآمیز است و آبشاری از نور، از خنده های شادمانه ی خورشید، به مهمانی زمین آمده است. عباس بن علی علیه السلام به دنیای خاکی، گام نهاده است؛ هم او که آیه ی روشن کتاب استقامت است؛ بزرگ وارث ایثار و خون، پاسدار ایمان، یگانه ی دوران، وسعت همه ی نیکی ها، فرزند خورشید و مرزبان حماسه ی جاوید.
قمر بنیهاشم حضرت ابالفضلالعباس (ع) در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود، حضرت عباس(ع) از بطن خاندان علوى و یکى از والاترین و شریفترین خاندانهایى که بشریت در طول تاریخ خود شناخته، برخاسته است، خاندانى که با قربانى دادن در راه نیکى و سودرسانى به مردم، دنیاى عربى و اسلامى را یارى کرد و الگوهایى از فضیلت و شرف براى همگان به جا گذاشت.
چرا حضرت علی(ع) اسم فرزندش را عباس گذاشت
مادر بزرگوار قمر بنیهاشم، امالبنین(س) «فاطمه دخت حزام بن خالد» است، حزام از استوانههاى شرافت در میان عرب به شمار مىرفت و در بخشش، مهماننوازى، دلاورى و رادمردى مشهور بود. خاندان این بانو از خاندانهاى ریشهدار و جلیلالقدر بود که به دلیرى و دستگیرى معروف بودند.
امیرالمؤمنین(ع) نامش را عباس گذاشت از آن جهت که از پـس پردههاى غیب، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصههاى پیکار دریافته بود و مىدانست که او یکى از قهرمانان اسلام خواهد بود، بنابراین او را عباس به معنای شیـر بیشه نامید، زیرا در برابر باطل، ترشرو و پرآژنگ و در مقابل نیکى، خندان و چهره گشوده بود.
دوران کودکی
باید در لحظه لحظه ی دوران کودکی عباس علیه السلام ، به دقت اندیشید؛ زیرا در همه ی این دوران شیرین و حساس زیر نظر و عنایت کانون عصمت و طهارت بوده است. او در دوران کودکی از دانش و زهد و تقوا و ایثار و عبادت و شجاعت پدر ـ که آیت بی همتای همه ی کمال بشری است ـ الهام می گیرد و می کوشد خود را آن گونه بپروراند که ایده آل و مطلوب پدری بزرگوار چون علی است.
ادب حضرت ابوالفضل(ع) در دوران کودکى
در روایت آمده است حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسین(ع) نمىنشست و اگر پس از اجازه مىنشست، مانند عبد خاضع دو زانو در برابر مولایش مىنشست.
همچنین نقل شده است در طول 34 سال عمر حضرت ابوالفضل(ع) آن بزرگوار هرگز امام حسین(ع) را «برادر» خطاب نکرد، بلکه با تعبیراتى مانند سیدى، مولاى، یا بن رسول الله، آقاى من، سرور من، اى پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا مىزد، جز در آخرین ساعت عمر، در آستانه شهادت که صدا زد: «برادر، برادرت را دریاب»! این تعبیر نیز یک نوع ادب بود، زیرا بیانگر آن است که برادرت رسم برادرى را با بهترین وجه ادا کرد، اکنون تو نیز اى برادر، با مهر برادرى به من بنگر!
در کتاب مستطرف الاحادیث آمده است: روزى امام حسین(ع) در مسجد آب خواست، حضرت عباس(ع) که در آن هنگام کودک بود، بى آنکه به کسى بگوید باشتاب از مسجد بیرون آمد، پس از چند لحظه دیدند، ظرفى را پر از آب کرده و با احترام خاصى ظرف آب را به برادرش امام حسین(ع) تقدیم مىکند، روز دیگر، خوشه انگورى را به او دادند، او با اینکه کودک بود، با شتاب از خانه بیرون آمد، پرسیدند: کجا مىروى؟ فرمود: مىخواهم این انگور را براى مولایم حسین(ع) ببرم.
در همان خردسالى حضرت عباس(ع)، امام على(ع) توجه خاصى به ادب وى داشت و او را به تلاشها و کارهاى مهم و سخت مانند کشاورزى، تقویت روح و جسم، تیراندازى و شمشیرزنى و سایر فضایل اخلاقى، تعلیم و عادت داده بود، حضرت ابوالفضل(ع) گاهى در کنار پدر مشغول کشاورزى و باغدارى و نخلستانها بود و زمانى احادیث و برنامههاى اسلام را در مسجد به دیگران مىآموخت و به تهیدستان و بینوایان کمک مىکرد.
فضایل
پرچم دار کربلا و پاسدار حرم اهل بیت مصطفی صلی الله علیه و آله ؛ حضرت عباس علیه السلام ویژگی ها و فضایل فراوانی دارد که القاب و کنیه های آن حضرت، نشان گر برخی از آن هاست. ماه بنی هاشم، از جمال او حکایت دارد. سقای کربلا، از فداکاری عباس علیه السلام در رساندن آب به اهل بیت علیهم السلام حکایت می کند. قهرمان علقمه و پرچم دار کربلا، شجاعتش را بازگو می کند. پاسدار حرم، گواه جانبازی او در راه اهل بیت علیهم السلام است. باب الحوایج، شکوه او را نزد خداوند، نشان می دهد و سرانجام، عبد صالح، از عظمت معنوی عباس بن علی علیه السلام حکایت دارد.
عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام
بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».
ابیات نوشته شده بر مرقد مطهر مولایمان ابوالفضل العباس (ع):
طاولی قـــــبة السماء اعتلاء واکسفى الشمس رفعة واجتلاء
در بلندی از گنبد آسمان فراتر برو و بلندی و شکوه آسمان را بپوشان.
انت للخلد صخرة اثبتـــــــــتها قوة الحـق فی الحــــیاة بنــــــاء
تو برای جاودانگی، صخره ای هستی که نیروی حق در زندگی ساختار آن را ثابت نگه داشته است.
فیک کنز الإیـــــــمان طلسُمه الله فضاعت فیه القــرون هــــباء
گنج ایمان در توست که طلسمش خداوند است و قرن ها بر آن گذشته است.
هو رمز البقاء فــــــی فلک لم یحو الا ما سوف یلقى الـــفــناء
او رمز ماندگاری فلک است و اگر او نبود قطعا فلک نابود می شد.
بطل الطـــف فیک والطف افق جاوز الافق أنجماً وســـــــــــمآء
قهرمان طف در توست و طف افقی است که از افق ستارگان و آسمان فراتر رفت.
ها هنا قد ثوى أبا الفضل دُنیاً تـــــــــسحر الروح روعة وصفــاء
آری در اینجا ابوالفضل العباس مسکن گزیده است دنیایی که روح را در شکوه و آرامش مجذوب خود می کند.
ها هنا مشرق العقـــیدة زهوُ بشـعاع غطى الوجــود ســــنـاءُ
اینجا محل طلوع عقیده است و دارای پرتوی است که وجود را سرشار از نور می کند.
هاهنا جسمـــه الموزع مکنوزُ علیه ظـــــــــــــــل الالــهُ أفـــاء
در اینجا پیکر پاره پاره ی حضرت ابوالفضل(ع) نهفته است و بر آن سایه خداوند برگشته است.
والیدان المقطوعــتان تشیران لمعنى أعــیى الحـــــــروف أداءُ
و دو دوست قطع شده که به مفهومی اشاره می کند که حروف از ادای آن ناتوانند.
أیها الصخرة العظیمة باهــــی بعـــلاه الأملاک والأنــــــــــــبیاء
ای صخره عظیمی که فرشتگان و انبیا به واسطه بزرگی اش به خود می بالند.
رفع الله للحکیم مقامــــــــــــاً دونه یخـــــــشع الزمان أحتــذاء
خداوند مقام حکیم را بالا برد که در مقابلش روزگار سر فرود می آورد.
ایة الله تمـــــــــــــا حداه بــاغ بقــــــــــواه الا تـــلاشى عیــاء
نشانه ی خداوند که هیچ ستگری با نیروهایش نتوانست در برابر او مقاومت کند.
أشاء أن یسبق الحیاة بمعنى عنه أعــــنی تفکـیرها أیــــــحاء
با آوردن معنایی در باره او، می خواهم از اندیشه و اشارات زندگی پیشی بگیرد.
بعد ما أنشأ الضریــــح نشیداً أسکر الـــــــــــفن روعة وبهـــاء
پس از آنکه ضریح حضرت ابوالفضل سرودی را ایجاد کرد که عظمت و شکوه و جلال هنر را مست کرد.
أرسل الآیة التی رفعـــــــــتها قدرة الحق فی الخــــــــلود لواء
نشانه ای را فرستاد که قدرت حق در جاودانگی پرچم آن را برافراشت.
صخـــــــرة ابدعتها فکرة الفن فلاحــت قصـــــــــــــیــدة غــراء
صخره ای که ایده فن آن را ابداع کرد و قصیده ای غرور انگیز را نمایان کرد.
وعلیها رف مجـــد أبی الفضل فتزداد شــــــــــــــــــوکة وعلاء
در این قصیده بزرگواری ابوالفضل عباس(ع) ذکر شده و باعث افزایش شوکت و عظمت آن شده است.
صان فیها للجعفــــــــریة شأنا قد اغاض الـــــحـــساد والاعداء
در آن شان و منزلت شیعه جعفری حفظ شده است که حسودان و دشمنان را به خشم واداشته است.
بارک الله فی عزیمة ابـــراهیم أذا حاکت القضاء مضـــــــــــــاء
اراده ابراهیم مبارک باشد چه آنکه قضا و قدر در محکمی از آن تقلید کرد.
صـــــــــــارع الحادثات تلاشت دونه وازدها بـــــــــــــــها کبریاء
با حوادث قضا و قدر درگیر شد و درمقابلش متلاشی شدند و کبریا به واسطه آن اراده به خود بالید.
منابع:
https://www.yjc.ir/fa/news/4860021
https://abolfazlesaghi.persianblog.ir
http://www.irna.ir/fa/News/82681252
http://www.tabnak.ir/fa/news
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930312000429