اى در جوانى کشته ى، زهر جفا، ابن الرضا
گشته ى قتیل جرعه ى، جام بلا، ابن الرضا
اى در میان شهر غم، مظلوم و تنها و غریب
مسموم زهر کین و جور و جفا، ابن الرضا
دل بى قرار و بى کس و دور از دیار عترتت
اى از تبارو اهل خود، گشته جدا ابن الرضا
از ظلم و جور همسر و از کینههاى معتصم
در خون دل از غصه ها، اى مبتلا ابن الرضا
جان شقایق از غمت، پر شد ز خون عاشقان
داغى چو لاله بر دلت، مانده به جا ابن الرضا
جان داده اى از محنت و اندوه و رنج بى کسى
بس که ستمها دیده اى، از الشقیا ابن الرضا
خاک مزارت قطعه اى والاتر از باغ بهشت
اى کاظمینت قبله و، قبله نما ابن الرضا
زائر به وجه اطهرت، کروبیان و قدسیان
روى تو باشد از ازل، وجه خدا ابن الرضا
بر اهل عالم اى امام، اى پیشواى خاص و عام
بر حلقه ى دلدادگان، اى مقتدا ابن الرضا
در اقتدایت هستى و، هستى اسیر جام تو
بر عارفان اهل دل، اى آشنا ابن الرضا
تقوا رهین حالت، نورانى رخساره ات
اى چهره ات آیینه ى، مهر و صفا ابن الرضا
بر خوان لطف و بخششت، عالم تمامى ریزه خور
اى سائل احسان تو، جود و سخا ابن الرضا
حاتم گداى خسته اى، از مستمندان رهت
بر سائلان درگه ات، بنما عطا ابن الرضا
ما ماندگان ره کجا، بزم غم عشقت کجا
جایى که زهرا بهر تو، دارد عزا ابن الرضا
منبع:
http://www.tebyan.net